گسترش ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند به همراه انشا

گسترش ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند به همراه یک انشا با مقدمه، بدنه و نتیجه گیری. هر حقیقتی روزی برملا خواهد شد و مانند خورشید از پشت ابر بیرون خواهد آمد.

ضرب المثل بر اساس حروف الفبا

ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند یکی از ضرب المثل های مشهور فارسی است که معنا و مفهومی گسترده در آن نهفته است. با گسترش ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند همراه همیشگی ستاره باشید.

 

گسترش ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند

ابرها رفتنی هستند و این خورشید است که دائم بر زمین می‌تابد. آفتابی که پشت ابرها مخفی شده روزی خود را به همه نشان می‌دهد. حقایق مانند خورشید هستند که نمی‌توان تا ابد آن‌ها را مخفی نگه داشت بالاخره این حقیقت‌ها از پشت پرده پلیدی‌ها بیرون آمده و خود را به همگان نشان خواهد داد. دنیای این روزهای ما پر از نفاق و دورویی شده است. زشتی‌هایی که مانند مه یا ابر همه آسمان صاف را پوشانده و بشر نمی‌تواند حقیقت درست زندگی را تشخیص دهد. زمانی فرا خواهد رسید این زشتی‌ها کنار می‌روند و درستی خود را نمایان می‌کند. 

همانگونه که پایان سختی آسانی و پایان شبیه سیه سپید است. نور حقیقت و روشنایی بر جهان خواهد تابید و همه انسان‌های جهان از آن بهره خواهند برد.

برخی افراد فکر می‌کنند که با دغل بازی، دوز و کلک پیشرفت کرده و به اهداف خود می‌رسند در صورتی که زمانی همه این بدی‌ها کنار رفته و ذات پلید آن‌ها برای همگان رو خواهد شد.

این ضرب المثل تنها درباره پلیدی و زشتی به کار نمی‌رود. کارهای نیکی که به صورت مخفی و بدون ریا انجام شود روزی تاثیر خود را در زندگی افراد نیکوکار خواهد گذاشت.

 

گسترش ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند
گسترش ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند

 

با بررسی معنی و  گسترش ضرب المثل کار نیکو کردن از پر کردن است همراه ستاره باشید.

 

انشا درباره ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند

مقدمه: پلیدی‌ها و زشتی هیچگاه نمی‌توانند تا ابد مخفی بمانند و روزی فرا خواهد رسید که حقیقت بر همگان روشن خواهد شد. حقیقت روشنایی خود را بر همه خواهد تاباند.

بدنه: برخی انسان‌ها تصور می‌کنند که با مخفی کاری و پنهان کردن حقیقت می‌توانند خود را نجات دهند. خداوند متعال به عنوان ناظر بر همه کارها دست این افراد را رو خواهد کرد. فروشنده مغازه‌ای در محله ما دست خیری در فروش مواد غذایی نداشت. در وزن کردن اجناس دغل بازی می‌کرد و به کم فروشی مشهور بود. همه ساکنین محله به اون این کار را گوشزد می‌کردند ولی او با حرف‌های بی پایه و اساس خود را تبرئه می‌کرد. روزی فرد غریبه از فروشنده مقداری حبوبات خرید. سفارش خرید او پنج کیلوگرم بود. مرد فروشنده مانند همیشه پنج کیلو حبوبات به همراه مواد دیگری که وزن را سنگین‌تر نشان می‌داد تحویل مشتری داد. از قضا مشتری یکی از مامورین تعزیراتی بود که متوجه کار فروشنده شد و او را به سنگینی جریمه کرد.

نتیجه: حقیقت روزی برملا خواهد شد و نمی‌توان به امید اینکه تا ابد مخفی ماند به زندگی ادامه داد. خدا به عنوان قاضی و دادگر بر همه کارهای ما نظارت دارد.

برداشت شما از این ضرب المثل چیست؟ آیا می‌توانید ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند را خود گسترش دهید؟ لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب برای ما ارسال نمایید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید