سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
ای کریم آل طه ! باور کن آسمان، تاب تنهایی نمی آورد و کمرش زیر داغت، خم خواهد شد.
ای کریم آل طه ! وقتی تو رفتی، چشمان آسمان سیاهی رفت و اشک از نگاه ستاره غلتید.
ای کریم آل طه ! بوی غربت حنجره ات، جهانی را غریبانه به گریه می اندازد.
ای کریم آل طه ! باور کنم، تشییع غریبانه پیکرت را در هجوم بی امان نفرت و کینه؟
شهادت دومین نور ولایت، صاحب کرامت و شفیع قیامت، امام حسن مجتبی علیه السلام ، را تسلیت می گوییم.
ای کریم اهل بیت! قلب اندوهگینمان در عزایت، دیدار و شفاعتت را در قیامت می طلبد تا طعم بخشندگی تو را دریابیم.
اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست
کز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست
پیرهن چاک زنم در غم آن گوهر پاک
گز غمش چاک ملک را به فلک پیرهن ست
هر که بشنیده صداى مجتبى تا ابد شد مبتلاى مجتبى سالها بهر حسین باید گریست تا کنى درک عزاى مجتبى شهادت امام حسن مجتبی تسلیت باد |
غم ِ غم می خورم و غم شده مهماندارم
غیر غم کس نبود تا که شود غمخوارم
پاره پاره جگر از میخ در و مسمارم
تیر باران شده از کینه تن و تابوتم
شهادت کریم اهل بیت تسلیت باد
بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
فرمود دیده ای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود
هر مرد راست محرم دل همسرش، ولى
غربت ببین که همسر او گشته قاتلش
از زهر، پاره پاره و از صبر، ریزریز
قرآن برگ شهادت بود دلش
مهرت به کائنات برابر نمی شود
داغی ز ماتم تو فزونتر نمی شود
از داغ جانگداز تو ای گوهر وجود
سنگ است هر دلی که مکدر نمی شود
ظلمی که بر تو رفت ز بیداد اهل ظلم
بر صفحه خیال مصور نمی شود
تنها جنازه تو شد آماج تیر کین
یک ره شد این جنایت و دیگر نمی شود
من امام مجتبى ریحانه پیغمبرم
از چراغ انجمن در انجمن تنها ترم
من غریب خانه ام در وطن بی گانه ام
از غم بی یاریم خون بر دل یاران شده
جسم از گل بهترم باتیری گلباران شده
تا قیامت صبر من شد عیان از قبر من
آرزوی زینبه با هزار غم و محن
که تو روز تشییع بشه بدن امام حسن
ای خدا تو مدینه غصه بی اندازه شد
بین اشک و آه بدن تشییع جنازه شد
اى دل خون شده! ایّام عزاى حسن ست
كز ثَرى تا به ثریّا همه بیت الحزن ست
پیرهن چاك زنم در غم آن گوهر پاك
کز غمش چاك ملك را به فلك پیرهن ست
بی بهره از فروغ ولایت تو یا حسن
مشمول این حدیث پیمبر نمی شود
فرمود دیدهای که کند گریه بر حسن
آن دیده کور وارد محشر نمی شود
لالهاى بود که با داغ جگر سوخته بود
آتشى در دل سودا زده افروخته بود
شرم دارم که بگویم تن مسموم تو را
خصم با تیر به تابوت به هم دوخته بود . . .
بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن
ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن
غم بیدردی انصار، تو را کشت حسن
به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن . . .
ذکر نزول عطا، یا حسن و یا حسین
علت لطف خدا، یا حسن و یا حسین
تا که خدایی شوم، کرب و بلایی شوم
می زنم از دل صدا، یا حسن و یا حسین . . .
تشنه ی قطرهای از کوثر جام حسنیم
همه محتاج عنایات مدام حسنیم
به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین
ما غلامی ز غلامان غلام حسنیم . . .
بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن
ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن
غم بیدردی انصار، تو را کشت حسن
به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن . . .
در تاب رفت و طشت طلب کرد و ناله کرد
و آن طشت را ز خون جگر باغ لاله کرد
یا رب به اهل بیت ندانم چسان گذشت
آن روز شد عیان که رسول از جهان گذشت
گردآوری: مجله اینترنتی ستاره