غزل شماره ۱۲۶ حافظ: جان بی جمال جانان میل جهان ندارد

غزل شماره ۱۲۶ حافظ در زمان سلطنت امیر مبارزالدین و برای فرزند ولیعهدش سروده شده است. غزل با معانی و مفاهیم عرفانی و در کمال پختگی شروع می‌شود. علاوه بر آرایه های ادبی متنوع، واج آرایی مصراع اول و موسیقی کلام بسیار گوش نواز است. حافظ می‌گوید دور از رخسار محبوب به زندگی رغبت ندارد ولی هرچه می‌گردد نشانی از یار نمی‌یابد.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

زندگی بدون عشق ارزشی ندارد و حتی اگر گنج قارون هم داشته باشی، از دست خواهد رفت. هر انسانی بیشتر از مال دنیا به نصیحت پیران نیازمند است. زندگی بالا و پایین دارد، به خودت سخت نگیر و از لطف خدا هرگز ناامید مشو. مالی را از دست داده‌ای که بدون تدبیر و تفکر به دست نخواهی آورد. راز خودت را پیش هر کسی باز مگو تا دچار دردسر و مشکل نشوی. زندگی چه خوب باشد و چه بد در حال گذر است.    

 

غزل شماره ۱۲۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۱۲۶ حافظ

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هر کس که این ندارد حقا که آن ندارد
با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد
هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد
سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن
ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد
چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد
احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد
گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد

 

غزل شماره ۱۲۶ حافظ
غزل شماره ۱۲۶ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۱۲۶ حافظ

بیت اول

جان بی جمال جانان میل جهان ندارد
هرکس که این ندارد حقا که آن ندارد

جان بدون دیدار چهره یار، میل و رغبتی به این دنیا ندارد و هرکس که جانانی ندارد بدرستی که جانی ندارد.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد

من نشان و اثری از آن دلربای خود در هیچ‌کس ندیدم، حال یا من خبری از آن ندارم و یا او خود نشانی ندارد.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
دردا که این معما شرح و بیان ندارد

در راه عشق، هر قطره شبنم، گویی صد دریا آتش است، افسوس که این سخن پوشیده را بیش از این نمی‌توان شرح و تفصیلی داد.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

سرمنزل فراغت نتوان ز دست دادن‌
ای ساروان فروکش کاین ره کران ندارد

محل فرود آمدن و آسودگی را نمی‌توان از دست داد و ترک کرد، پس‌ ای قافله‌سالار، بار را فروانداز و در همین‌جا اطراق کن، زیرا این راهی که می‌رویم، پایان و نهایتی ندارد.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

چنگ خمیده قامت می‌خواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد

چنگ (یکی از آلات موسیقی) که همانند پیران قامتی خمیده دارد تو را به خوشگذرانی دعوت می‌کند، نصیحت او را به گوش بگیر، چراکه از شنیدنش ضرری نمی‌بینی.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم‌
 

ای دل طریق رندی از محتسب بیاموز
مست است و در حق او کس این گمان ندارد‌

ای دل، روش زیرکی را از محتسب (پاسبان امور شرعی) یاد بگیر، زیرا در حالی که مست است کسی درباره او این شک و گمان را ندارد که می خورده است.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

احوال گنج قارون کایام داد بر باد
در گوش دل فروخوان تا زر نهان ندارد

در گوش دل خود، داستان گنج قارون را که زمانه آن را بر باد داد، بازگو کن تا زر و سیم پنهان نکند.

 

✦✦✦✦

 

بیت هشتم

گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
کان شوخ سربریده بند زبان ندارد

حتی اگر شمع، حریف تو باشد، اسرارت را از او پنهان کن، زیرا او گستاخی است که سر از تنش جدا شده و زبانش، بندی ندارد و سرّت را برملا می‌سازد.

 

✦✦✦✦

 

بیت نهم

کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ
زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد

هیچ‌کس در این دنیا، غلام و بنده‌ای مانند حافظ ندارد و علت هم این است که هیچ کس، پادشاهی بزرگوار همچون تو ندارد

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید