ستاره | سرویس روانشناسی – اگر آدم تندخو و عصبانیمزاجی هستید و این خشم شما باعث شده است که زندگی زناشویی و روابط عاطفی شما آسیب ببیند. لازم است ابتدا دلایل اصلی تند خو بودن خود را بشناسید و سپس به دنبال آموختن راههای کنترل خشم بوده تا بتوانید با مهار خشم و عصبانیت خود مانع شوید که روابط عاطفیتان بیش از پیش آسیب ببیند.
چرا برخی از ما عصبی مزاج هستیم؟
خشم زندگی شما را خراب میکند. کسی که آبستن خشم و عصبانیت نامتناسب است باعث میشود دوستان و خانوادهاش در ترس همیشگی از او زندگی کنند و ترس دشمن شماره یک عشق است. اما آیا اینکه شما زود عصبانی میشوید نشانه این است که انسان بدی هستید؟
در واقع شما مشکلی ندارید. مشکل این است که طعم احساساتی ناخوشایند و نابجا را میچشید. شما به این دلیل که عصبانی میشوید، آدم بدی نیستید. شما شاید به این دلیل عصبانی هستید که وقتی بچه بودید دیگران طوری با شما رفتار کردند و کاری کردند که احساس کنید آدم بدی هستید.
حتما تا به حال برایتان پیش آمده که سر چیزهای کوچک و بیاهمیت عصبانی شوید؛ چیزهایی که از روی قاعده نمیبایست چنین تاثیر عمیقی بر شما بگذارند و شما را از کوره به در ببرند. این بدان دلیل است که منبع و منشا خشم شما ربطی به واقعیت آن زمان و آن مکان ندارد. به عبارت دیگر آنچه در آن لحظه اتفاق افتاده برای عصبانیت شما کافی نبوده است. اغلب کسانی که بیش از حد عصبانی هستند و به آن معتاد شدهاند به طور حتم در کودکی یکی از شرایط زیر را تجربه کردهاند:
۱- از لحاظ جسمانی یا گفتاری مورد آزار و اذیت دیگران قرار گرفتهاند. بنابراین خشم انبار شده فراوانی را از دوران کودکی با خود یدک میکشند، به طوری که آن را به بزرگسالی آوردهاند. این قبیل افراد تا فرصت پیدا کنند تمامی خشم و انزجارشان را تخلیه میکنند.
۲- در کودکی به دلیل طلاق یا عدم حضور یا مرگ پدر یا مادر، احساس نخواستنی بودن و ترک شدگی کردهاند. حال این خشم و انزجار انبار شده از کودکی را در بزرگسالی بر سر کسانی که دوستشان دارند خالی میکنند، چرا که همین افراد میتوانند به صورت بالقوه ایشان را ترک گویند و دوران کودکیشان را دوباره تکرار کنند.
۳- در کودکی احساس عجز و درماندگی میکردهاند. این قبیل بچهها ممکن است پدر یا مادری الکی داشتند و هیچ وقت نتوانستهاند کاری برای کودکشان انجام دهند، یا در عجز و ناتوانی تمام شاهد این بودند که پدر یا مادرشان دیگری را اذیت و آزار میکرده است و آنان حتی اجازه نداشتند احساسشان را بیان کنند. حال در بزرگسالی به عنوان جبران آن عجز و ناتوانی دوران کودکی ، خشم خود را بر سر دیگران خالی میکنند.
چنانچه فردی در کودکی یکی از این موقعیتها را از سر گذرانده باشد غم و اندوه بسیاری را درون خود احساس میکند. چنانچه در ابراز و بیان کردن غم و اندوه اغلب در سال های بعد به شکل خشم نامتناسب و بیش از حد بروز خواهد کرد. بسیاری از بزرگسالانی که بیش از حد عصبانی و آتشین مزاج به نظر میآیند در واقع در حال تخلیه غم و اندوه دوران کودکی خود هستند.
چگونه خشم و عصبانیت خود را مهار کنید؟
- کنترل خشم به طور موقت مشکل اصلی را حل نمیکند. چرا که خشم یک نشانه است. هرچند نشانهای بسیار نامعقول. به عبارت دیگر خشم معلول است نه علت. خشم در واقع نشانه رنجش، غم و اندوه عمیق فرد عصبانی است. درمان خشم و عصبانیت بدون درک ریشه و منشا آن صد در صد موقت و حتی خطرناک خواهد بود.
- البته شیوههای فراوانی برای کنترل خشم وجود دارد. برای مثال توصیه شده است هربار عصبانی میشوید تا ده بشمارید، بعد هر کاری خواستید بکنید. اما درمان اصلی این است که منشا خشم خود را بشناسید و به کودک رنجیده و ترسیدهی درون خود اجازه دهید احساساتی را که تمام عمر در خود سرکوب میکردهاست، ابراز کند. همانطور که پیشتر گفته شد چنانچه این احساس را حل و فصل نکنید، ناگریز خواهید شد آن را تخلیه کنید.
- درمان روحی برای عصبانیت نیز اغلب به صورت درمان عاطفی – تجربی نظیر نقشگذاری روانی و اشکال جسمانی تخلیه خشم نظیر ضربه زدن به کیسه بوکس، جیغ کشیدن در بالش یا ضربه زدن با میله به یک جسم خارجی و کار فشرده و جدی در جهت التیام کودک درون، همه و همه جزییاتی ضروری برای کمک به درمان خشم به شمار میآیند و باعث میشوند فرد تندخو غم و اندوه خود را التیام بخشد. همین که احساسات و عواطف تلنبار شده و فروخورده و سرکوبشدهی قدیمی خود را تخلیه میکنید، احساس میکنید حسابی بر خشم خود مسلطاید.
- بیمار پس از این درمانها اغلب احساس میکند به آسانی بر احساسات ناخوشایند و عصبانیت خود تسلط دارد و دیگر هرگز مانند گذشته از کوره درنمیرود. مجموعه تغییرات به او کمک میکند براساس خشم خود عمل نکند و به عبارت دیگر خشم خود را اعمال نکند.
- به خاطر داشته باشید که با روبرو شدن با احساسات ناخوشایند قدیمی و حل و فصل آنها، نه تنها به عزیزانتان هدیهای گرانبها دادهاید بلکه به عمیقترین نحو ممکن به خودتان عشق ورزیدهاید.
منبع: از باربارا بپرسید