ستاره | سرویس عمومی – آنارشیسم یک نظریه سیاسی است که قدرت، به ویژه قدرت سیاسی را نمیپذیرد. آنارشیسم معمولا در ادعاهای اخلاقی بر اهمیت آزادی فردی استوار است. آنارشیستها همچنین نظریهای مثبت از رشد و شکوفایی انسان ارائه میدهند که بر اساس یک آرمان از یک ساختمار اجتماعی غیر اجباری تعریف میشود. آنارشیسم الهامبخش تلاشهای عملی زیادی در راستای ایجاد جوامع اتوپیایی (آرمانشهری)، حرکتهای سیاسی انقلابی و رادیکال و اشکال مختلف کنشگری مستقیم بوده است. در این مقاله بیشتر با «آنارشیسم» آشنا خواهید شد.
آنارشیسم چیست؟
هر زمان که اعتراضات عمومی به رفتارهای خشونت آمیز منجر میشود، رسانههای عمومی فوراً به آنارشیستها اشاره میکنند. آنان به عنوان آنارشیستهایی که تایر خودروها را آتش میزنند و یا با پلیس درگیر میشوند شناخته میشوند. اینها روایاتی است که آنارشیستها را بی قانون و آشوبگر معرفی میکنند.
آخرین نمونه راهپیمایی «رژه میلیون ماسک» (Million Mask ) در لندن، در تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۱۷ بود. این رویداد در واقع توسط تعدادی از آنارشیستها سازمان یافته بود و خشونت محدودی در آن به وجود آمد. اما مترادف قرار دادن بی نظمی و خشونت با آنارشیسم؛ مانند مساوی قرار دادن مربع با دایره است، یک سوءتفاهم خام و عجیب غریب!
آخرین نمونه راهپیمایی «رژه میلیون ماسک» (Million Mask ) در لندن، در تاریخ ۵ نوامبر ۲۰۱۷ بود. این رویداد در واقع توسط تعدادی از آنارشیستها سازمان یافته بود و خشونت محدودی در آن به وجود آمد. اما مترادف قرار دادن بی نظمی و خشونت با آنارشیسم؛ مانند مساوی قرار دادن مربع با دایره است، یک سوءتفاهم خام و عجیب غریب!
آنارشیسم یک فلسفهی رادیکال و انقلابی سیاسی و اقتصاد سیاسی است. درحالیکه تعاریف زیادی از آنارشیسم ارائه شده است، اما اغلب با تعریفی که توسط پیتر کروپوتکین تدوین شده موافق هستند. این تعریف در مقالهای چاپ شده است که کروپوتکین به نوشتن در نسخه یازدهم آن دعوت شده بود.
بنا به گفتهی کروپوتکین، آنارشیسم: «نامی است که به یک نظریه یا اصل زندگی است که در آن جامعه بدون دولت تصور میشود. هماهنگی در چنین جامعهای از طریق اِعمال قانون و یا با اطاعت از یک مقام نیست، بلکه با توافق آزادانه میان گروههای مختلف، سرزمینها و حرفههایی صورت می گیرد که بدون اجبار و برای تولید و مصرف و برآورده کردن انواع نیازها و آرزوهای موجود در یک تمدن همکاری می کنند.
بنا به گفتهی کروپوتکین، آنارشیسم: «نامی است که به یک نظریه یا اصل زندگی است که در آن جامعه بدون دولت تصور میشود. هماهنگی در چنین جامعهای از طریق اِعمال قانون و یا با اطاعت از یک مقام نیست، بلکه با توافق آزادانه میان گروههای مختلف، سرزمینها و حرفههایی صورت می گیرد که بدون اجبار و برای تولید و مصرف و برآورده کردن انواع نیازها و آرزوهای موجود در یک تمدن همکاری می کنند.
جامعهای آزاد از افراد آزاد
اجازه دهید کمی موضوع را باز کنیم. ریشهی واژهی Anarchism به واژهی یونانی «anarkhia» باز میگردد که به معنی «بدون حاکمان» یا «بدون اقتدار» است و نماد فقدان تسلط، سلسله مراتب و قدرت بر دیگران است.
آنارشیسم فرایندی است که به موجب آن قدرت و سلطه؛ با ساختارهای غیرسلسله مراتبی، افقی و پیوند داوطلبانه میان انسانها جایگزین میگردد. شکلی از سازمان اجتماعی با مجموعهای از اصول کلیدی مانند خود سازمانی، ارتباط داوطلبانه، آزادی، استقلال، اتحاد مستقیم، دموکراسی مستقیم، کمکهای متقابل و عدالتخواهی است.
براساس این اصول و ارزشها، آنارشیسم هم اقتصاد سرمایهداری و هم دولت ملی که از طریق دموکراسی نمایشی ارائه میشود را رد میکند و نمیپذیرد. این مکتب یک پروژهی اتوپیایی است که تلاش میکند بهترین بخشهای لیبرالیسم را با بهترین بخشهای کمونیسم ترکیب کند.
در قلب آنارشیسم ترکیبی از تاکید بر آزادی فردی لیبرال و تساوی کمونیست وجود دارد. تعریف سیدنی میلستین به طور خاص در این رابطه مورد پسندتر است: «جامعهای آزاد از افراد آزاد».
آنارشیسم فرایندی است که به موجب آن قدرت و سلطه؛ با ساختارهای غیرسلسله مراتبی، افقی و پیوند داوطلبانه میان انسانها جایگزین میگردد. شکلی از سازمان اجتماعی با مجموعهای از اصول کلیدی مانند خود سازمانی، ارتباط داوطلبانه، آزادی، استقلال، اتحاد مستقیم، دموکراسی مستقیم، کمکهای متقابل و عدالتخواهی است.
براساس این اصول و ارزشها، آنارشیسم هم اقتصاد سرمایهداری و هم دولت ملی که از طریق دموکراسی نمایشی ارائه میشود را رد میکند و نمیپذیرد. این مکتب یک پروژهی اتوپیایی است که تلاش میکند بهترین بخشهای لیبرالیسم را با بهترین بخشهای کمونیسم ترکیب کند.
در قلب آنارشیسم ترکیبی از تاکید بر آزادی فردی لیبرال و تساوی کمونیست وجود دارد. تعریف سیدنی میلستین به طور خاص در این رابطه مورد پسندتر است: «جامعهای آزاد از افراد آزاد».
آنارشیسم در طول تاریخ
فلسفه سیاسی آنارشیسم در اواسط قرن نوزدهم به عنوان بخشی از روشنگری پدید آمد. اندیشمندان اصلی آنارشیسم پیر جوزف پرودهون، ویلیام گادوین، پیتر باکونین، اِما گلدمن و مکس استینر هستند. پرودهون، به عنوان اولین آنارشیست مدعی و اغلب به عنوان موسس تفکر آنارشیستی کلاسیک شناخته میشود. به طور خاص، او مفهوم نظم خود به خود در جامعه را تعریف کرد که در آن سازمانها میتوانند بدون هماهنگی مرکزی یا بالاسری پدیدار شوند.
در واقع گادوین بود که نیم قرن قبل از او، نظریه آنارشیستی خود را بدون استفاده از واژه آنارشیسم تشریح کرد. نوشتههای او در نقد دولت و خشونتهای ساختاری دولت است و استدلال میکند که دولت و مدیریت آن تاثیر بدی بر جامعه دارند؛ چرا که وابستگی در جامعه ایجاد میکند. او همچنین اشاره میکند که اصولا قانون و قانونگذاری توسط افراد ثروتمند و قدرتمند صورت میگیرد.
در واقع گادوین بود که نیم قرن قبل از او، نظریه آنارشیستی خود را بدون استفاده از واژه آنارشیسم تشریح کرد. نوشتههای او در نقد دولت و خشونتهای ساختاری دولت است و استدلال میکند که دولت و مدیریت آن تاثیر بدی بر جامعه دارند؛ چرا که وابستگی در جامعه ایجاد میکند. او همچنین اشاره میکند که اصولا قانون و قانونگذاری توسط افراد ثروتمند و قدرتمند صورت میگیرد.
به هرحال، مهم است که تاکید کنیم که اغلب اصول آنارشیستی و اعتقادات و موقعیتهای اخلاقی آن به هیچ وجه اختراع آنارشیست امروزی نیستند و قدمتی به اندازه تمدن بشر دارند؛ و به دلیل فلسفه سیاسی متفاوت لیبرالیسم و کمونیسم، تئوری آنارشیسم، مانند بسیاری از نظریههای سیاسی، یک مفهوم یکدست و همگن نیست. این مفهوم مادامی که افراد مختلف مفاهیم کلیدی آن را به روش خود بیان میکنند رشد میکند.
ما میتوانیم میان دو مکتب متمایز آنارشیسم، تفاوت قائل شویم:
ما میتوانیم میان دو مکتب متمایز آنارشیسم، تفاوت قائل شویم:
- آنارشیسم اجتماعی
- آنارشیسم آزادیخواه
در حالیکه آنارشیسم اجتماعی بر جامعه تاکید دارد و اغلب حامی یک اقتصاد سیاسی که روشهای تولید را اجتماعی میکند است، آنارشیسم آزادیخواه بیشتر نگران تضمین حداکثر آزادی فرد است. در اینجا، اراده فرد حتی مهمتر از یک جامعه سازگار و قانونگذاری تلقی میشود.
یک دنیای آنارشیسم
سوال این است که آیا عملی کردن آنارشیسم ممکن است؟ درحالیکه سازمانهای آنارشیست به وضوح میتوانند در سطح محلها و جوامع کوچک کار کنند، هنوز مشخص نیست که آیا سازمان اجتماعی آنارشیستی میتواند در سطوح کلان ملی یا جهانی پاسخگو باشد یا خیر؟
اشکال مختلف دموکراسی مستقیم، مانند مجمع عمومی جنبش اشغال* (Occupy movement) ، چگونه میتوانند در سطوح جمعیتی بالا ایجاد شوند و باقی بمانند؟ در نگاه اول، بسیار بعید بهنظر میرسد؛ اما با توجه به تکنولوژیهای دیجیتال ممکن است راه برای اشکال کلان سازمانهای آنارشیسم باز شود.
اشکال مختلف دموکراسی مستقیم، مانند مجمع عمومی جنبش اشغال* (Occupy movement) ، چگونه میتوانند در سطوح جمعیتی بالا ایجاد شوند و باقی بمانند؟ در نگاه اول، بسیار بعید بهنظر میرسد؛ اما با توجه به تکنولوژیهای دیجیتال ممکن است راه برای اشکال کلان سازمانهای آنارشیسم باز شود.
* جنبش اشغال، یک جنبش اجتماعی اعتراضی بینالمللی علیه نابرابری اجتماعی و اقتصادی است و هدف اصلی آن این است که سلسله مراتب روابط سیاسی و اقتصادی کمتر عمودی شود و بیشتر به طور برابر توزیع شود.
اگرچه تعریفی که در این مطلب از آنارشیسم شد، این واژه گاه به شورشهای هرج و مرج طلبانه و بدون هدف اطلاق شده است. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا نظام فکری آنارشیسم را دارای تبعات منفی میدانید یا مثبت و آیا این نظام فکری اجرایی است؟ چه گزینههایی به عنوان جایگزین پیشنهاد میدهید؟ دیدگاههای خود را از طریق بخش «ارسال نظر» با ما و سایرین در میان بگذارید.
برگرفته از: theconversation.com
Ehsan
((آنارشیسم نظام فکری مبتنی بر آزادی و عدالت است. این مکتب به جامعهای آزاد از افراد آزاد اعتقاد دارد و هرگونه دولت و نظام سیاسی کنترل کننده را رد میکند.))
نظام فکری مبتنی بر ازادی و عدالت؟
ایا فرد باید دغدغه ی عدالت داشته باشد؟ خیر فرد میتواند دغدغه مند باشد ولی نباید نگران عدالت باشد چون عدالت معنایی ندارد در جایی که فقط فرد مهم است، و انچه از عدالت میگویند یک دغدغه ی اجتماعی است و اجتماع وجودی است که به موازات فرد و در دو خط جلو میروند
جامعه یعنی نوعی از با هم بودن و دولت از اثار این نوع