ستاره | سرویس چهر ها – سالهاست از جواد یساری تنها یک نام باقی مانده. به جز بعضی اجراها در خارج از ایران، تصور همگانی دربارهٔاش بسیار روشن و دقیق نیست. بسیاری فکر میکنند جلایوطن کرده؛ بعضی هم به آهنگهایی که سالها پیش خوانده، دل خوش کردهاند. یساری اما همچنان نفس میکشد؛ در جوار بازار کهنسال تهران. او یک پدیده است؛ پدیده موسیقی «کوچهبازاری» یا «مردمی». یساری در یکی از نقاط مرکزی تهران، در مجاورت بازار، پذیرایمان میشود تا از حالوروز این روزها و قبلاش بگوید. قبل از انجام گفتوگو صفحاتی از مجلهای خارجی را نشانمان میدهد که او را خواننده افسانههای بازار تهران معرفی کرده است.
اگر وزارت ارشاد به من اجازه میداد، ممکن بود فقط مخارج CDها پرداخت شود و به خود من پولی ندهند و نام من همچنان پررنگ بماند. قبلا بسیار سعی میکردم اشعار خانوادگی بخوانم تا همه بتوانند گوش کنند. در مواردی استاد مهناویان این کار را انجام میدادند و در مواردی هم خودم سوژه میدادم.
صدبار گفتهام که به من بگویید مشکل کجاست که دولت اجازه اجرا به من نمیدهد؟ کسی به من نگفته تو سواد نداری و لیاقت موسیقی نداری. بیایند بگویند چرا فلان آهنگ را خواندهای تا بگویم آهنگ «راه خطا» را با تاثیر از قرآن خواندم. «مناجات» را خواندم که بتوانم جواب بدهم. کسی به من توجه نکرده و من هم کسی نیستم که به ارشاد بروم. دولت حکم یک پدر را دارد و ما همه از دولت توقع داریم. بهخصوص ما که اهل بازار هستیم و شیلهپیله نداریم. درد من یکی، دو تا نیست… . شخصی به نام «ایرج حبیبی» ادای من را درآورد و از عکس من هم سوء استفاده کرد. من اعلام کردم که این، من نیستم. اصلا عکس من را استفاده میکردند که فروش داشته باشند.