تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
به عهد و پیمانت وفادار هستی و میتوان در راه عشق و محبت به تو اعتماد کرد. افراد زیادی قصد دارند که تو را از عشقی که داری منصرف کنند اما تو به سخنان آنها اهمیتی نمیدهی. اهل حیله و مکر نیستی و همین تو را محبوب اطرافیان میسازد. برای اینکه سر از کار خودت دربیاوری باید در موقعیت و مکان مناسب قرار بگیری. مراقب حسودان و طعنهزنندگان باش. با توکل به خداوند و با کمک خلق و خوی نیکوی خود موفق و پیروز میشوی پس از پروردگار یاری بخواه. لطف خداوند به زودی شامل حال تو میشود به شرطی که عرض ارادت به انسانهای صاحب گوهر را فراموش مکنی.
غزل شماره ۳۵۳ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۳۵۳ حافظ
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
هرگز نمیشود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمیکنم
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم
این تقویم تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
معنی و تفسیر غزل شماره ۳۵۳ حافظ
من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
صد بار توبه کردم و دیگر نمیکنم
من از عشق زیبارویان و پیاله شراب روگردان نیستم، صدبار از این کارها توبه کردهام و دیگر توبه نمیکنم.
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کوی دوست برابر نمیکنم
در پیش من بوستان بهشت، سایه درخت طوبی، کاخ بهشتی و حوریان بهشتی ارزش خاک کوچه محبوبم را ندارد.
تلقین و درس اهل نظر یک اشارت است
گفتم کنایتی و مکرر نمیکنم
شیوه فهمانیدن و تکرار مطلب کردن صاحب نظران و اهل بصیرت در یک اشاره خلاصه میشود. من هم اشارهای کردم و دیگر تکرار نمیکنم.
هرگز نمیشود ز سر خود خبر مرا
تا در میان میکده سر بر نمیکنم
تا وقتی که به میخانه نروم، هرگز از سر و عقل خود باخبر نمیشوم.
ناصح به طعن گفت که رو ترک عشق کن
محتاج جنگ نیست برادر نمیکنم
شیخ اندرزگو با طعنه و تحقیر گفت که از عشقبازی دست بردار! احتیاجی به ستیزه و جدال نیست، من از این کار دست بر نمیدارم.
این تقویام تمام که با شاهدان شهر
ناز و کرشمه بر سر منبر نمیکنم
همین اندازه پرهیزکاری برای من کافی است که مانند واعظ برای جلب نظر خوبرویان شهر، بر سر منبر ادا و اطوار در نمیآورم.
حافظ جناب پیر مغان جای دولت است
من ترک خاک بوسی این در نمیکنم
ای حافظ، درگاه پیر میفروش جایگاه رسیدن به اقبال و نیکبختی است، من از خاکبوسی این درگاه و فروتنی در برابر آن دست بر نمیدارم.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.
کاشف
شیخم بطنز گفت حرامست می مخور . گفتم که چشم و گوش بهر خر نمیکنم
بیت متذکره در بین غزل شماره فوق نبوده چرا معلومات دهید
مدیر سایت
همراه گرامی، بیتی که اشاره کردید در برخی نسخ وجود دارد و در برخی نسخه های دیگر از جمله حافظ قزوینی-غنی وجود ندارد. با توجه به ذهن و زبان حافظ در دیوانش، اصالت این بیت مورد شک است. سپاس از توجه شما.