سوره یوسف – صفحه ۱۹۵ قران
نتیجه استخاره شما بد است و آیات آن در سوره یوسف مربوط به ماجرای حضرت یوسف است که گرفتار هوسهای خام زلیخا شده بود و در نهایت علیرغم این که بی گناه بود به زندان افتاده شد.
نتیجه استخاره:
شرح استخاره:
هرچند تو آدم پاکی هستی، اما کاری که به آن دعوت شده ای تو را گرفتار(تهمت) می کند؛ پس از آن دوری کن تا از مکر و حیله شیادان رها شوی.آیات استخاره سوره یوسف به همراه ترجمه
سوره یوسف (صفحه ۱۹۵)
إِن کَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ ﭐلْکَاذِبِينَ(26)
«اگر پيراهن او از پيش رو پاره شده، آن آن راست مى گويد، و او از دروغگويان است. (26)
❈❈❈
وَإِنْ کَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَکَذَبَتْ وَهُوَ مِن ﭐلصَّادِقِينَ(27)
و اگر پيراهنش از پشت پاره شده، آن زن دروغ مى گويد، و او از راستگويان است.» (27)
❈❈❈
فَلَمَّا رَأَىٰ قَمِيصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن کَيْدِکُنَّ إِنَّ کَيْدَکُنَّ عَظِيمٌ(28)
هنگامى كه (عزيز مصر) ديد پيراهن او ( يوسف) از پشت پاره شده، گفت: «اين از مكر و حيله شما زنان است؛ كه مكر و حيله شما زنان، عظيم است! (28)
❈❈❈
يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَـٰذَا وَﭐسْتَغْفِرِي لِذَنبِکِ إِنَّکِ کُنتِ مِنَ ﭐلْخَاطِئِينَ(29)
يوسف از اين موضوع، صرفنظر كن! و تو اى زن نيز از گناهت استغفار كن، كه از خطاكاران بودى!» (29)
❈❈❈
وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي ﭐلْمَدِينَةِ ﭐمْرَأَةُ ﭐلْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبّاً إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ(30)
(اين جريان در شهر منعكس شد؛) گروهى از زنان شهر گفتند: «همسر عزيز، جوانش ( غلامش) را بسوى خود دعوت مى كند! عشق اين جوان، در اعماق قلبش نفوذ كرده، ما او را در گمراهى آشكارى مى بينيم!» (30)
❈❈❈
فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَکْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّکَئاً وَءَاتَتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِکِّيناً وَقَالَتِ ﭐخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَکْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَـٰذَا بَشَراً إِنْ هَـٰذَا إِلَّا مَلَکٌ کَرِيمٌ(31)
هنگامى كه (همسر عزيز) از فكر آنها باخبر شد، به سراغشان فرستاد (و از آنها دعوت كرد)؛ و براى آنها پشتى (گرانبها، و مجلس باشكوهى) فراهم ساخت؛ و به دست هر كدام، چاقويى (براى بريدن ميوه) داد؛ و در اين موقع (به يوسف) گفت: «وارد مجلس آنان شو!» هنگامى كه چشمشان به او افتاد، او را بسيار بزرگ (و زيبا) شمردند؛ و (بى توجه) دستهاى خود را بريدند؛ و گفتند: «منزه است خدا! اين بشر نيست؛ اين يك فرشته بزرگوار است!» (31)
❈❈❈
قَالَتْ فَذَالِکُنَّ ﭐلَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَـﭑسْتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ يَفْعَلْ مَا ءَامُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَکُوناً مِّنَ ﭐلصَّاغِرِينَ(32)
(همسر عزيز) گفت: «اين همان كسى است كه بخاطر (عشق) او مرا سرزنش كرديد! (آرى،) من او را به خويشتن دعوت كردم؛ و او خوددارى كرد! و اگر آنچه را دستور مى دهم انجام ندهد، به زندان خواهد افتاد؛ و مسلما خوار و ذليل خواهد شد!» (32)
❈❈❈
قَالَ رَبِّ ﭐلسِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلَّا تَصْرِفْ عَنِّي کَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ ﭐلْجَاهِلِينَ(33)
(يوسف) گفت: «پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اينها مرا بسوى آن مىخوانند! و اگر مكر و نيرنگ آنها را از من باز نگردانى، بسوى آنان متمايل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!» (33)
❈❈❈
فَـﭑسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ کَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ ﭐلسَّمِيعُ ﭐلْعَلِيمُ(34)
پروردگارش دعاى او را اجابت كرد؛ و مكر آنان را از او بگردانيد؛ چرا كه او شنوا و داناست! (34)
❈❈❈
ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ ﭐلْئَايَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّىٰ حِينٍ(35)
و بعد از آنكه نشانههاى (پاكى يوسف) را ديدند، تصميم گرفتند او را تا مدتى زندانى كنند! (35)
❈❈❈
وَدَخَلَ مَعَهُ ﭐلسِّجْنَ فَتَيَانِ قَالَ أَحَدُهُمَا إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْراً
دو جوان، همراه او وارد زندان شدند؛ يكى از آن دو گفت: «من در خواب ديدم كه (انگور براى) شراب مى فشارم!»