احمدی نژاد، مردی که زیاد می داند!

او اگر اطلاع دقیقی داشت، از مبهم‌گویی دست می‌کشید و صریح حرف می‌زد.

احمدی نژاد مردی که زیاد می داند

ادعای محمود احمدی‌نژاد دربارۀ معاملۀ روسیه و آمریکا بر سر ایران و اوکراین، به خوبی نشان می‌دهد که رئیس‌جمهور اسبق ایران درک چندانی از روابط بین‌الملل ندارد. که اگر داشت، با تندروی‌های توخالی‌اش در دهۀ ۱۳۸۰، نظام بین‌الملل را در برابر ایران قرار نمی‌داد و پروندۀ هسته‌ای ایران را راهی شورای امنیت سازمان ملل نمی‌کرد.

وقتی احمدی‌نژاد می‌گوید «روسیه و آمریکا روی اوکراین و ایران تاخت زده‌‌‌اند»، اول از همه باید به یاد بیاوریم که گویندۀ این سخن، همان فردی است که قطعنامه‌های شورای امنیت علیه ایران را کاغذپاره و بی‌اثر می‌دانست.

احمدی‌نژاد چهارم دی ماه ۱۳۸۷ در انتقاد از کسانی که اقتصاد ایران را متاثر از اقتصاد جهانی می‌دانستند، گفت: «اين اظهارنظرها بسيار ناشيانه و از روي عدم اطلاع به مسائل اقتصاد كشورمان است… وقتي كشورهاي غربي شاهد رشد و پيشرفت ايران بودند هر روز يك قطعنامه تهيه كردند و در شوراي امنيت عليه ما صادر كردند. من امروز به آنها مي‌گويم آنقدر قطعنامه بدهيد تا قطعنامه‌‌دان شما پاره شود. اين قطعنامه‌هاي شما مشروعيت و اثر ندارد. اشتباه كرده‌ايد و امروز اقتصاد ايران فارغ از اقتصاد دنيا سرحال و رو به جلو حركت مي‌كند».

نیز نباید فراموش کنیم که احمدی‌نژاد در سال ۲۰۰۸، کمی قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، معتقد بود در آمریکا اجازه نمی‌دهند یک سیاه‌پوست (یعنی اوباما) به ریاست جمهوری برسد.

اگر سخنان احمدی‌نژاد را بازبینی کنیم، مواردی از این دست به وفور در کارنامۀ سیاسی او مشاهده می‌شود.
اما جدا از اینکه چه کسی ادعا کرده که روسیه و آمریکا با هم به توافق رسیده‌اند که به اوکراین و ایران حمله کنند، نفس این ادعا هم به چند دلیل اشتباه است.

اول اینکه روسیه هم‌پیمان نظامی ایران نیست و در صورت حملۀ نظامی آمریکا به ایران، با آمریکا درگیر نخواهد شد. کمااینکه در تابستان ۱۳۹۸، که ایران پهپاد آمریکا را سرنگون کرد و بسیاری احتمال می‌دادند کار دو کشور به جنگ بکشد، پوتین در نشستی خبری در پاسخ به این سوال که موضع روسیه در قبال این جنگ محتمل چیست، صریحا گفت: روسیه آتش‌نشان منطقه نیست.

دوم اینکه اگر چنین معامله‌ای بین آمریکا و روسیه صورت گرفته باشد، دیگر چه دلیلی دارد که آمریکا در پی اعمال تحریم‌های کمرشکن علیه روسیه و متوقف ساختن پروژۀ نورد استریم ۲ (خط لولۀ گازی میان روسیه و آلمان) باشد؟ این چه معامله‌ای است که قرار است روسیه را این قدر متضرر سازد؟

سوم اینکه، حجم تکاپوی آمریکا و اتحادیۀ اروپا علیه حملۀ احتمالی روسیه به اوکراین به قدری بالا بوده که صدای ولادیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین را نیز درآورده است. زلنسکی در آخرین نشست خبری خود، از اینکه جهان غرب اوضاع اوکراین را بیش از حد بحرانی و در آستانۀ جنگ نشان می‌دهد، انتقاد کرد و گفت که حضور صدهزار سرباز روسی پشت مرزهای اوکراین، برای حملۀ روسیه به اوکراین کافی نیست.

در شرایطی که زلنسکی هنوز اوضاع را آن قدرها بحرانی نمی‌بیند، آمریکا اعلام کرده که ۸۵۰۰ سرباز مستقر در ایالات متحده را برای استقرار در اروپا (که احتمالا شامل نقاط شرقی اروپا خواهد شد) در حالت آماده‌باش قرار داده است. جان کربی، سخنگوی وزارت دفاع آمریکا، دربارۀ این تصمیم دولت آمریکا گفته است: «این ثابت می‌کند که آمریکا تعهد به ناتو را خیلی جدی می‌گیرد.»

این اخبار و بسی اخبار مشابه دربارۀ بحران اوکراین، از نظر محمود احمدی‌نژاد “ظاهر ماجرا” است. اما باطن ماجرا چیست؟ باطن ماجرا معاملۀ روسیه و آمریکا و حملۀ آمریکا به ایران در ازای حملۀ روسیه به اوکراین است.

اما احمدی‌نژاد از کجا و چگونه از این معاملۀ پنهان مطلع شده است؟ او می‌گوید: «من اطلاع دقیق دارم که این روسیه با آمریکا روی اوکراین و ایران با همدیگر تاخت زده‌اند. آن‌ها اجازه بدهند که او برود اوکراین را بزند و این هم اجازه بدهد که آن‌ها بیایند سمت ایران.»

کسی که این جملات احمدی‌نژاد را می‌شنود یا می‌خواند، نهایتا متوجه نمی‌شود که او از کجا اطلاع دقیق دارد که چنین معامله‌ای صورت گرفته است. اما چرا؟ چون احمدی‌نژاد هیچ اطلاع دقیقی ندارد! او فقط می‌خواهد تحلیلی توطئه‌اندیشانه ارائه کند و بگوید هر چه در عالم سیاست می‌گذرد “بازی” است و فقط من و چند فرد بصیر دیگر می‌دانیم که این‌ها همه‌اش بازی است.

او اگر اطلاع دقیقی داشت، از مبهم‌گویی دست می‌کشید و صریح حرف می‌زد. اما توطئه‌اندیشی، نیازمند فضایی مه‌آلود و غیرشفاف است. مدعیان کشف توطئه، معمولا می‌گویند ما می‌دانیم که در پشت پرده چنین و چنان شده، ولی هیچ وقت توضیح نمی‌دهند که چرا بین این همه سیاستمدار و رسانه، فقط آن‌ها از تصمیمات پشت پرده باخبر شده‌اند و دیگران در بی‌خبری به سر می‌برند.

علاوه بر این، احمدی‌نژاد به طور غریزی حس می‌کند که حملۀ نظامی آمریکا به ایران در شرایط فعلی، چندان محتمل نیست و به همین دلیل در توضیح این معاملۀ ادعایی می‌گوید « آن‌ها اجازه بدهند که او برود اوکراین را بزند و این هم اجازه بدهد که آن‌ها بیایند سمت ایران.»

تحلیل همین جمله نشان می‌دهد که احمدی‌نژاد اطمینان دارد روسیه به اوکراین حمله می‌کند و به همین دلیل با قاطعیت می‌گوید آمریکا اجازه داده که «او{روسیه} برود اوکراین را بزند»؛ اما وقتی نوبت ایران می‌شود، قاطعیت احمدی‌نژاد نقش بر آب می‌شود و سخنش رنگ ابهام و تردید به خود می‌گیرد و به همین دلیل به گفتن این جمله اکتفا می‌کند: «این {روسیه} هم اجازه بدهد که آن‌ها {آمریکایی‌ها} بیایند سمت ایران.»

یعنی احمدی‌نژاد قاطعانه از زدن اوکراین خبر می‌دهد، ولی به بحث ایران که می‌رسد، فقط می‌گوید «آن‌ها بیایند سمت ایران». و بالاخره معلوم نمی‌شود که معاملۀ ادعایی او برای زدن اوکراین و نزدیک شدن آمریکا به مرزهای ایران است یا این معامله قرار است اوکراین و سپس ایران را درگیر جنگ با دو ابرقدرت نظامی دنیا سازد؟

کاملا پیداست که احمدی‌نژاد چیزی بیشتر از دیگران نمی‌داند و حتی جرات نمی‌کند تحلیل کاذب خودش را از اول تا آخر با قاطعیت مطرح کند. پس چرا او چنین حرفی می‌زند؟ چون او می‌داند که در شرایط کنونی، حرف زدن علیه روسیه مایۀ محبوبیت است.

اکثریت مردم ایران به دلایل تاریخی و سیاسی از دولت روسیه بیزارند و احمدی‌نژاد هم سوار این موج شده تا اولا بر محبوبیتش نزد عوام‌الناس بیفزاید، ثانیا سخنی بگوید که اگرچه کاذب است ولی در عوض جاذب است و و مایۀ مشغولیت رسانه‌ها به او می‌شود.

خوف فراموش‌شدگی و از یاد رفتن، در کنار ذهنیت سیاسی دایی جان ناپلئونی، انگیزه و سرمایۀ احمدی‌نژاد برای اشتغال مدام به حوزۀ سیاست و جلوه‌گری مکرر در عرصۀ عمومی است. هم از این رو او دربارۀ همه چیز حرف می‌زند؛ از سیاست داخلی گرفته تا سیاست خارجی و روابط بین‌الملل و عرصه‌های فرهنگ و اقتصاد و چه و چه.

البته حرف زدن دربارۀ همه چیز، از شیر مرغ گرفته تا جان آدمیزاد، حق احمدی‌نژاد است اما توطئه‌اندیشی و فقدان فرهیختگی، سخنان او را بی‌مایه و میان‌تهی ساخته و حرف زدنش را نه مایۀ روشنگری که مایۀ گمراهی مردم می‌سازد.

 

منبع: عصر ایران

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید