امام موسی بن جعفر (ع) به روایتی در ۲۰ ذی الحجه و در روایتی دیگر در تاریخ ۷ صفر ۱۲۸ به دنیا آمد. پدر ایشان امام جعفر صادق(ع) و مادرشان حمیده بودند. هفتمین امام شیعیان دوازده امامی «کاظم» لقب گرفته چرا که صبر زیاد داشته، خشمش را فرومیخورده و نسبت به کسانی که به او بد کرده بودند مهربان و بخشنده بود. مجله ستاره ضمن تبریک تولد این امام همام، گلچینی از اشعار زیبا با مضمون ولادت امام کاظم و درباره جایگاه و مناقب ایشان را به شما تقدیم مینماید.
شعر ولادت امام موسی کاظم (ع)
قالب قصیده
هر كه یک دفعه سر این سفره مهمان میشود
مور هم باشد اگر روزی سلیمان میشود
سر به زیر انداختن ذاتش توسل كردن است
دردها در این حرم ناگفته درمان میشود
این كریمان لطفشان هر چند آماده ست، لیک
نام مادر كه وسط باشد دو چندان میشود
ما پدر را خواستیم و از پسر خیرش رسید
در رجب ها كاظمین ما خراسان میشود
نیستی پیغمبر اما ظاهراً پیغمبری
هر كه میبیند تو را، از نو مسلمان میشود
نسل موسایی تو طبع مسیحا داشتند
یک نفر از آن همه پیر جماران میشود
این دلِ ما، سینه ی ما، عرش ما، حتی بهشت
هر كجا موسی بن جعفر نیست زندان میشود
نیستم آهو ولی سگ هم به دردی میخورد
لااقل یک گوشه از صحنت نگهبان میشود
علی اکبر لطیفیان
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
وارث مُلک تبسم، کاظم است
عشق عالمتاب هفتم، کاظم است
آفرینش، سوره ای از مهر او
بر لب هستی، تبسّم کاظم است
مُصحف اخلاص و قاموس یقین
بحر عرفان را تلاطم، کاظم است
مُقتدای آسمان مردان سبز
قبله ی آیینه مردم، کاظم است
ترجُمان وحدت دل های ما
تابش مِهر تفاهم، کاظم است
مِی پرستان! وقت سرمستی رسید
در میستان هفتمین خُم، کاظم است
آسمان! تبریک، فصل هفتم است
مِهر عالمتاب هفتم، کاظم است
رضا اسماعیلی
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
مژده اى دل که به ماتاج سرى داد خدا
شب ما سوته دلان را سحرى داد خدا
سجده شکر به جا آر که از رحمت خویش
تیر جانسوز دعا را اثرى داد خدا
شجرطیبه ى گلشن طاها را باز
هم ثمر داده و هم برگ و برى داد خدا
تا که اسلام قوى گردد و الحاد ضعیف
صدف بحر ولا را گهرى داد خدا
اى صبا فاطمه را مژده بده کز ره لطف
صادق آل نبى را پسرى داد خدا
ملک از کنگره ى عرش برین مژده دهد
که به ما ناجى نیک و سیرى داد خدا
بهر آزادى ابناء بشر بار دگر
به بشر رهبر فریادگرى داد خدا
تا کند زیر و زبر کاخ ستم را اى دل
مژده ى آیت فتح و ظفرى داد خدا
تا به پرواز در آید به جهان طایر فکر
امشب از شوق و شعف بال و پرى داد خدا
شادمانم من ژولیده که از رحمت خود
به من بى هنر امشب هنرى داد خدا
ژولیده نیشابورى
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
چون گل گلزار صادق پرده از رخ برگرفت
عالم از نور جمالش جلوه ى دیگر گرفت
آفتاب صبح صادق آنکه از صبح ازل
روشنى خورشید از آن ماه بلند اختر گرفت
در مکنون پرورش چون یافت در مهد صدف
شد حمیده خو چو خو، در دامن مادر گرفت
موسى کاظم امام هفتمین نور خدا
آنکه نور عارضش آفاق سرتاسر گرفت
آنکه روشن از جمالش گشت آیات خدا
وآنکه رونق از کمالش شرع پیغمبر گرفت
هم ادب رونق از آن گنجینه آداب یافت
هم سخن زیور از آن کلک سخن گستر گرفت
شد رها از بند محنت آنکه از صدق و صفا
دامن باب الحوائج موسى جعفر گرفت
از در باب الحوائج روى حاجت بر متاب
زآنکه فیضش چشمه از سر چشمه ى داور گرفت
در صف محشر شفاعت یافت آنکو چون رسا
دامن موسى بن جعفر در صف محشر گرفت
قاسم رسا
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
صبح انوار هدایت موسى كاظم بود
صاحب سرّ ولایت، موسى كاظم بود
آن گلستان ولایت كز نسیم او دمید
گلبنى در هر ولایت، موسى كاظم بود
عقل در تفسیر آیات كمالش كى رسد
آیتى در صد روایت، موسى كاظم بود
آفتابى چون على موسىالرضا را در وجود
مشرق صبح سعادت، موسى كاظم بود
اهلی شیرازی
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
آن درگهى كه پایهاش از عرش برتر است
دولتسراى حضرت موسى بن جعفر است
آیینه جمال خداوند سرمدى
هم مظهر علوم و خصال پیمبر است
در جبهه مباركش، آثار زهد و علم
لعلِ لبش، علامتى از حوض كوثر است
سالار اهل دین بُوَد و فخر اولیا
هفتم امام و حجت خلاق اكبر است
مدرس
✿☆✿
اگر بر آید چو مرغى ز پیکر خسته ام پر
پرم سوى بارگاهى که باشد از عرش برتر
به بارگاهى که در آن، هزار موسى بن عمران
براى خدمت کند رو، به عرض حاجت زند در
به بارگاهى که یوسف گرفته دست توسل
بر آستانى که آن را گرفته یعقوب در بر
خلیل را کعبه ى جان، ذبیح را قبله ى دل
مسیح را بیت اقصى، کلیم را طور دیگر
هزار داوود آنجا زبور برگرفته بر کف
هزار عیسى بن مریم نهاده انجیل بر سر
بریز هست خود از کف، بر آر نعلین از پا
بیا چو موسى بن عمران به طور موسى بن جعفر
امام ملک ولایت، چراغ راه هدایت
محیط جود و عنایت، چراغ و چشم پیمبر
امام کلّ اعاظم که کنیه ى اوست کاظم
نظام را گشته ناظم، سپهر را بوده محور
حدیث خلق خصالش، حکایت خلق احمد
کلامى از کظم غیظش، روایت عفو داور
مقام والاى او بین، نیا و ابناى او بین
هم اوست شش بحر را دُر، هم اویَم هفت گوهر
ثناى او روح قرآن، ولاى او کل ایمان
نداى او حکم احمد، عطاى او جود حیدر
عجب نه گر ابن یقطین، به پاى جمالش افتد
جمال، جمّال او را ز جان ببوسد مکرّر
پیامى از اوست کافى که روح صد بشر حافى
ز چنگ دیو هوسها زند به سوى خدا پر
درود بر خاندانش، سلام بر دود مانش
تمامى دوستانش هماره تا صبح محشر
به حبس در بسته طورش، به ازدواج افلاک نورش
چه غم اگر خصم کورش، ندارد این نور باور
نیاز آرد نیازش، نماز آرد نمازش
شرار سوز و گدازش، گذشته از چرخ اخضر
صبا بیاور غبارى زدامن کاظمین
مگو کنم از شمیمش مشام جان را معطر
دلم بود زائر او، نشسته بر حائر او
مزار او را گرفته، چون جان پاکیزه در بر
ز حبس در بسته بخشد به خلق عالم رهایى
به قعر زندان نهد پا ز اوج گردون فراتر
تمام خلقت همیشه کنار خوان عطایش
وجود هستى هماره به بحر وجودش شناور
جعفر رسول زاده
با مجموعهای جذاب و دیدنی از عکس ولادت امام کاظم (ع) همراه همیشگی ستاره باشید.
قالب مثنوی
روح مطهر تو، خورشید بی زوال است
با ظلمت و تباهی، همواره در جدال است
ای شهسوار دلها، آقا امام کاظم
غالب به خشم گشتی، ای روح پاک وصائم
رسوا تو کردی ای شه، بنیان ظلم هارون
هفتم امام معصوم، عالم به توست مدیون
از تو خراب گشته، بنیاد مکر و تزویر
با خون سرخت ای شه، فاتح شدی به شمشیر
با صبر و استقامت، آورده ای به زانو
ظلم و شکنج جلاد، ای شهسوار مه رو
تسلیم شد به نزدت، ظلم و شکنجه و زجر
ایوب از تو آموخت، درس نجابت و صبر
ای کوه صبر و تقوی، مولا امام هفتم
وی آنکه درگه تو، باشد پناه مردم
مولا غلامیم را، امضا نما همیشه
تا من غلامیت را، سازم هماره پیشه
آقا امام کاظم، ای روح جاودانی
در روز حشر مولا، امید شیعیانی
جان شه خراسان، دستم بگیر مولا
تارو سفید گردم، در روز حشر آقا
محمدرضا کوزه گر کالجی
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
شد باصفا خانه ى توحید
نور خدا در افق تابید
ششم امام جان به قربانش
یک گل شکفت از گلستانش
نسل بتول آیت کوثر
هفتم امام نسل پیغمبر
موساى کاظم گل ایمان
گلواژه ى معنى قرآن
نور وجود گشته تابنده
هستى زند بر رخش خنده
صادق تبار حضرت کاظم
زهرا نسب چون على عالم
یک جرعه از جام احسانش
شیرین کند کام یارانش
میلاد او بر همه تبریک
بر مهدى فاطمه تبریک
غلامرضا سازگار
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
سر زد مهى زیبا از نسل کوثر
شد جلوه گر نور موسى بن جعفر
بر گوش جان ـ هر دم رسد ـ این زمزمه
چشمت روشن ـ یا مولاتى ـ یا فاطمه
تابنده خورشید عشق و عقیده
امام صادق را فروغ دیده
شد سیمایش – روشنگر – جانها همه
چشمت روشن – یا مولاتى – یا فاطمه
ماه مدینه شمع جمع هستى
بر ما دهد درس یکتا پرستى
هفتم وصى خاتم النبیین
سلاله طاها و آل یاسین
محبتش بر دیانت شد لازمه
چشمت روشن – یا مولاتى – یا فاطمه
منادى از سوى حىّ تبارک
مژده دهد زین مولود مبارک
گرامى دارد شیعه مقدمش را
شوید به آب دیده حرمش را
باشد دل را بانگ شادى با این نغمه
چشمت روشن – یا مولاتى – یا فاطمه
محمد موحدیان
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
موساى عیسوى دم، هفتم امام شیعه
از كاظم غیظ افزود بر احترام شیعه
آید شمیم جنت زد بر مشام شیعه
گشتند زان شه دین، شاهان غلام شیعه
بگرفت چون كه آن شاه بر كف زمام شیعه
گردید نور ایمان ظلمتزداى شیعه
مفتون همدانى
قالب مسمط
در هفتم ماه صفر شد جلوهگر ماهى منور
تابیده نور از طلعت موسى بن جعفر
عالم شده نورانى از ماه جمالش
گشته فضا خوشبو ز عطر بى مثالش
دل گشته محو جلوه ى زیباى این سیمینه پیکر
شهر مدینه شد ز نور نورانى امشب
موسى بن جعفر آمده مهمانى امشب
بیت امام ششمین از این گهر بگرفته زیور
خندد چو غنچه هر دم از شب تا سپیده
بر دامن مام کرام خود حمیده
لبخند شادى مىزند مادر بر این یاس معطر
باب الحوائج هفتمین گنج امامت
بر دوستان خویشتن دارد عنایت
ما را بود در رنج و غم این مهربان همراه و یاور
احمد سمیع
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
شده دل وادى سینا به تجلاى موسى
که کلیم خدا آید به تماشاى موسى
معجز نور، کرده ظهور، مولا، موسى بن جعفر
به طواف حرم رفتم به هواى تو بودم
همه جا با خیال تو به ولاى تو بودم
کعبه ى من، قبله ى من، مولا، موسى بن جعفر
دل بیت الحرام عشق ز تو گیرد تمنا
حجر الاسود هستى به تو دارد تولا
مروه منا، سعى و صفا، مولا، موسى بن جعفر
چه لیاقت مرا مولا که کنى یک نگاهم
منم آن عاشق مسکین که تو را از تو خواهم
یک نفسم، از تو بسم، مولا، موسى بن جعفر
دلم از کاظمین تو به خدا رو نتابد
نرود از سر کویت که به جز تو نیاید
عشق منى، جان به تنى، مولا، موسى بن جعفر
تویى آن هفتمین مولا که ز هفت آسمانت
ز ملک میرسد تبریک به دل شیعیانت
بر تو امام، عرض سلام، مولا، موسى بن جعفر
جعفر رسول زاده
قالب سرود
مهر ولایت
پیک سعادت
داد این بشارت
تابیده هفتم
مهر ولایت
آمد این مژده از حى تبارک
میلاد موسى بن جعفر مبارک
مظهر الطاف
داور آمد
هفتم وصى
پیغمبر آمد
شد شکوفا گل گلزار احمد
زیبا گل سر سبد محمد
دارد مدینه
سیماى شادى
این مژده بر لب
دارد منادى
میلاد میوه ى قلب بتول است
رشک جنت مدینه الرسول است
واشد گل نور
از نخله ى طور
شد آشکارا
نور على نور
عالم از مقدمش گردید روشن
یا مهدى یا مهدى چشم تو روشن
از هستیش هر
بود و نبود است
میلاد شاه
ملک وجود است
آمد آن مظهر الطاف داور
فرزند فاطمه موسى بن جعفر
احمد سمیع
✿☆✿
← شعر ولادت امام موسی کاظم (ع) →
داده خداوند جلى
حمیده را دسته گلى
آمد موسى طور انّما
روشن چشم رسول مصطفى
صادق آل مرتضى
چشم تو روشن
ولى حق نور هدى
چشم تو روشن
مولود این هفتم ولى
بادا مبارک بر على
آمد موسى طور انما
روشن چشم رسول مصطفى
اى قائد و رهبر ما
چشم تو روشن
اى سایه ات بر سر ما
چشم تو روشن
شفیع محشر باشد این
موسى بن جعفر باشد این
آمد موسى طور انما
روشن چشم رسول مصطفى
اى حجت بن العسکرى
چشم تو روشن
اى آنکه ما را یاورى
چشم تو روشن
محمد آزادگان
✿☆✿
دکلمه ولادت امام کاظم (ع)
در این روز خجستگی عید، روز میلاد صبر، سخن ها می شود گفت از شکیب موروث، از آشنایی گذشت و ایثار با اهالی قوم شعور… پس شگفت نیست که هفتمین وارث عشق نیز ادامه حیات عنایت و عبادت و رهنمونی حقیقت باشد. بشتابید به تلفظ نام مؤکدش که امروز کامِ تمام شادی ها را شیرینتر خواهد کرد.
بگوییم باران، بگوییم ابر، بر دیوارها و معبر ها بنویسیم گل. .. مهم نیست کدامین فصل باشد. امروز به هر حال بهارِ ناگهان است. شکوفه زار میلاد او…
بی دریغ لبخند شویم. نامی از تنهایی نبریم. سخن از اندوه نگوییم. او غمخوار است و طبیب دلتنگی مردمان و پذیرای درد دلهای پژمرده.. .
فقط لبها را در صدا کردن او غرق کنیم و تپیدن های دل را به نسیم میلادش بسپریم.
✿☆✿
جهانی به دنیا آمد. شادباش بگویید.
چشم شهر روشن باد از این اتفاق خوش یمن!
او به دنیا آمد هفتمین ستاره دنباله دار عشق در آسمان امامت.
زمین پایکوبی کند و در چرخش مستانه خویش گیج شود. از فردا تاریک خانه های بی خبری به پرتو روشنان «موسوی» روشن می شود. خشم های ستم در هم می پیچد و کاظم نمایان می شود.
درهای نیاز را ببندید. رحمتی بی نیاز به فریادرسی دل های مضطرب آمده است.
فرشتگان خنده معصومانه را به زمین آورده اند که دنیا به روی عشق بخندد.
چشم شهر روشن باد!
✿☆✿
سلام بر کاظم آل محمّد صلی الله علیه و آله
سلام بر تو که وارث نیکان و آبروبخش نیاکانی؛
سلام بر تو که نیازمندان را باب الحوائجی؛
سلام بر نام معطر و زیبایت، که الهام بخش صبوری، شکیبایی و بردباری است؛
سلام بر سجاده ای که از اشک هایت خیس می شد؛
و بر زمینی که پیشانی و صورت بر آن می نهادی؛
و بر آن دست ها، که به درگاه خدا می گشود؛
سلام بر آن گوهرها که از آسمان چشمانت بر گونه نورانی ات می چکید؛
سلام بر غُل و زنجیری که از بوسه بر دست و پایت قداست یافت؛
سلام بر مرقد نورافشانت، که آسمان تیره عراق را روشن، و جان های شیعیان مظلوم آن دیار را گلشن ساخته است؛
سلام بر تو، بر پدران و فرزندانت و بر شیفتگان و پیروانت؛
سلام بر تو، که مایه افتخار اسلامی و شیعه به وجود تو می بالد.
ایران، همراه عشق تو، پیکر فرزندان بسیاری از نسل تو را در آغوش کشیده است؛خراسان، راضی است که «رضا»ی تو را دارد؛
شیراز، حمد می کند که «احمد» تو در آنجاست؛
قم به خود می بالد که پایتخت تشیع و فقاهت، «معصومه» تو را در بردارد؛
و.. . شهرها و روستاهای بسیار، نوادگان تو را چونان گنجی در سینه های خود به امانت نگه می دارند که هر کدام منبع برکات فراوان اند؛
حتی «حوزه علمیه»، درخت پرثمری است که در بوستان حرم دخترت روییده و شکوفه ای است که بر شاخه «حرم اهل بیت» شکفته است؛
سلام بر تو و بر اراده و صبوری ات؛
سلام بر تو، که حکومت ستم، از نستوهی تو به ستوه می آمد؛
و زندانبانان، اسیر صفا و بندگی تو می شدند؛
سلام بر تو و بر حرم تو در کاظمین، که قبله اهل ولاست و کعبه عشق است و منزلگه شوق؛
سلام بر تو، کاظم آل محمد
جواد محدّثی
از اینکه با مجموعه شعر ولادت امام موسی کاظم در ایام خجسته ماه ذی الحجه همراه ما بودید، بسیار سپاسگزاریم. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را با ما و دیگر کاربران ستاره به اشتراک گذارید.