ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – حکایت نیش مار و نیش زنبور یک حکایت آموزنده تمثیلی و کوتاه است که تاثیر تلقین های منفی و ترس ها و نگرانی های ما را نشان میدهد.
حکایت نیش مار و نیش زنبور
روزی یک مار به زنبوری گفت: انسانها بیشتر از اینکه از زهر نیش من بمیرند از ترس ظاهر وحشتناک من میمیرند! زنبور به این حرف مار خندید و گفت چه میگویی؟ باور نمیکنم.
مار گفت به تو ثابت میکنم که ترس آدم ها برایشان کشنده تر از نیش مار است. با من بیا و کاری که میگویم را انجام بده. زنبور قبول کرد.
مار و زنبور رفتند و رفتند تا رسیدند به چوپانی که در کنار درختی خوابیده بود. مار رو به زنبور کرد و گفت: تا چوپان خوابیده، من دست او را میگزم و سریع مخفی میشوم و تو در بالای سرش سر و صدا ایجاد کن و خودنمایی کن تا وقتی از سوزش نیش من بیدار میشود تو را ببیند و فکر کند تو او را گزیده ای.
مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع به پرواز و وز وز بالای سر چوپان کرد. چوپان فورا از خواب پرید و چشمش به زنبور افتاد. گفت: ای زنبور لعنتی
آن وقت شروع به تخلیه زهر از جای نیش روی دستش کرد و بعد رفت و روی زخمش مرهم گذاشت. چوپان بعد از مدتی بهبود یافت.
پس از چند روز، یک بار که چوپان دوباره در همان حالت کنار درختی خوابیده بود، مار و زنبور به سراغش رفتند. این بار زنبور پای چوپان را یک نیش کوچک زد و وقتی مرد بیدار شد مار خودنمایی کرد! چوپان تا مار را دید از ترس پا به فرار گذاشت و به خاطر وحشت از زهرِ نیش مار، سکته کرد و از دنیا رفت.
نتیجه حکایت:
ترس ها و افکار منفی مثل نیش مار به ما آسیب میزنند. بسیاری مواقع ما به خاطر ترس و تفکر منفی نسبت به مسائل بیشتر دچار ضرر و زیان میشویم تا خطرات واقعی پیش رو. بسیاری از افراد بیشتر از اینکه در پی رفع مشکلات و خطرها باشند به فکر فرار از آنها هستند و این باعث شکست آنها میشود.
به عنوان مثال بعضی بیماری ها از جمله سرطان، اگر باعث تضعیف روحیه افراد شود زودتر و بیشتر به مرگ بیمار منجر میشود در صورتی که افرادی که روحیه قوی دارند و نمیترسند احتمال بهبود و شفای بیشتری دارند. بهتر است در مواجهه با مشکلات به فکر مقابله با آن ها باشیم و نترسیم تا موفق شویم.
همراهان عزیز؛ امیدواریم از حکایت نیش مار و نیش زنبور خوشتان آمده باشد. اگر به حکایت های اموزنده کوتاه علاقه مندید شما میتوانید حکایت مار و اره ؛ عاقبت خشم و کینه را نیز در ستاره بخوانید.