استدلال استقرائی و کاربرد آن در علم و زندگی روزمره

در استدلال استقرایی از موارد معدود می‌توان نتیجه‌ای کلی را استقرا کرد، این فرآیند، مشاهدات جزئی را گرفته و نتیجه به قضه‌ای کلی می‌رسد. استقرا شامل دو نوع تام و ناقص است.

استدلال استقرائی

ستاره | سرویس علوم – منطق علم درست اندیشیدن است که نخستین بار توسط ارسطو، فیلسوف مشهور یونانی تدوین و ثبت شد. در زمان او کار افرادی مشهور به سوفیست رواج پیدا کرده بود. آن‌ها مغالطه کردن و فریب دیگران را شغل خود ساخته بودند و در دادگاه ها به عنوان وکیل پاداش می‌گرفتند یا این مغالطات را آموزش می‌دادند. برای جلوگیری از این افراد، ارسطو علمی به عنوان منطق را تدوین کرد. او با این علم توانست با مغالطه مقابله کند و باعث شود دیگران دچار فریب نشوند. استدلال یکی از پایه های این علم است.

 

استدلال استقرائی چیست؟

 

استدلال استقرایی (Induction) چیست؟

استدلال ساختاری است که ادعا دارد طی فرآیندی می‌تواند مقدمات خود را به یک نتیجه مشخص برساند. یکی از انواع استدلال، استدلال استقرائی است که خود دارای دو نوع است و بدان اشاره خواهیم کرد. استدلال استقرایی در منطق قدیم به استدلال جز به کل نیز مصطلح است. در این نوع استدلال از مشاهدات جزئی می توان به یک کلیتی مشخص رسید. البته این تعریف از استقرا در منطق جدید مورد نقد و گفتگو قرار می گیرد.

در استدلال استقرایی یا همان جز به کل به عنوان مثال اگر وارد یک روستا شویم و ده نفر از افراد آن روستا را ببینیم که در میان این ده نفر نه نفر سیاه پوست هستند خواهیم گفت «احتمالا تمام افراد روستا سیاه پوست هستند.» استدلال استقرایی یا جز به کل در استدلال های علمی تا صحبت های روزمره ما مورد استفاده قرار می‌گیرد.

 

انواع استدلال استقرایی 

۱. استقرا تام

استقرار تام زمانی شکل می‌گیرد که افراد مورد نظر برای مشاهده (نمونه‌های جزئی که مقدمات نتیجه‌گیری ما هستند)، به تعدادی معدود محدود باشند که ما بتوانیم همه آن‌ها را تک  تک و جداگانه مورد بررسی قرار دهیم. پس از بررسی همه نمونه ها، به حکمی استنتاج می کنیم که این حکم کلی و درباره همه نمونه ها صادق و درست است. تک تک نمونه ها باید حتما مشمول این حکم قرار بگیرند.

به عنوان مثال در روستایی که مثال زده شد اگر کل جمعیت روستا صد نفر باشد و ما هر صد نفر را در شرایط مختلف (روز و شب) و متنوع (فصل های مختلف) و… مورد بررسی قرار دهیم و مشاهده کنیم که رنگ پوستشان در شرایط فوق سیاه است، می توانیم نتیجه بگیریم که تمام افراد این روستا سیاه پوست هستند.

۲. استقرا ناقص

در این نوع از استقرا نمی توان همه موارد را بررسی کرد و تنها تعدادی از موارد را مورد بررسی قرار می‌دهیم اما باید تا حد امکان همان تعداد محدود افراد را در شرایط متنوع و مختلف مورد بررسی قرار داد. حال ما با تعریف فوق، خصوصیتی مشخص در این موارد محدود می بینیم و حکم می کنیم که این خصوصیتی کلی در باره تمام آن افراد است.

به عنوان مثال:

ما نمی توانیم تمام انسان‌های کره زمین را مورد بررسی قرار دهیم که آیا می میرند یا نه اما همه انسان‌ها تا جایی که تجربه کرده‌ایم و دیده‌ایم و شنیده‌ایم، مرده‌اند یا خواهند مرد و نتیجه می‌گیریم که انسان ها می‌میرند.

 

استدلال استقرائی چیست؟

 

کاربرد استقرا در علم (استقراگرایان)

در استدلال‌های علمی به کسانی که از این نوع استدلال برای اثبات نظریات خود استفاده می‌کنند «استقرا گرا» گفته می‌شود. استقراگرایی در علم با مشاهدات معمولی آغاز می شود و به نتیجه‌ای علمی می‌رسد.

استقرا گرایان معتقدند:

آغاز علم با مشاهدات است و مشاهده کننده باید اعضای حسی معمولی و سالمی داشته باشند. او باید آنچه مشاهده می‌کند (مشاهده اعم از دیدن، شنیدن، بوییدن و …) را با توجه به وضعیت سوژه با امانتداری تمام ضبط کند. طی این فرایند ذهن باید خالی از پیش‌داوری باشد. گزاره‌هایی که با این شرایط در دست داریم باعث به وجود آمدن گزاره‌های مشاهدتی اساسی می‌شود. قوانین و نظریه‌ها که مجموعاً معرفت علمی را می‌سازند از گزاره‌های مشاهدتی اخذ می‌شوند.

به عنوان مثال ما می‌بینیم که آب در درجه خاصی از دما به جوش می‌آید، سپس می‌بینیم که آن درجه خاص ۱۰۰ درجه سانتی گراد است. اگر چندین بار در شرایط مختلف این تجربه و مشاهده صادق باشد نتیجه می‌گیریم آب همیشه در صد درجه سانتی گراد به نقطه جوش می‌رسد. هرچه مشاهدات ما جزئی‌تر و در شرایط متفاوت و متنوع باشد نتیجه‌ی علمی دقیق‌تر است.

کاربرد استقرا در زندگی روزمره

ما در زندگی روزمره یا گفتگوی خود بسیار از استقرا استفاده می کنیم که معمولا در حین استفاده از آن بی اطلاع هستیم. به عنوان مثال شخص الف برای خرید یک کالا به سراغ تعدادی فروشگاه می‌رود و تمام این فروشگاه‌ها قیمت این کالا را نسبت به روز گذشته دوبرابر کرده اند. شخص الف نتیجه می‌گیرد که این کالا گران شده است.

در مقابل استدلال استقرایی استدلال استنتاجی قرار دارد.

 

تفاوت استدلال استقرایی با استدلال استنتاجی (deductive reasoning)

در استدلال استقرایی تمام مقدمات، پشتیبانی قطعی از نتیجه ندارند یعنی ممکن است مقدماتی نتوانند دلیل بر نتیجه باشند زیرا گاهی بررسی تمام مقدمات غیر ممکن است. به اصطلاح در استدلال استقرایی ما از جز و مشاهدات جزئی به کل و گزاره‌ای کلی می‌رسیم اما در استدلال استنتاجی ادعا بر آنست که تمام مقدمات نتیجه را قطعا پشتیبانی می‌کنند. به اصطلاح در این روش فرایند از کل به جز است یعنی با استفاده از یک نظریه (تئوری) کلی به یک فرضیه یا فرضیه‌های جزئی برسیم.

به عنوان مثال ما این نظریه را که «همه انسان‌ها می‌میرند» صحیح می‌دانیم و اینکه شخص الف انسان است را نیز مفروض و صحیح قرار می‌دهیم و نتیجه می‌گیریم شخص الف خواهد مرد. اگر در مقدمات خللی ایجاد شود، مثلا شک داشته باشیم که همه‌ی انسان‌ها می‌میرند یا شک داشته باشیم که شخص الف انسان است آنگاه نمی‌توانیم نتیجه بگیریم که شخص الف می‌میرد.

در مثال فوق مقدمات نتیجه را به شکل کامل پشتیبانی کردند و یک نظریه (همه انسان‌ها می‌میرند) توانست گزاره‌ای جزئی (شخص الف خواهد مرد) را اثبات کند. پس تفاوت استدلال استقرایی و استدلال استنتاجی در شیوه‌ی رابطه بین مقدمات ونتیجه این دونوع استدلال است. 

استدلال استنتاجی، استدلالی است که نتیجه آن از مقدماتش با ضرورتی قطعی ناشی می‌شود که این ضرورت غیر قابل اندازه است و هیچگونه وابستگی به «حالات دیگر ممکن» ندارد اما استدلال استقرایی مدعی است که نتیجه آن تنها با احتمال مقدماتش است که اندازه پذیر بوده و وابسته حالات ممکن دیگر خواهد بود.

 

شما با کدام‌یک از این استدلال‌ها بیشتر موافق هستید؟ دیدگاه‌ها و تجربیات خود را از طریق قسمت “ارسال نظر” با مخاطبان ستاره درمیان بگذارید.

مطلب همه چیز درباره مکتب رئالیسم (واقع گرایی) را نیز در ستاره بخوانید.
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید