بهار ارجمند با انتشار این عکس در اینستاگرام نوشت:
رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده
شب مانده است و با شب، تاريکی فشرده
کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو؟
شادی چرا رميده؟ آتش چرا فسرده؟
خاموش مانده اينک، خاموش تا هميشه
چشم سياه چادر با اين چراغ مرده
رفت آنکه پيش پايش دريا ستاره کردی
چشمان مهربانش يک قطره ناسترده
در گيسوی تو نشکفت آن بوسه لحظه لحظه
اين شب نداشت ــ آری ــ الماس خرده خرده
بازی کنان زگويی خون میفشاند و میگفت
روزی سياه چشمی سرخی به ما سپرده
میرفت و گرد راهش از دود آه تيره
نيلوفرانه در باد پيچيده تاب خورده
سودای همرهی را گيسو به باد دادی
رفت آن سوار با خود، يک تار مو نبرده
مجله اینترنتی ستاره