غزل شماره ۱۸۵ حافظ در مقابله با ریاکاران سروده شده است. شاعر آرزو میکند که آیا کسی پیدا میشود که سره از ناسره تمیز داده، صومعهداران متظاهر را باز شناخته و دکان ریای آنها را ببندد؟ حافظ مصلحت را در آن میبیند که یاران بجای هرکار به معشوق توجه کنند و به او مشغول باشند. حریفان که زلف ساقی را گرفته، کاری نیکو کردهاند.
تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما
غزل شماره ۱۸۵ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
متن غزل شماره ۱۸۵ حافظ
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش
که در این خیل حصاری به سواری گیرند
یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون
که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند
حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست
زین میان گر بتوان به که کناری گیرند

معنی و تفسیر غزل شماره ۱۸۵ حافظ
نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعهداران پی کاری گیرند
آیا این امکان وجود دارد که ارزشها را واقعی ارزیابی کنند تا صومعهنشینان و زاهدان ریایی به دنبال کار دیگری بروند. یعنی پی ببرند که زهد و عباداتشان ارزش ندارد.
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
اکنون من چنین مصلحت میبینم که دوستان دست از همه کارهایشان کشیده و به زلف نگاری چنگ بزنند.
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
یاران چقدر خوب موی ساقی را گرفتند و به ساقی تعلق خاطر پیدا کردهاند، اگر گردش روزگار به آنها مجال آرامش و قرار بدهد.
قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش
که در این خیل حصاری به سواری گیرند
زور بازوی پرهیزگاری خود را به رخ خوبرویان مکش، چراکه لشکریان خوبرویان دژی را فقط با یک سوار تسخیر میکند.
یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون
که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند
خدایا، این ترکبچگان در خونریزی چقدر ورزیده و بیپروا هستند که در هر لحظه با تیر مژه خود یک عاشق را از پای در میآورند.
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند
رقصیدن به همراه شعر لطیف و نوای نی خوش و دلپذیر است بخصوص که در آن رقص، دست محبوبی را هم گرفته باشند.
حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست
زین میان گر بتوان به که کناری گیرند
ای حافظ، مردم زمان یا همان تازه به دوران رسیدهها غم بینوایان را به دلشان راه نمیدهند و مسکینان اگر برایشان مقدور باشد، بهتر است که از آنها دوری کنند
هنوز دیدگاهی ثبت نشده است.