تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
از فرد مورد اعتمادت ضربه خوردهای، البته این تقصیر خودت هم هست که به افراد زیادی اطمینان میکنی. درست است که انسان باید دوستان بسیاری داشته باشد اما اعتماد بیش از حد به همه بزرگترین اشتباه است. در زندگی قانع باش و دوستان واقعی خود را بشناس. با حیله و دروغ به جایی نمیرسی، اگر این صفات را کنار بگذاری، میبینی که چگونه خداوند به یاری تو خواهد آمد و مشکلاتت برطرف میگردد. هرگز در زندگی از بنده خدا توقع خدمت و لطفی نداشته باش و هرچه میخواهی از خود خدا بخواه.
غزل شماره ۱۳۰ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۳۰ حافظ
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چهها کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
وز آن گلشن به خارم مبتلا کرد
غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
که درد شب نشینان را دوا کرد
نقاب گل کشید و زلف سنبل
گره بند قبای غنچه وا کرد
به هر سو بلبل عاشق در افغان
تنعم از میان باد صبا کرد
بشارت بر به کوی می فروشان
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
وفا از خواجگان شهر با من
کمال دولت و دین بوالوفا کرد
معنی و تفسیر غزل شماره ۱۳۰ حافظ
سحر بلبل حکایت با صبا کرد
که عشق روی گل با ما چهها کرد
هنگام سحر، بلبل با باد صبا این سخن را میگفت که ببین چهره گل سرخ بر سر ما چه بلاهایی آورد.
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
وز آن گلشن به خارم مبتلا کرد
به خاطر رنگ سرخ چهره گل، دلم پر از خون شد و گل از آن گلزار، فقط خار بلا نصیب من نمود.
غلام همت آن نازنینم
که کار خیر بی روی و ریا کرد
بنده همت آن یار نازنین هستم که کار نیک را بدون ظاهرسازی و خودنمایی انجام داد.
من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
من دیگر از غریبهها ناله و شکایت نمیکنم، زیرا هرچه را که بر سرم آمده، آن یار آشنا به سرم آورده است.
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
اگر از پادشاه انتظار داشتم که چیزی به من بدهد، فکری اشتباه بود و اگر از معشوق وفاداری طلبیدم، او به من ظلم و ستم کرد.
خوشش باد آن نسیم صبحگاهی
که درد شبنشینان را دوا کرد
وقت آن نسیم سحری که درد و اندوه شبزندهداران را درمان کرد، خوش و گوارا باد.
نقاب گل کشید و زلف سنبل
گره بند قبای غنچه وا کرد
(در ادامه بیت قبل، نسیم سحری) روبند گل سرخ را برداشت و زلف سنبل را گشود و بند قبای غنچه را باز کرد. قبا لباسی با جلوی باز بوده که به جای دکمه آن را با بند میبستند. باز شدن گرهبند قبای غنچه کنایه از شکوفا شدن آن است.
به هر سو بلبل عاشق در افغان
تنعم از میان باد صبا کرد
بلبل عاشق و شیدا به هر طرف بوستان در ناله و زاری است و در این میان باد صبا با گل خوش میگذراند.
بشارت بر به کوی میفروشان
که حافظ توبه از زهد ریا کرد
به کوی میکده این مژده و نوید را ببر که حافظ از زهد ریاکارانه خود توبه کرد. یعنی اکنون که ترک زهد کرده به میخانه میرود.
وفا از خواجگان شهر با من
کمال دولت و دین بوالوفا کرد
از میان بزرگان شهر، تنها کمال دولت و دین، ابو الوفا، با من وفاداری کرد