تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
انسانی هستی که با دیگران رفتار شایسته و بهجا داری و انتظار داری که آنها نیز همینگونه با تو رفتار کنند اما باید این را بدانی که رفتار پسندیده داشتن بهخاطر این نیست که طرف مقابل نیز با تو رفتاری درست و موقرانه داشته باشد بلکه تو برای رضایت وجدان خود به کارهای خوب میپردازی. بدون چشمداشت از خلق، نیکی کن و پاداش آن را به خدا واگذار بنما. با دوستان صمیمی خود صادق و بیریا باش. هرکسی لایق شنیدن راز دل تو نیست مخصوصاً کسانی که به تو حسادت میورزند. وفاداری در آنها نیست. به سخنان بزرگان و دوستان مطمئن گوش کن و از سختیها و رنجهای روزگار مأیوس و ناامید مشو. پس از هر سختی، آسایش و گشایش هست. دعا و توکل به خدا را فراموش مکن.
غزل شماره ۲۴۳ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۲۴۳ حافظ
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید
ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن
کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید
خوش میکنم به باده مشکین مشام جان
کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چهها شنید
اینش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد
از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
ساقی بیا که عشق ندا میکند بلند
کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید
ما باده زیر خرقه نه امروز میخوریم
صد بار پیر میکده این ماجرا شنید
ما می به بانگ چنگ نه امروز میکشیم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید
پند حکیم محض صواب است و عین خیر
فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
دربند آن مباش که نشنید یا شنید
معنی و تفسیر غزل شماره ۲۴۳ حافظ
بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید
از یار آشنا سخن آشنا شنید
هرکسی که بوی دلپذیر تو توسط باد صبا به مشامش رسید، بدان ماند که از دهان یاری آشنا هوای کلام یار آشنا را شنیده است.
ای شاه حسن چشم به حال گدا فکن
کاین گوش بس حکایت شاه و گدا شنید
ای پادشاه حسن و سرآمد زیبایان روزگار، نظر لطفی به گدای خود بیفکن و بدانکه این گوشهای ما چه بسیار داستان و سرانجام کار شاه و گدا را شنیده است. یعنی عجیب نیست اگر تو به ما التفات کنی.
بیت سوم
خوش میکنم به باده مشکین مشام جان
کز دلق پوش صومعه بوی ریا شنید
از آن سبب مشامِ جان را با شراب خوشبو، معطر میسازم که از صوفی خرقهپوش بوی ناخوش ریا و تزویر را شنیده است.
بیت چهارم
سِر خدا که عارف سالک به کس نگفت
در حیرتم که باده فروش از کجا شنید
نمیدانم راز بخشش عام الهی را که عارف پوینده راه عشق بدان آگاهی داشت و با کسی درمیان نمینهاد، پیر بادهفروش از کی و کجا شنید؟
یا رب کجاست محرم رازی که یک زمان
دل شرح آن دهد که چه گفت و چهها شنید
خدایا یکنفر که محرم راز باشد کجا پیدا میشود تا زمانی دلم آنچه را که دیده و شنیده با او در میان نهد؟
اینش سزا نبود دل حق گزار من
کز غمگسار خود سخن ناسزا شنید
شایسته دل سپاسگزار من این سخنان ناسزایی نبود که از محبوب غمخوار خود شنید.
محروم اگر شدم ز سر کوی او چه شد
از گلشن زمانه که بوی وفا شنید
اگر از سر کوی او رانده و بیبهره شدهام باکی نیست. کیست که از این باغ روزگار بوی وفا و محبت شنیده باشد؟ استفهام انکاری یعنی کسی وفا در زمانه ندیده است.
ساقی بیا که عشق ندا میکند بلند
کان کس که گفت قصه ما هم ز ما شنید
ساقی بیا و شراب بیاور تا مستانه به راه عشق گام نهاده عاشقی را از خود عشق بیاموزم، چرا که عشق به صدای بلند میگوید هر کس قصه ما را بازگو میکند از زبان خود ما شنیده است.
ما باده زیر خرقه نه امروز میخوریم
صد بار پیر میکده این ماجرا شنید
تنها این کار امروز ما نیست که ریاکارانه شیشه شراب را زیر خرقه زهد و پنهانی میبریم. پیر بادهفروش صد بار این را دیده و یا شنیده است.
ما می به بانگ چنگ نه امروز میکشیم
بس دور شد که گنبد چرخ این صدا شنید
تنها امروز نیست که با نوای چنگ به بادهگساری مشغولیم، بلکه دیر زمانی است که صدای موسیقی مجلس عیش و نوش ما به آسمان رسیده است.
پند حکیم محض صواب است و عین خیر
فرخنده آن کسی که به سمع رضا شنید
نصیحت حکیم خردمند عین درستی و کمال راستی و خیر مطلق است. خوشبخت کسی است که شنید و آن را به گوش گرفت.
حافظ وظیفه تو دعا گفتن است و بس
دربند آن مباش که نشنید یا شنید
ای حافظ، وظیفه تو تنها دعا کردن اوست. تو فقط وظیفهات را انجام بده و اندیشه مکن که او دعا کردن تو را شنید یا نشنید.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.