ستاره | سرویس چهرهها – مفتخریم که با یک ستارگان مجازی دیگر در خدمت شما همراهان همیشگی این بخش خبری هستیم. از اینکه تا انتها ما را همراهی میکنید، سپاسگزاریم.
تشکر میکنیم از جناب رجبی که این راهنمایی مفیدو بهمون کردن، وگرنه باید کلی وقتمونو صرف پیدا کردن ایشون توی عکس میکردیم، آخرشم مطمئنم که اشتباه میشد.
من که دیگه گول شعرای عاشقانه و عارفانه داریوشو نمیخورم چون ازین چیزا زیاد گفته تا حالا، فردا دوباره میاد، میبینی که تک و تنها پا شده اومده اینستاگرام. دیگه اوجش اینه که تنهایی میره کوه و جنگل و صحرا و سلفی میگیره، بدون اینکه شخص دومی در کار باشه. با همین فرمون که داره میره، عنقریبه که لقب یوسف زمانو از آن خودش کنه!
لادن خانم، کاری به بدیها و خوبیهای دنیا ندارم من فقط میدونم این عکس شما یه بدی داره اونم اینه که دارم کور میشم. لطف میکنین اگه هاله نورتونو به یه مکان مناسب هدایتش کنین.
منم اگه یه گالری طلا و جواهرات لاکچری داشتم اون بیرون برام خبری نبود. اصلاً وقتی همه خبرا توئه، منو چه به بیرون. بیرون اگه وسعش میرسه بیاد تو.
مهناز جان، هرچی که پشت کامیون مینویسنو که نباید تایید کنی. خودت تصور کن قلبت تو صورتت بود. شکل زامبی نمیشدی؟
ثبتنام کلاسهای فوق حرفهای “مقابله لطیف با مزاحمتهای خیابانی” آغاز شد (مدرس مهربان دوره: سوگل طهماسبی).
سارا منجزی پور، در حال چاپ برچسب آدامس خرسی روی مچ دست.
این سالاد لاله خانم اسکندری توی یه رستوران لوکس ایتالیاییه؛
اینم غذای اصلی ایشون توی اون رستورانه؛
یکی از خوبیای سلبریتی بودن اینه که اصلاً لازم نیست نگران غذات باشی. میری توی یه رستوران لاکچری، صفحه اینستاگرامتو باز میکنی و تعداد فالوئراتو نشون صاحب رستوران میدی. بعد بهش میگی اگه میخوای اسم رستورانت ۲۴ ساعت توی استوریم باشه یه غذای مفتی خرجشه. صاحب رستورانم اگه یه کم از فضای مجازی سر در بیاره استقبال میکنه اگه هم سر در نیاره که به غلام میگه، یه کاسه سوپ واسه خانم بریز تا بخوره زودتر بره.
شهرام قائدی؛ محتملترین گزینه برای تصدی جایگاه سرمربیگری تیم کبدی زنان تایلند!
از سولماز غنی خواهشمندیم که آینه آسانسورو اینستاگرامیش نکنه. بذاره آینه آسانسور واسه مردم بمونه.
شیث رضایی، تولد دوستشو تبریک گفته. پیشنهاد ما به جناب شیث اینه که کادو واسه دوستشون یه شلوار بخرن. البته دعا میکنیم که این شلواری که دوستشون پوشیدن، هدیه جناب شیث نباشه!
آزاده نامداری:
«گاهی برای آنچه میتوانستی و نکردی ارزشمندی. برای آنچه میتوانستی بگویی و نگفتی.
خدایا_شکر
پ.ن.آفتاب عاشقانه میتابد واین یعنی تابستان پیش پیش مبارک
#آزاده_نامداری #تابستون#آفتاب#
وخدایی که همین نزدیکیست»
یه سری هم هستن که نه کار نکرده گذاشتن و نه حرف نزده ولی جوری حرف میزنن که انگار نه انگار.
افسانه کمالی انارکی:
«سقوط ، از طبقه ی سوم همانقدر درد آور است
که سقوط از طبقه ی صدم
اگر قرار است سقوط کنم
بگذار از جایی بلند باشد، نه پَست»
افسانه جان، پیشنهاد ما واسه اینکه از بلندترین ارتفاع سقوط کنی اینه که سوار هواپیما بشی و در داخل کشور سفر کنی. اگه شانس بیاری و نخوری تو کوه، حتماً به آرزوت میرسی.
البته آریو جان مشکل افسانه خانمو نداره و هر موقع اراده کنه میتونه از بالاترین ارتفاع خودشو بندازه پایین.
ماهور الوند:
«من هفت سال، بهترین و بدترین روزهای زندگیم رو اینجا گذروندم
همه سالهای راهنمایی و دبیرستان
من و بهاره داریم تو این عکس میخندیم
بهاره رو نمیدونم ولی من خندهام کاملا مصنوعیه، چون داشتم اذیت میشدم از این که تک تک اون روزها از ذهنم میگذشت و دیگه به هیچ بخشیش دسترسی نداشم، جز بهاره.
دوست داشتم ساعتها وایسم و فقط به در و دیوار نگاه کنم
اتفاقی که تا یه ماه دیگه واسه دپارتمان نمایش پردیس هنرها میوفته
یه روزی من بعد شیش سال میرم اونجا، از پلهها میرم بالا، و به این روزها فکر میکنم و این روزها برام خیلی دور و دست نیافتنی خواهند بود»
نظر به اینکه خود ماهور خانم گفتن که خندهشون مصنوعیه، هدف اصلی خندهشونو، چیزی جز تاکید بر خوب بودن جنس خمیر دندون نمیتونیم در نظر بگیریم.
شاید اگه هرکس دیگه غیر از خاطره حاتمی اون عینکو زده بود یه گیری بهش میدادیم ولی این وضعیت واسه خاطره جان نه تنها گیر دادن نداره بلکه لازمه تشویقم بشه. درست مثل کاری که هانیه انجام داده.
وقتی خودتو آماده کردی که بری در خونه، آش نذری که جاریت برات آورده رو ازش بگیری.
گلشید بحرایی:
«بیایید مثل گندم باشیم.
به خودمون بها بدیم مثل گندم
وقتى میذارنش زیر خاک پرپشت تر از زیر خاک میاد بیرون..
وقتی میریزنش زیر آسیاب تا لهش کنن با ارزش تر میشه تبدیل به آرد میشه..
و اما وقتی بعد از آرد شدن میذارنش توى تنور تا بپزه و یا بسوزه مطلوبتر و مطبوعتر بشه،،
گندم باش»
خیلی خوبه که خانم بحرایی اینقدر راه مفید و موثر پیش پای ما میذارن تا زندگی بهتری داشته باشیم. ایشون اگه با مریم خانم کاویانی یه روز تو یه اتاق قرار بگیرن، بدون شک همونجا، اتاق فکر جهان میشه و تراوشات افکار جهانی از همون اتاقه که سرچشمه میگیره.
کریستیانو رونالدو:
«Good morning»
هیچوقت دیده بودین رونالدو اینجوری صبح بخیر بگه؟ نه خداییش دیده بودین؟ اصن یه ترس عجیبی توی چهرهش هست! فکر کنم توی سالنی که صبحونه میدادن، بیرانوندو دیده!
مثل همیشه، مشتاقانه منتظر دریافت نظرات شما عزیزان درباره این بخش خبری هستیم. تا یک ستارگان مجازی دیگر، حق نگهدارتان.