خلاصه مطالب امروز:
- آیا اینستاگرام آزاد شد؟
- تئاتری همراه با حرکات موزون!
- ردّ پای سانسور در سریال “لیسانسهها”
- سردار آزمون در کنار پورشهاش
ارسلان جان، گویا واسه همه آزاد نشده، دم در خونه شما فعلاً آزاده!
در راستای تصدیق صحبت خانم نامداری جا داره یادی کنم از شعری که میگفت:
“همزبونیها اگه شیرینتره / همدلی از همزبونی بهتره”!
امیر کاظمی:
«درسته میگن اینستا آزاد شد؟ اینجا که هنوز نشده !»
امیر جان، گوجه در خونه شما کیلویی چنده؟!
امید حاجیلی:
«عکس ناراحت یا جدی تر پیدا نکردم ، گفتم یه عکسی بذارم که وقتی تبلیغ کار و شغلم که خوانندگی هست و انجام میدم به کسی بر نخوره ! دوستانی که معترض میشن تو پیج من و خواننده ها یا هر هنرمندی ، اگر شاغل هستید آیا از شغلتون دست کشیدید تو این مدت و شرایط ؟؟!! من هم مثل خیلی ها از این اوضاع قلبم به درد اومده و امیدوارم زودتر آرامش و حس خوب برقرار بشه ، و اینکه حتماً در این رابطه مطلبی نوشته بشه یا نه کاملاً شخصی هست و به کسی مربوط نمیشه ، در هر صورت تا قبل از قضاوت و اظهار نظر به خودتون مربوطه ، ولی بعد از اون به ما . پس خواهشاً …. ممنون به امید دیدار در همه کنسرت هام و اینکه وظیفه خودم میدونم تا اونجای که در توانم هست انرژی مثبت و حال خوب منتقل کنم و خدا کنه بتونم در این راه موفق باشم . #omidhajili #hajilitto #امیدحاجیلی #حاجیلیتو به امید #شادی_سراسری ( لطفاً توجه داشته باشید : در کنسرت جشنواره با ارکستر کوچکتر اجرا خواهیم داشت )»
شادترین عکسی که من دارم مثل وضعیت الان عکس امیده. یجورایی سقف شادیهای من، اوج غمگین بودن امید به حساب میآد!
هلیا امامی:
«دشمنانتان را قدر بدانید، مرا از روی دوستانم قضاوت نکنید، مرا با دشمنانم بشناسید. هر دوست ، درودی ست که به من می رسد ؛ هر دشمن اما دشنامی ست که به خود بر می گردد. دوستانم ، عزیزان منند؛ دشمنانم اما افتخار منند. دوستان، هر کدام منزلتی بر من می افزایند ، دشمنان اما هر یک قباحتی را از من کم می کنند. هر دشمن ، خبری خوش است که معنایش این است : دوستت ندارم، چون به من شبیه نیستی. و پیامی ست برای همگان که دنیای من از چه چیزهایی عاری ست.»
موی پرکلاغی شنیده بودیم ولی کلاه پرکلاغی ندیده بودیم!
«واکنش هوتن شکیبا به سانسور سریال لیسانسه ها»
هوتن شکیبا با انتشار این استوری، مخاطبان سریال لیسانسهها رو به چالش تصور کردن بخشهای سانسور شده سریال دعوت کرد.
آرش میر احمدی:
«کسی به فکر گل ها نیست، کسی به فکر ماهیها نیست، کسی نمیخواهد باور کند که باغچه دارد میمیرد، که قلب باغچه در زیر افتاب ورم کرده است، که ذهن باغچه دارد ارام ارام از خاطرات سبز تهی میشود»
الان دقیقاً معلوم نیست آرش داره به ماهیها فکر میکنه، به باغچه فکر میکنه، به قلب باغچه فکر میکنه، به قلب ماهی توی باغچه فکر میکنه، کسی اونور وایساده داره بهش فکر میکنه، به ابرا فکر میکنه یا… !
شیوا طاهری مشفق:
«تمرینِ نمایشِ #اسب_های_پشت_پنجره
نوشته ی #ماتئی_ویسنی_یک همراه با حامد شیخی»
من کاری به اسبهای پشت پنجره یا ماتئی ویسنی ندارم. من فقط میرم این نمایشو ببینم تا بفهمم مکالمه نمایش توی این صحنه چی بوده دقیقاً!
بابک جهانبخش:
«دنبال آرامش نباش، خودت آرامش را بساز …، حال خوب رو فقط خودت مى تونى به خودت هدیه کنى، آرزوى قلبى من آرامش و آسایش همه مردم نجیب کشورم ایرانه»
آرتا جهانبخش پس از این سخن پدرش جامه از تن در آورد و در راه بیابان دوان شد!
«مهدی دارابی مهمان امشب دورهمی با خانم دکتر
چطور بود دورهمی امشب؟»
عکس مهدی دارابی را در کنار دکترش مشاهده میکنین…
محض اطلاعتون بگم اینم دکتریه که من میرم پیشش!
رامین پرچمی:
«بشتابید…! بشتابید…! نمایش حیرت افروز و جالب انگیز « تمام زنان اجنه شیخ محمود» امشب و هرشب در «عمارت ارغنون» (خیابان لبافی نژاد – بن بست زیبا). بشتابید تا تمام نشده یا تمامش نکرده اند..از ما گفتن !»
من یه مشکلی که دارم اینه که اگه این نمایشو رفتم و یکی ازم پرسید اسم تئاتری که رفتی چی بود بهش چی بگم که فکر نکنه دیوونه شدم!
علی انصاریان:
«سلام… شنبه شب ساعت ۲۲:۱۵ شبکه ۱ ،،،سریال محکومین ،،،سریالی که دوسش دارم به قلم خانم طلا معتضدی عزیز و حمیده مقدسی نازنین و کارگردانی عالی سید جمال سید حاتمی رفیق نازنینم و کار بلد امیدوارم ببینید و لذت ببرید یا علی ۳۳،۲۴»
بخشی از دیالوگ سریال “محکومین”:
علی انصاریان: فرشاد، اونو میبینی؟
فرشاد احمدزاده: آره
علی انصاریان: مهدی رحمتیه، برو تو کارش!
ممنون میشم اگه خانم اسدی بگن ما الان دقیقاً با دیدن این عکس باید چکار کنیم؟ سرمونو بکوبیم به دیوار؛ کلاهو بکشیم سرمون؛ با کاپشن تو سرما وایسیم؛ کنار شاخ و برگ خشک عکس بگیریم یا کاری دیگه لازمه انجام بدیم؟!
ناقلا، خوب غیرمستقیم با متنت سِت کردیا. من اوج ست کردنم جورابم با کفشمه اونم وقتی جوراب مشکی پوشیدم!
سردار اگه فقط یه بار پراید سوار شه دیگه حاضر نیست اون لگن پشت سرشو نگاه کنه حتی!
شهرزاد کمالزاده:
«دیروز پام سر خورد از کوه داشتم پرت میشدم پایین واقعاً نمى دونم بعد از یک مترى که رفتم چه انرژى منو نگه داشت ولى واقعاً احساس کردم که خدا دستم رو گرفت اگه دعاهاى خیر دوستام نبود الان مرده بودم. خدا رو شکر براى وجود دوستان واقعى امیدوارم همتون از انرژى هاى منفى و چشم بد در امان باشید و با تشکر از مهشید رسولیان عزیزم مدیریت مزون رسولیان»
شهرزاد خانم، لازم به این همه مقدمهچینی و داستانسرایی نبود. یه کلمه میگفتین پست تبلیغاتیه ما خودمون فاز میگرفتیم. خدای نکرده اگه شست پاتون رفته بود تو چشتون چی؟
ستاره اسکندری:
«این روزها “نفر دوم ” بر صحنه ….. خشونت راه بجایى نمى برد ..تاریخ بخوانیم ..تاریخ نگاه کنیم ..تاریخ بشنویم ..گرافیک : مهرداد متجلى اجرا ؛ساعت ٧ تماشاخانه ایرانشهر»
سایت ستاره هیچ مسئولیتی در قبال محتوای این نمایش ندارد. با تشکر.
مریم کاویانی:
«کی میشود و در کدام سیاره قرار است ، واژه جنگ ، خشونت از سرنوشتها پاک شود و همه در آرامش و رضایت منطقی در جهان به تکامل برسند؟! کاش میشد دنیا را برای مدتی فریز کرد#دلنوشته»
یه مدت بود از خانم کاویانی خبری نداشتیم، نگرانشون شده بودیم. الان فهمیدیم که روی پروژه تحقیقاتی چگونگی فریز کردن دنیا کار میکردن.
ارشا جان کاری به تمیز و کثیف بودن سگه ندارم ولی دیگه خداییش کسی سگو اونجا که تو گذاشتی نمیذاره.
مونا فرجاد با انتشار این عکس، به مخاطبان هشدار داد که در طول نمایش باید آمادگی انجام هرگونه حرکات موزون را داشته باشند.
ترینهای روز:
عجیبترین: عجیبترین امروزو میدیم به خاطره اسدی و همینطور ارشا اقدسی. اولی بخاطر عکس عجیب غریبش که واسه ما عجیبه واسه خودش خیلی هم عادیه و دومی هم به خاطر جایگاه تقریباً نامناسب سگ برای نگه داشتن!
زشتترین: زشتترین امروز سهم خبر مربوط به سانسور سریال لیسانسههاست که واقعاً باعث میشه آدم سر و ته قضیه رو گم کنه.
بهترین: بهترین امروزو تقدیم میکنیم به تئاتر کمدی-موزیکال “شیرهای خان بابا سلطنه” که بنظر میاد حرف جدیدی واسه گفتن داشته باشه.
مثل همیشه مشتاق شنیدن پیشنهادات و انتقادات شما عزیزانِ همراه در مورد این بخش خبری هستیم. تا سلامی دوباره، بدرود.
بدون نام
“شادترین عکسی که من دارم مثل وضعیت الان عکس امیده. یجورایی سقف شادیهای من، اوج غمگین بودن امید به حساب میآد! “
ـ جانا سخن از زبان ما میگویی
عکس دکترتون هم خیلی عالی بود
با سپاس