ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – برای نوشتن انشا جانشین سازی درخت میتوانید از دریچه های مختلف به زندگی یک درخت نگاه کنید و از زبان درخت بنویسید. رشد و بالندگی یک درخت را تعریف کنید یا از مشکلاتی که در برابر طبیعت و انسانها دارد بگویید. میتوانید حکایتی از دوستی درخت با سنگ، باران، پرندگان، خورشید یا یک درخت دیگر بنویسید. ایده های زیادی برای این موضوع انشا جذاب وجود دارد، تنها کافی است تخیل خود را آزاد بگذارید تا ندای درخت درونتان را بشنوید و درباره اش بنویسید. در این مطلب دو انشا درباره درخت به روش جانشین سازی میخوانید که میتواند به شما ایده های بیشتری برای نوشتن بدهد.
۱. انشا جانشین سازی درخت
مقدمه
شما فکر میکنید که من همیشه سر جایم ایستاده ام و تکان نمیخورم. شاید هم دلتان میسوزد که بیچاره درخت، پابند و اسیر خاک است. اما اشتباه میکنید. من به شما از جذابیت های زندگیام میگویم، آنقدر که شاید دلتان بخواهد اگر روزی دوباره به دنیا آمدید، شما هم یک درخت باشید.
بدنه
از زمانی که یک دانۀ کوچک بودم زندگی زیبای من شروع شد. در شکم خاک بودم و صدای باد و باران و آدم ها را از آن زیر میشنیدم. میخواستم هر چه زودتر روی زمین بیایم و آسمان و آفتاب را تماشا کنم. سرانجام روزنه ای از دل خاک شکافتم و بیرون آمدم. چه دنیای پر نور و جالبی! در کنار من درختها و گیاهان سرسبزی بودند که با هم گفتوگو میکردند. دلم میخواست شبیه یکی از آن درختان تناور بشوم و با قد و قامتی بلند به آسمان نزدیکتر باشم. من هر روز حرکت میکردم و پیش میرفتم. ریشه هایم در خاک رشد میکرد و شاخه هایم در آسمان. هر بار که باران میآمد نفسی تازه میکردم و بیش از پیش میشکفتم. درخت های همسایه از تجربیاتشان میگفتند. از زمستانها و پاییزهای سختی که گذرانده بودند و بعد بهارهایی که همچون پاداشی برای صبر و طاقتشان از راه رسیده بود و شکوفه بارانشان کرده بود. از تابستان هایی که غرق میوه شده بودند و زیبایی و به بار نشستنشان را جشن گرفته بودند. حالا من هم یک نهال نوجوان بودم که میتوانستم بهار بعدی را شکوفه کنم و با آنها جشن بگیرم.
⇐انشا جانشین سازی درخت⇒
نتیجه
اگرچه روزهای جوانی من بسیار هیجان انگیز و زیبا بود، اما حالا که درخت کهنسال و تنومندی هستم، زندگی را بیش از پیش دوست دارم. پرندگان زیادی در میان شاخه های سرافراز من لانه کرده اند و هر سال میوه های زیادی را به انسانها بخشیده ام. هر روز با خورشید صحبت کرده ام و با باد و باران دوست شده ام. هوا را پاک کرده ام و به زمین نفس بخشیده ام. ریشه هایم مسافت زیادی را در دل خاک پیموده اند و رازهای زیادی را کشف کرده اند. شاخه هایم حالا سر به آسمان کشیده اند و با ابرها همسایه شده اند. زندگی پر تحرک من یک زندگی رویایی و زیباست.
۲. انشا جانشین سازی برگ درخت در پاییز
پاییز که فرا میرسد خیابانها قشنگ میشوند و زیباتر از همیشه اند؛ اما ما برگ ها روزهای آخر عمرمان را در آن زمان سپری میکنیم. همه آدم ها دوست دارند هنگام پاییز روی ما برگها قدم بزنند تا صدای خش خش آنها را بشنوند؛ اما نمیدانند ما چه زجری میکشیم!
روزهای آخر عمرمان روی تنه درخت برایمان دلگیر است. از همان روزهای اول پاییز، از دیگر برگها خداحافظی میکنیم و به آنها میگوییم که اگر خوبی و بدی از ما دیده اند بر ما ببخشند و ما را حلال کنند! بالاخره با هم ۶ ماه نان و نمک خورده ایم و این کار را به رسم ادب انجام میدهیم.
از درخت عزیز که میزبان ما بوده نیز تشکر میکنیم و برایش روزهای پربرگ و پر میوهای را در بهار سال آینده آرزو میکنیم. از روزی که به زمین میافتیم، خشک تر و خشک تر میشویم، خیابانها را زیبا میکنیم و هر لحظه منتظریم دوست عزیزی با کفش سنگین و بزرگش به جانمان بیفتد و ۸۰ تکه شویم.
⇐انشا جانشین سازی درخت⇒
البته من از این که باعث میشوم فصل پاییز برای آدمها دلنشین و زیبا شود خوشحالم. اما درد این اتفاق مرا نابود میکند!
حالت دیگری هم وجود دارد. ممکن است روی یک رود یا مادی زیبا بیفتم و همراه با جریان آب به همه جا بروم؛ که البته در نهایت جایی میرسد که باز هم چند تکه میشوم. کلا عمر ما برگ ها با چند تکه شدن تمام میشود. به نظر میرسد شانسمان معیوب است!
در عمر کوتاهم خیلی چیزها دیده ام. رفت و آمد آدمها، دوستیهای آدم ها و حتی دشمنی هایشان! ما برگ ها به سهم خودمان دنیا را در شش ماه زندگی، زیبا میکنیم. از روزی که میآییم تا روزی که میرویم باعث زیباتر شدن شهر میشویم؛ شما آدم ها چطور؟!