جملات زیبا در وصف پدر وسیله ای برای ابراز علاقه و ترجمه جمله «دوستت دارم پدر» به زبان دل است. چرا که با توصیف او در متن و شعر پدر میتوان به اهمیت حضور او در زندگی و نقش بدون جایگزین او در خانواده پی برد. گلچینی از زیباترین جملات در مورد پدر و در وصف او در مطلب پیش رو گردآوری شده است.
جملات زیبا برای توصیف پدر
در دایره المعارف زندگی کلمات هممعنی، کنار هم چیده شدهاند، یعنی عشق، غرور، صلابت و پدر.
★★★
فکر کردن به پدر مثل گرمای کنار هیزمی سرخ شده از آتش، در یک روز سرد زمستانی است. امنیت در وجود پدر، مثل آغوش گرم مادری پر مهر، برای فرزندی ترسان از دنیای ناشناختههاست.
★★★
پدر! همسفر مهربان روزهای كودکیام! چه عاشقانه در كنار تو بزرگ شدم اما افسوس که تو جوانیات را برای بزرگ شدن من صرف کردی.
★★★
اگر در آسمان قلبم ستارهباران هم باشد، پدر تنها خورشید قلب من از ازل تا ابد است.
★★★
بزرگ شدم و هجاهای زیبای اسم پدرم در اولین صدا زدنهایم را: با… با… و آویزان شدن از گردن او در کودکیهایم را گم کردهام.
★★★
آرامش یعنی وقتی که صدای قدمهای پدر را وقتی از بیرون میآید بشنوی.
★★★
اگر پدر نبود، زندگی مثل یک نقاشی بدون رنگ میشد.
★★★
میخواهم برای پدرم شعری بنویسم. شعری که به بلندی قامتش و زیبایی صبرش باشد. این شعر را با کلمه نمیتوان نوشت. عاطفه میخواهد و ارادت و ادب.
★★★
پدر کسی است که همیشه سنگینی بار خستگیها را از دوشمان میگیرد.
★★★
یاد پدر مثل بیخیالی و راحتی یک روح سبکبال، در گردش یک روز خوش آب و هوای تابستانی است.
★★★
پدر ترانه زیبایی است که از کودکی در گوش تو زمزمه میشود. ترانهای که در تلخیها هم شیرینی زندگی را آواز میدهد.
★★★
پدر، سپر تو نه مثل، بلکه خود عشق، خود امنیت، خود کلام و خود نجات توست.
★★★
پدر نه با سخن که با همان مهربانی، با همان لبخندهای امیدوار و با همان چشمان صاف و زلال همیشه به من میگفت دوستت دارم.
★★★
کلام پدر مثل مشعلی روشن و فروزان، در تاریکی راههای مخوف و پر پیچ و خم زندگی است.
★★★
پدرم کسی است که هر وقت میگوید:«درست میشود» تمام نگرانیهایم به یک باره رنگ میبازد.
★★★
پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خستهترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانهات، کودکیهایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.
★★★
ببخش اگر همیشه، پیش از رسیدن تو، خواب بودم؛ اما امروز، بیدارتر از همیشه، آمدهام تا به جای آویختن بر شانه تو، بوسه بر بلندای پیشانیات بزنم. سایهات کم مباد ای پدرم!
★★★
آن روزها، سایهات آنقدر بزرگ بود که وقتی میایستادی، همه چیز را فرا میگرفت؛ اما امروز، ضلع شرقی نیمکتهای غروب، لرزش دستانت را در امتداد عصایی چوبی میریزد.
★★★
شاید عطر نانهایی را که میآوردی فراموش کرده باشم اما عطر صبوریهایت را از دوران کودکی تا همیشه به یادگار دارم.
★★★
یک گوشه از قلبم هست که فقط برای پدرم باقی میماند. همانجایی که خاطرات کودکیهایم هنوز زنده هستند.
★★★
پدرم داستانی حماسی است که بارها و بارها در ذهنم تکرار میشود. حماسهای که هیچ مردانگی، غیرت و شجاعتی به پایش نمیرسد.
پدر! مرا ببخش اگر ناخنهای ضربدیدهات را ندیدم که لای درهای بسته روزگار، مانده بود.
★★★
پدرم تنها کسی است که باعث میشود بدون شک باور کنم، فرشتهها هم میتوانند مرد باشند.
★★★
پدر بلندترین شعر عاشقانه برای یک دختر است.
★★★
هیچ چیز به اندازه یک کوه شبیه پدر نیست.
★★★
پدر اولین قهرمان یک پسر و اولین عشق یک دختر است.
★★★
پدر! من نبودم و تو بودی. بود شدم و تو تمام بودنت را به پایم ریختی. حالا سالهاست که با بودنت زندگی میکنم. هر روز، هر لحظه، هر آن و دم به دم هستی.
★★★
حواسمان به چروکهای دور چشم و لرزش دستهای پدرانمان باشد. حواسمان به تر شدنهای گاه و بیگاه چشمهای کمسو و دلتنگیشان باشد! حواسمان باشد که آنها تمام عمر حواسشان به ما بوده است.
★★★
پدر جان! ببخش که گاهی آنقدر هستی که نمیبینمت؛ ببخش تمام نادانیها و نفهمیها و کجفهمیهایم را. اعتراضها و درشتیهایم را و هر آنچه را که آزارت داد.
★★★
راحت نوشتیم بابا نان داد؛ بیآنکه بدانیم بابا چه سخت برای نان همه جوانیاش را داد.
★★★
سر سفره چیزی نبود؛ یخ در پارچ و پدر هر دو آب شدند.
★★★
دختر که باشی میدانی اولین عشق زندگیات پدرت است. دختر که باشی میدانی محکمترین پناهگاه دنیا آغوش گرم پدر است.
★★★
گفت: با پدر جمله بساز! گفتم: من با پدر جمله نمیسازم، دنیام را میسازم.
★★★
پدر تکیهگاهی است که بهشت زیر پایش نیست. اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند؛ و با وجود همه مشکلات به تو لبخند بزند تا تو دلگرم شوی.
★★★
اگر بدانی چه کسی کشتی زندگی را از میان موجهای سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است؛ «پدرت» را میپرستیدی.
★★★
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار میشود اما زودتر از او به خانه بر میگردد.
★★★
به سلامتی پدری که «نمیتوانم» را در چشمانش زیاد دیدم ولی از زبانش هرگز نشنیدم.
★★★
سفیدی رویم را در ازای سپیدی مویت نمیخواستم پدرم.
★★★
پدر و مادر تنها کسانی هستند که وقتی دیگر آنها را نداریم، قدرشان را میدانیم.
★★★
مردانهترین دستی که میتوانی در دستت بگیری و از هیچچیز نترسی، دستهای گرم و مهربان پدر است.
★★★
پدرم! غربت نگاه باران زدهام را به طلوع دستهای تو میسپارم.
دلم میخواهد به بعضیها بگویم:«باش حتی اگر من نباشم.» یکی از آنها پدرم است.
★★★
پدرم تپش در قلب خانه، احساس خوب تکیه بر کوه، تسلی وقت اندوه غرور و تمام هستی من است.
★★★
«بابا» یعنی قشنگترین واژه دنیا است که هیچ معادلی نمیتوانی برایش پیدا کنی.
★★★
به سلامتی پدرم که تا حالا نتوانستهام به او بگویم:«بینهایت دوستت دارم»!
★★★
اسکار بهترین صدای دنیا میرسد به صدای کلید انداختن به در خانه توسط پدر.
★★★
پدرم هیچوقت نگفت که دوستت دارم، همیشه ثابت کرد.
★★★
خوشحالی یعنی همیشه شاهزاده خانم بابام باشم.
★★★
یک پدر هرچقدر جدی و سختگیر باشد اما قلبش بسیار مهربان است.
★★★
پدرم! تو تپش قلب خانهای؛ وقتی هر صبح، با تلنگر عشق، از خانه بیرون میروی و با کشش عشق، دوباره باز میگردی؛ دهلیزهای قلبم، تقدیم مهربانی تو باد.
★★★
پشتم به تو گرم است. نمیدانم اگر تو نبودی، چطور میتوانستم زنده باشم و صدایت نزنم! راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت میزنم؛ بابا!
★★★
تنها زمانی که بزرگ شوید و از او دور شوید؛ زمانی که با خانه پدری وداع کرده و به خانه خودتان میروید؛ تنها در آن زمان است که به بزرگی پدر پی خواهید برد و بزرگیاش را کاملاً ارج خواهید گذارد.
★★★
آجر به آجر، ساخته میشوم؛ وقتی پناه دستهای امنت، موسیقی مهربان عشق را به ترنم میآیند. بی تو، بن بستی میشوم در هزار توی رنجهای خویش. بی تو، شکوه جهان، ویرانهای است مسکوت و بیهیاهو.
★★★
پدرم! شانههایت، ستون محکمی است پناهگاه امن خانه را. دست در دستانم که میگذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگهایم میدود.
★★★
پدر در برابر توفانهای بیرحم زندگی میایستد؛ آنچنان که گویی هر روز از گفت و گوی کوهستانها باز میآید.
★★★
لبخند پدرانه تارهای اندوه را از هم میدراند.
★★★
وقتی دیروز باران بارید، «آن مرد در باران آمد» را به یاد آوردم و «آن مرد با نان آمد». یادم آمد که دیگر پدرم در باران با نانی در دست و لبخند بر لب نخواهد آمد. پدرم وقتی رفت سقف این خانه ترک برمیداشت. پدرم وقتی رفت دل من سخت شکست.
★★★
صبوری پدر، دلهای ناامید را سپیدهدم امیدواری است.
★★★
مرامنامه دریا را روح وسیع پدر به تحریر میآید؛ آن هنگام که ابرهای دلتنگی، پنجرههای خانه را باران میپاشند.
★★★
کاش، کسی یاد معلمهایمان میداد که اول مهر شغل پدرها را نپرسند؛ وقتی هنوز احترام به همه شغلها را و افتخار به همه پدرها را یاد دانش آموزانشان ندادهاند. حالا قصه چشمان یتیمی که نم میخورد، بماند.
★★★
نیاز به کسی دارم که راه را نشانم دهد، تنبیهام کند، تشویقم کند. نه به حق قدرتی که دارد؛ بلکه به اقتدارش. من پدرم را میخواهم.
★★★
پدر یعنی: هر چه روزهایت سخت سخت؛ من هستم خیالت تخت تخت!
★★★
آغوش پدرم میگفت که گرمای خورشید افسانه است.
توصیف پدر با کلمات کاری است بس دشوار. پدر واژهای است سه حرفی که یک دنیا حرف پشت آن نهان شده و کلمات تنها قادر به بیان بخشی از عظمت و بزرگی آن هستند. با استفاده از متن در مورد پدر، شعر روز پدر یا متن روز پدر میتوان وجود نازنین پدر را وصف کرد.
ستاره
عالی بودن ولی من فقظ می توانم بگویم دوستدارم
بدون نام
عالیییییی
نازنین زهرا
خیلی خوب بودومن اشک ازچشمانم جاری شد
ک
پدر یعنی امنیت یعنی سربلندی درزندگی پدر یعنی زندگی باآرامش
بدون نام
زیبا ترین جملات جهان را خواندم
امیرحسین
عالی
اشکم در اومد
ک
منم اشکم دراومد
یگانه
عاالللللیییییییی بود
حسین
درود بر همه پدران
مجید
لذت بردم از این جملات زیبا و با مفهوم.
ممنون ازتون
چقدر این کلمه ساده است
و چقدر امنیت و آرامش با خودش دارد
من می گویم “بابا”
تو بخوان “پدر”
مجید مجیدی نیا
مهدیه دیناروند
خیلی عااااااااااالی بود
بدون نام
بسیار عالی