ستاره | سرویس چهره ها – بیوگرافی حسین ذکایی به همراه عکس او را در این مطلب برای شما آماده کرده ایم؛ همراه ما باشید.
بیوگرافی حسین ذکایی
حسین ذكایی یكی از با سابقهترین گویندگان اخبار ورزشی سازمان صدا و سیماست كه علاوه بر این مسئولیت به عنوان دبیر شورای سیاستگذاری ورزش این سازمان هم فعالیت میكند.
حسین ذکایی در کجا به دنیا آمد و در حال حاضر ساکن کجاست؟
بنده در محله بازارچه سعادت خیابان مولوی به دنیال آمدم و در حال حاضر هم ساکن محله شهران در غرب تهران هستم.
چگونگی ورود به سازمان صدا و سیما را توضیح دهید. چه کسی پارتی شما برای ورود به این مجموعه بود؟
باور کنید غیراز خدا هیچ پارتیای نداشتم. در سال ۷۳ در آزمون استخدامی این سازمان شرکت کردم و به عنوان یک عضو ساده هیات تحریریه اخبار ورزشی پذیرفته شدم. پس از چهار سال فعالیت در این حوزه در تست گویندگی شرکت کردم و تواناییام مورد تایید قرار گرفت تا برای اولین بار جلوی دوربین بنشینم و اخبار ورزشی را اجرا کنم.
یادتان هست اولین خبری که خواندید چه بود؟
نه در این حد حضور ذهن ندارم.
انشاء الله یک “تپق” درست و حسابی خودتان را که فراموش نکردهاید؟
نه اینجور چیزها هیچوقت از ذهن یک گوینده پاک نمیشود. خاطرم هست چند سالی از آغاز کارم به عنوان یک گوینده میگذشت و برای خودم اسم و رسمی دست و پا کرده بودم. یکبار قبل از پخش اخبار ساعت یازده صبح تنها کسی بودم که خبر نداشتم. ساعت استودیو پانزده دقیقه عقب رفته است با این تصور که ساعت ۱۰.۴۵ دقیقه است و هنوز یک ربع تا شروع خبر مانده از استودیو بیرون زدم تا وضو بگیرم که یکدفعه کارگردان آن نوبت خبری گفت سی ثانیه به شروع خبر مانده کجا میروی.
من گفتم ساعت ۱۰.۴۵ دقیقه است! او گفت: سریع برو پشت دوربین این ساعت یک ربع عقب مانده است. بدون کاغذ خبرهای ساعت یازده وقتی پریدم پشت صندلی که آرم خبرها هم تمام شده بود و به ناچار بدون اینکه همکارانم بدانند پیشنویس خبرها دستم نیست شروع کردم به خواندن اخباری که ظرف چند روز قبل از این اتفاق شنیده بودم مثلا شنیده بودم شب قبل منچستر با لیورپول بازی داشته و پیروز میدان شده است. بعضی از بازیها را هم که اصلا نتیجه را نمیدانستم و از روی حدس و گمان نتیجه و تیم پیروز را تعیین میکردم.
واقعا سختترین ثانیههای کل زندگیام بود مگر ساعت جلو میرفت؟ این بخش خبری رادیو پیام هشت دقیقه بود و در تمام این مدت خبرسازی جعلی کردم تا همه چیز طبق روال پیش برود. باور کنید وقتی آرم پایان اخبار پخش شد انگار از جهنم برگشته باشم تمام بدنم خیس عرق شده بود!
یعنی هیچکس متوجه نشد؟
نه خوشبختانه، هیچ شنوندهای تماس نگرفت تا در این مورد توضیح بدهد. بلکه هیچیک از حاضران در استودیو هم متوجه نشدند و من هم که این وضعیت را دیدم اصلا به روی خودم نیاوردم. باور کنید پس از سالهای متمادی اولین باری است که از این قضیه یاد کردم و به اصطلاح، خودم را لو دادم. باور کنید این موضوع را برای همسرم هم تعریف نکرده بودم!
اولین سئوالی که مردم در مواجهه با شما میپرسند چیست؟
آزار دهندهترین سئوال ورزشی!
چه سئوالی؟
شما طرفدار استقلال هستید یا پرسپولیس!
خب جواب شما چیست؟
هیچکدام. برای من قرمز و آبی هیچ تفاوتی ندارند.
در دوران کودکی که تفاوت داشتند آن زمان طرفدار چه تیمی بودید؟
یادم هست به تیم پرسپولیس تعلق خاطر داشتم اما حالا مدت زیادی از آن دوران میگذرد.
چرا تلویزیون حق فوتبال را نمیدهد؟
چه حقی؟
همین که پول هفتگی از هر ثانیه تبلیغ بین مسابقات نصیب سازمان شما میشود و صدا و سیما یک دهم این پول را هم به عنوان حق پخش به باشگاهها نمیدهد؟
این محاسبات شما مربوط به قسمت اداری سازمان است که من از آن بیاطلاعم اما به یاد داشته باشید به صرف گفتن کلمه حق شما صاحب حق نمیشوید. این موضوع باید به اثبات برسد. در ضمن مگر من وکیل مدافع سازمان صدا و سیما هستم! بالاخره صدای خنده ذکایی را شنیدیم.
حسین ذکایی و فرزندانش
اما دبیر شورای سیاستگذاری ورزش که هستید؟
بله ولی این شورا کوچکترین دخل و تصرفی در حق پخش بازیها ندارد.
از خاطرات جالب زندگی ورزشی خودتان صحبت کنید؟
برای اولین بار به بازیهای آسیایی گوانژو و بازیهای المپیک لندن رفتم و از نزدیک شاهد مدالآوری ورزشکاران بودم. باور کنید با کسب هر مدال کلی اشک شوق میریختیم. ماه رمضان هم بود و با دشواری هیجده ساعت کار روزانه روزه هم میگرفتیم. خیلی سخت بود ولی خاطرات خوبی در ذهنم نقش بست.
یک خاطره خوب از پخش اخبار؟
روز بازی ایران – استرالیا به دلیل ترافیک خیابانها همکارم که مسئول خواندن اخبار بود، در مسیر مانده بود و به موقع به استودیو نرسید. من دست تنها هم اخبار را مینوشتم و هم میخواندم و هم اشک شوق میریختم. یادم هست تا چند ثانیه قبل از آغاز اخبار هر چه میکردم اشک شوق ناشی از این پیروزی ارزشمند قطع نمیشد. وای چه روزهای طلایی بود…