دفاع جالب حجت الاسلام زائری از اقدام اصغر فرهادی

محمد رضا زائری گفت: هر اندازه با دیدگاههای اضغر فرهادی موافق یا مخالف باشیم اصل این اتفاق یک موفقیت برای ایران است.

دفاع جالب حجت الاسلام زائری از اقدام اصغر فرهادی
آخرين خبر/ محمدرضا زائري در کانال تلگرامش نوشت: چرا از اسکار فرهادي خوشحال نباشم؟ اصغر فرهادي به عنوان يک کارگردان ايراني جايزه سينمايي آکادمي “اسکار” را براي دومين بار دريافت کرده است. هر اندازه با ديدگاههاي اين کارگردان موافق يا مخالف باشيم، اصل اين اتفاق يک موفقيت براي ايران است و برگ برنده اي در فضاي بين المللي که آکنده از تبليغات منفي بر عليه ايران بوده و هست و چنين اتفاقي مي تواند موج ايران هراسي و اسلام هراسي را قدري کندتر سازد. 
هنرمند شناخته شده و مطرح ايراني جايزه اسکار را گرفته ، براي نشان دادن اعتراضش به سياست هاي ترامپ شخصا به آمريکا نرفته ، دو ايراني مطرح و موفق را با شهرت کار و تجربه در حوزه فضانوردي به جاي خود فرستاده، قرائت پيامش را به يک زن ايراني داده ، متن پيام به هوشمندي ادبيات و منطق ذهني مخاطب غربي را رعايت کرده و حتى پوشش و لباس نماينده او کنار رفتن مرزها را نشان مي دهد (چنان که در پيام او نيز هست)، خوب ، چرا بايد با چنين رويدادي مخالفت کرد يا از آن ناخشنود بود و چهره در هم کشيد؟ 
آيا قرار بوده اصغر فرهادي در پيام خود هنرمندان سينماي هاليوود را به اسلام دعوت کند يا مثلا انتظار داشته ايم او يکي از مادران شهدا را به نمايندگي خود براي دريافت جايزه اسکار بفرستد؟ 
چرا متوجه نيستيم که وقتي قرار است در فضاي بين المللي قرار بگيريم و با مخاطب جهاني سخن بگوييم ماجرا خيلي فرق مي کند؟
چرا انتظاري که از از يک هنرمند فيلمساز يا چهره برجسته موسيقي يا نقاش و بازيگر داريم همان توقعي است که مثلا از يک امام جماعت يا امام جمعه داريم؟
مشکل به نظرم اين جاست که اولا ما در جبهه انقلاب و فضاي متدينين سطح توقعات و انتظاراتمان از قشرهاي مختلف و صنوف گوناگون متناسب با شرايط آنان و اقتضائات کارشان نيست و ثانيا درک دقيقي از فهم عمومي مخاطب بين المللي از برخي واژه ها و مفاهيم نداريم و از همين رو گاهي در برابر مفاهيم و واژه هاي خاصي مثل تساهل ، مدارا ، اسلام رحماني ، آشتي ، محبت و همزيستي ، حقوق بانوان ، ليبراليسم ، سکولاريسم ، دموکراسي و… ناخواسته بازي مي خوريم. 
مثلا وقتي طرف مقابل از دموکراسي مفاهيمي ارزشمند و متعالي و انساني در ذهن دارد، اگر من بگويم که دموکراسي را نمي خواهم وبا دموکراسي مخالفت کنم او از من تصوري ديکتاتوري و استکباري در ذهن خواهد داشت.
طبيعتا ممکن است منظور و مقصود من با تصوري که از دموکراسي غربي در نظر دارم در واقع مخالفت با توطئه هاي آمريکا و نقشه هاي شيطاني استکبار در لفافه و پوشش دموکراسي باشد اما مخاطب من چنين چيزي را درک نخواهد کرد. 
مجله اینترنتی ستاره
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید