تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
چرا برای آنچه که قسمت و روزی تو نیست خون دل میخوری و خودت را به سختی میافکنی؟ به آنچه که در زندگی داری قناعت کن تا از ناراحتی در امان باشی. به خداوند توکل کن و به خاطر منافع زودگذر دنیا، خود را به زحمت مینداز. اگر میخواهی به جایگاه و مقام برسی، این را بدان که اول باید مستعد و آماده باشی و بدون کسب آمادگیهای لازم به جایی نخواهی رسید بنابراین بر اساس توانایی و قدرت خودت برای تعیین اهداف زندگی تصمیمگیری کن. برای به انجام رساندن هر کاری ابتدا لوح ضمیر خود را از کینه و کدورت پاک ساز، به خدا توکل نما و سپس قدم در آن راه بگذار. نتیجه کارها را به خداوند واگذار کن که بخت تو بلند است.
غزل شماره ۴۸۱ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۴۸۱ حافظ
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمی ای چند پری زاده کنی
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراگنده ورق ساده کنی
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن
که جهان پرسمن و سوسن آزاده کنی
معنی و تفسیر غزل شماره ۴۸۱ حافظ
بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
این سخن دقیق و لطیف را به گوش گیر تا خود را از بند اندوه برهانی: اگر خواهان روزی و قسمت مقرر نشده باشی، به تنگدستی و زحمت و غصه خوردن میافتی.
آخرالامر گل کوزهگران خواهی شد
حالیا فکر سبو کن که پر از باده کنی
سرانجام به صورت گِل و مصالح کارگاه کوزهگری در میآیی، پس هماکنون به فکر سبویی باش که آن را از شراب پر کرده پیوسته بنوشی.
گر از آن آدمیانی که بهشتت هوس است
عیش با آدمیای چند پریزاده کنی
اگر از آن دسته کسانی هستی که آرزوی بهشت در سر داری، در همین دنیا میتوانی با انسانهای حوریزاده و پریوش زیبارو به خوشی و عشرت بپردازی.
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
بدون وسیله و بیحساب نمیتوان بر جایگاه سران و امیران پشت داد و نشست، مگر آنکه همه اسباب و وسایل سروری را فراهم کرده باشی.
اجرها باشدت ای خسرو شیرین دهنان
گر نگاهی سوی فرهاد دل افتاده کنی
ای شهریار شیرینگفتاران، اگر به فرهاد دل از دست داده عنایتی داشته باشی پاداش بسیار خواهی یافت.
خاطرت کی رقم فیض پذیرد هیهات
مگر از نقش پراکنده ورق ساده کنی
هرگز صفحه ضمیر باطن تو نشانهای از بخشش کریمانه الهی در خود نمیبیند، مگر اینکه آن را از نشانهها و تصاویر نابسامان بزدایی.
کار خود گر به کرم بازگذاری حافظ
ای بسا عیش که با بخت خداداده کنی
ای حافظ، اگر کار خود را به لطف و کَرَم خداوندی وانهی، چه بسیار که با اقبال الهی که خدا به صورت فطری بخشیده، به عشرت و شادی خواهی پرداخت.
ای صبا بندگی خواجه جلال الدین کن
که جهان پُر سمن و سوسن آزاده کنی
ای باد صبا، به فرمانبرداری خواجه جلال الدین تورانشاه وزیر گردن بگذار، تا دنیا را به صورت گلزار پر از گلهای یاسمن و سوسن آزاده درآوری.
منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.