ستاره | سرویس سرگرمی – در ادامه جدیدترین مجموعه متن و عکس بی حوصلگی آورده شده است؛ همراه ما باشید.
متن و عکس بی حوصلگی جدید
بیش از هفت میلیارد نفر بر روی زمین زندگی میکنند
تو روز خودت را بخاطر یک نفر خراب نکن؛ همواره عاشق باش
تمام غصهها دقیقا از همان جایی آغاز میشوند که ترازو
برمیداری میفتی به جان دوست داشتنت.
اندازه میگیری!
حساب و کتاب میکنی!
مقایسه میکنی!
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش
داشتهای، که زیادتر دل دادهای، که زیادتر گذشتهای،
که زیادتر بخشیدهای ،به قدر یک ذره،یک نقطه،
یک ثانیه حتی!
درست از همانجاست که توقع آغاز میشود
و توقع آغاز همه ی رنجهایی است که به نام عشق میبریم ….
تو روز خودت را بخاطر یک نفر خراب نکن؛ همواره عاشق باش
تمام غصهها دقیقا از همان جایی آغاز میشوند که ترازو
برمیداری میفتی به جان دوست داشتنت.
اندازه میگیری!
حساب و کتاب میکنی!
مقایسه میکنی!
و خدا نکند حساب و کتابت برسد به آنجا که زیادتر دوستش
داشتهای، که زیادتر دل دادهای، که زیادتر گذشتهای،
که زیادتر بخشیدهای ،به قدر یک ذره،یک نقطه،
یک ثانیه حتی!
درست از همانجاست که توقع آغاز میشود
و توقع آغاز همه ی رنجهایی است که به نام عشق میبریم ….
.
دلتنگ توام
تو آن جایی و من اینجا
در این فکر که تا چه حد دوستت دارم
در این فکر که تا چه حد برایم با ارزشی
در این فکر که تا چه حد دلتنگ توام
تو آن جایی و من اینجا
در این فکر که تا چه حد در اشتیاقِ
بار دیگر در کنار تو بودنم
در این فکر که چگونه بیش از همیشه
قدر آن زمان که در کنار هم خواهیم بود را خواهم دانست
دوستت دارم …
.
تو آن جایی و من اینجا
در این فکر که تا چه حد دوستت دارم
در این فکر که تا چه حد برایم با ارزشی
در این فکر که تا چه حد دلتنگ توام
تو آن جایی و من اینجا
در این فکر که تا چه حد در اشتیاقِ
بار دیگر در کنار تو بودنم
در این فکر که چگونه بیش از همیشه
قدر آن زمان که در کنار هم خواهیم بود را خواهم دانست
دوستت دارم …
.
.
ماه برای مویه های من است
که این همه بی طاقت می تابد.
من دیری ست که دست دنیا را خوانده ام
اما هیچ ردپایی از تو اینجا نیست
نه راه ، نه کوچه، نه کوه، نه کلمات
پس منزل ات کجاست؟
من باز هم به همین بادیه باز خواهم گشت
ایوب را من از مراثی خود تحمل و ترانه آموخته ام
من فقط برای با تو بودن روزی ست، که نمرده ام هنوز.
.
که این همه بی طاقت می تابد.
من دیری ست که دست دنیا را خوانده ام
اما هیچ ردپایی از تو اینجا نیست
نه راه ، نه کوچه، نه کوه، نه کلمات
پس منزل ات کجاست؟
من باز هم به همین بادیه باز خواهم گشت
ایوب را من از مراثی خود تحمل و ترانه آموخته ام
من فقط برای با تو بودن روزی ست، که نمرده ام هنوز.
.
.
گاهی آنقدر در روز مرگی غرق می شویم که فراموش می کنیم
ساده ترین داشته های ما شاید آرزو
ی فرد دیگری باشد
ما از امر ونهی پدر کلافه هستیم و
دیگری در آرزوی شنیدن صدای پدرش
ما از باب میل نبودن غذا به جان مادرمان غر می زنیم و
دیگری در حسرت صدا کردن نامش وشنیدن جوابش
از گرما می نالیم
از سرما فرار میکنیم
در جمع ازشلوغی کلافه می شویم .
ودر خلوت از تنهایی بغض می کنیم .
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و
آخر هفته هم بی حوصلگی مان را گردن غروب جمعه می اندازیم .
شاید بهتر باشد گاهی فکر کنیم همه زندگی مان معجزه است .
همین که میخوابیم ، بیدار می شویم نفس میکشیم ،
همین که خورشید طلوع میکند ؛ مهتاب میتابد ،
باران بی منت می بارد
تمام اینها بهانه ی ساده ای است برای یک لبخند .
دیگری در آرزوی شنیدن صدای پدرش
ما از باب میل نبودن غذا به جان مادرمان غر می زنیم و
دیگری در حسرت صدا کردن نامش وشنیدن جوابش
از گرما می نالیم
از سرما فرار میکنیم
در جمع ازشلوغی کلافه می شویم .
ودر خلوت از تنهایی بغض می کنیم .
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم و
آخر هفته هم بی حوصلگی مان را گردن غروب جمعه می اندازیم .
شاید بهتر باشد گاهی فکر کنیم همه زندگی مان معجزه است .
همین که میخوابیم ، بیدار می شویم نفس میکشیم ،
همین که خورشید طلوع میکند ؛ مهتاب میتابد ،
باران بی منت می بارد
تمام اینها بهانه ی ساده ای است برای یک لبخند .