خلاصه مطالب امروز:
- تضاد، به سبک سینا سرلک
- چه چیزهایی مانع حرکت انسان میشود؟
- رقابت میان ضربالمثلهای ایرانی و یونانی
- مردان بزرگ از کجا میآیند؟
یه سری هم هستن ازدواج میکنن و رو حساب قدیما همسرشونو به کسی نشون نمیدن و از توی عکسا هم اگه باشه یه جوری سانسورش میکنن. به اینا باید گفت که عزیزم، دوره زمونه اینجور کارا خیلی وقته که تموم شده.
این مثلاً یه مدل از اون افرادیه که گفتم.
محسن جان، این یونانیهای سوسولو ول کن. ما خودمون یه ضربالمثل داریم که میگه: “دیگی که واسه من نجوشه، سر سگ توش بجوشه”. به این میگن ضربالمثل.
داریوش جان، زن و شوهری از دستت فرار کردن رفتن هند که دو دقیقه آرامش داشته باشن. اونجام دست از سرشون بر نمیداری؟ حدیث فولادوند داره با انگشتش اشاره میکنه که عمو پورنگ مسئول بی مو شدن شوهرشه.
توی عکس بالا مشخصه که رامبد توی ایران مو داشته ولی تا دیده عموپورنگ توی هندم هستش کچل شده!
خانم معصومی، باور کنین که ما نوستراداموس نیستیم، هیچ نسبت خویشاوندی هم باهاش نداریم. بهتره اجازه بدین عید بیاد، بازیتونو که دیدیم بهتون میگیم که طنز بهتون میاد یا نه. در ضمن مواظب باشین اون پسر کاپشن سیاهه پشت سرتون جیبتونو نزنه.
چی شد که دیگه دوستش ندارین؟ نکنه جیبتونو زدن؟!
مهدی جان، اینجور که مشخصه انگار فعلاً فقط علی سفت سفت پشتته.
دوشنبه هفته گذشته یه استوری از خانم فریبا نادری گذاشتم توی همین بخش از اخبار “ستارگان مجازی” و یه کم باهاش شوخی کردم. جا داره همینجا ازشون عذرخواهی کنم و بگم که تازه الان منظور حرفشونو فهمیدم. اون استوری این بود:
عکس پایین هم عزیزترین و مهربونترین و نازنینترین دوستان من هستن در شهر زیبای قزوین.
خانم رهنما، شارژتون تموم نشه.
وریا جان، درستترش این بود که بگی، مردان بزرگ را لک لکها میآورند.
ارژنگ جان خوب شد که تو رییس شورای جهانی صلح نشدی، وگرنه همه مصلحین جهان تا حالا به دیابت نوع ۲ مبتلا شده بودن.
دوستای عزیز عید نزدیکه. اگه رفتین مهمونی و بادوم هندیهاشون کم بود، وقت خداحافظی بگین، دستتون درد نکنه اما مردشور پذیراییتونو ببرن. یه کم جلوتر که رفتین بگین ببخشین مزاحم شدیم اما شمام وظیفهتون بوده. دم در که رسیدین بگین خیلی خوب بود اما خیلی گند بود. اینجوری میتونین یه کم به ادبیات سینایی نزدیک بشین.
سینا جان، آفرین که زیر لوستر نخوابیدی. کاری هم که گفتی یه دو روز انجام دادم یه سری اومدن لباس برعکس بهم پوشوندن و آوردنم یه جایی که همه دارن همین شعرو میخونن. داره خیلی خوش میگذره اینجا، جات خالی.
خانم صالحی، اگه یه نفر نصفه شب وقتی خوابین بهتون زنگ بزنه و بگه “بسیار اندیشیدم ولی دیدم برای بهتر، شفیقتر و دوست داشتنیتر شدن جهان کاری انجام ندادهام و برای همین به تو زنگ زدم”، دقیقاً چه برخوردی باهاش میکنین؟
یعنی اگه من جای گلاب آدینه بودم تا حالا به خاطر این گریمِ “مخاطبُ الفرار”، به سازمان حمایت از حقوق بازیگران در تئاتر شکایت کرده بودم.
الهه حصاری نوشته:
«خدايا شكرت براى ديدن يک آدينه ديگه»
الهه حصاری که پس از دیدن گلاب آدینه در نمایش بالا، در بُهت و حیرت فرو رفته بود، با دیدن عکس زیر، اینگونه شکر خدا را به جای آورد.
ازون وقتا که نمیدونی باید بخندی یا گریه کنی…
فاطیما بهارمست نوشته:
«دور و برم ، گُنده های تئاتر دانشجویی وایستادن.»
چیزی که فاطیما بهارمست فکر میکنه؛
چیزی که واقعاً هست!
شیث رضایی نوشته:
«تعصبات و باورهای غلط مانند لنگر است
و هرچه تلاش کنی مانع حرکت تو میشوند»
شیث جان، فکر کنم الان تعصبات و باورهای غلط نیست که مانع حرکتت شده. همش تقصیر خودته، عادت داری همه چیو بذاری دقیقه نود، نتیجهش میشه همین. شلوار اضافه هم که با خودت نیووردی، حالا چیکار میخوای بکنی؟
شراره رخام نوشته:
«هلیای عزیزم ، ممنونم كه هستی و مثل همیشه با هنرمندیت منو سوپرایز میكنی»
در عکسهای بالا و پایین، اختلافها را با رسم دایره مشخص کنید.
ترینهای روز:
عجیبترین: عجیبترین امروز سهم پست عموپورنگه که نمیدونیم چی شده که سلبریتیهای کشورمون یهویی همزمان سر از هند در آوردن.
بامزهترین: بامزهترین امروزو میدیم به سینا سرلک عزیز، که عکسی از کوچیکی بامزه خودش گذاشته.
بدترین: بدترین امروز تعلق میگیره به خبری که سید علی صالحی منتشر کرده مبنی بر دستگیر شدن دو هوادار خانم به خاطر اینکه میخواستن وارد ورزشگاه بشن.
بهترین: بهترین امروز تعلق میگیره به عکسی که خانم معصومی از آرامگاه حافظ شیراز منتشر کردن.
مثل همیشه، منتظر شنیدن نظرات شما عزیزان درباره این بخش خبری هستیم. تا درودی دوباره بدرود.