شعر میلاد پیامبر | شعر کوتاه میلاد حضرت محمد (ص)

با مجموعه شعر میلاد پیامبر اکرم، شعر ولادت پیامبر، اشعار ولادت حضرت محمد (ص)، شعر تبریک میلاد پیامبر، شعر کودکانه ولادت پیامبر (ص)، شعر کوتاه میلاد حضرت محمد (ص) و اشعار آیینی درباره پیامبر و ولادت آن حضرت همراه ما باشید.

شعر میلاد پیامبر

باز ماه ربیع الاول آمد و بوی عطر محمدی فضای شهر را فرا گرفت. ماهی پر از شادی و شادمانی برای اهل سنت و شیعیان جهان. میلاد پیامبر عظیم الشان اسلام در هفدمین روز از این ماه بوده و چه با شکوه که رئیس مذهب جعفری حضرت امام جعفر صادق (ع) نیز در همین روز ولادت یافته‌اند.

این روز، روز جشن پایکوبی است. روزی است که می‌توان با ارسال پیام و شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) نامش را در اذهان عمومی هک کنیم. با سروده‌ها و مجموعه شعر درباره پیامبر از شاعران مختلف در باب میلاد پیامبر اکرم (ص) تا انتها با ما همراه باشید.

 

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص) - مجموعه اشعار برای ولادت پیامبر اسلام
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)

 

“امین” و “امن”  و “مومن”   آنقَدَر دنیا خطابت کرد
خدا طاقت نیاورد و سرانجام انتخابت کرد

برای هر سری از روشنایت سایه‌بان می‌خواست
که شب را پیش پایت سر برید و آفتابت کرد

حجازِ وحشیِ زیبا ندیده دل به حسنت باخت
که بت‌ها را شکست و قبله دل‌ها حسابت کرد

خدا از چشم زخم مردمان ترسید پس یک شب
تو را تا آسمان‌ها برد و مثل ماه قابت کرد

تو را از آسمان بارید مثل عشق بر دنیا
زمین را تشنه دید و در دل هر قطره آبت کرد

دوای درد دین و درد دنیا ، درد بی دردی
حضورت دردهای مرگ را حتی طبابت کرد

سودابه مهیجی

✿☆✿

از این مولود فرُّخ پی هزارو چارصد سال است
زمین دور خودش می‌گردد و بسیار خوشحال است

فقط این جمله در تایید میلاد نبی کافی ست
که شیطان از نزولش تا همیشه ناخوش احوال است

زمین و آسمان مکه طوری نور بارانند
که دیدار دوتاشان هم تماشا هست هم فال است

پریشان کرده ایران رابه وقت آمدن این طفل
که خاموشی و خشکیدن دراین اجلال، اقبال است

محمد یا امین یا مصطفی یا احمد و محمود
من اَر گنگم جهان هم در بیان او کر و لال است

به پایش ریختند از نور‌ها آن قدر از بالا
که سینه ریز خورشید این وسط ناچیز مثقال است

نگهبان دارد اسمش از پس و از پیش حتی او
برایش حضرت از پیش است و صَلّوا هم به دنبال است

جهان را می‌زند برهم چنین اسمی که پایانش
به علم جَفْر، دست میم روی شانه‌ی دال است

به رخ در جاذبه لب دارد و در دافعه لَن را
که پایین لبش نقطه ست و بالای لبش خال است

اگرچه نیستم مثل قَرَن گرم اویس،
اما دلم از عشق تو مثل فلسطین است اشغال است

اگر امروز آغاز است بر دین خدا با تو
غدیر خم ولیکن روز اتمام است و اکمال است

تَرَک برداشت ایوان مدائن پیش تو یعنی
که ایوان نجف بر مشکلات شیعه حلّال است

هم اکنون مستم و این شعر تا روز جزا مست است
ملاک سنجش افراد، قطعا سنجش حال است

به پایان آمد این ابیات، اما خوب می‌دانم
هنوز این شعر در وصف محمد میوه‌ی کال است

مهدی رحیمی

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

زمين گهواره كابوس‌های تلخ انسان بود
زمان چون كودكی در كوچه های خواب حيران بود

خدا در ازدحام ناخدایان جهالت گم
جهان در اضطراب و ترس در آغوش هذیان بود

صدا در كوچه‌های گیج می‌پیچید بی‌حاصل
سكوتی هرزه سرگردان صحرا و بیابان بود

نمی‌رویید در چشمی به جز تردید و وهم و شک
يقین تنها سرابی در شكارستان شیطان بود

شبي رؤیای دور آسمان در هیأت مردی
به رغم فتنه‌های پيش رو در خاک مهمان بود

جهان با نامش از رنگ و صدا سیراب شد آخر
«محمد» واپسین پیغمبر خورشید و باران بود

سید ضیاءالدین شفیعی

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)

✿☆✿

تو آمدی و زمین در هوای تو افتاد
و عرش در هوس خنده‌های تو افتاد

برای درک تنفس در این جهان سیاه
هوای تازه‌ای از ابتدای تو افتاد

جهان شرک به خود آمد از بزرگی تو
به گوش كعبه و بت‌ها صدای تو افتاد

شكست طاق بلندی كه عرش كسری بود
همین كه روی زمین رد پای تو افتاد

پس از نگاه سیاه و سفید اربابان
نژاد عشق بشر در لوای تو افتاد

زمان شكست زمانی كه آمدی احمد
تویی كه یک شبه دنیا به پای تو افتاد

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات
به هر یک از بركات و كمال تو صلوات

به احترام محمد زمین تبسم كرد
تو آمدی و جهان دست و پای خود گم كرد

ترك نشست به چشمان آبی ساوه
همین كه چشم تو بر آسمان ترنم كرد

فروخت گوشه جنت به شوق خال لبت
كه آدمی به هوایت هوای گندم كرد

هنوز دختركان زنده زنده می‌مردند
خدا به خلق تو بر خلق خود ترحم كرد

تو آمدی، به زمین احترام برگردد
تو رحمتی كه خدایت نصیب مردم كرد

خدا به خلق رسول گرامی خاتم
گذاشت سنگ تمام و سپس تبسم كرد

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات
به هر یک از بركات و كمال تو صلوات  

تو احمدی كه خدا را به عرش فهمیدی
شبی كه غیر خودت تا خدا نمی‌دیدی

كنار چشم تمام فرشته‌های خدا
فراتر از پر جبریل عشق بالیدی

تو در ضیافت عرشی لیلةالاسری
به طاق عرش خدا عكسی از علی دیدی

صدای مرتضوی علی‌ست آن بالا
كه از زبان خدا عاشقانه بشنیدی

تو در كنار علی و فروغ شمشیرش
بساط كفر زمان را ز خاک بر چیدی

برای خلق بهشت این بهانه كافی بود
به لحظه‌ای كه به زهرای خویش خندیدی

بیا و كفر مجسم ز كعبه بیرون كن
تویی كه پایه‌گذار جدید توحیدی

تو احمدی و به نور جمال تو صلوات
به هر یک از بركات و كمال تو صلوات

حسن کردی

✿☆✿

از هر چه آفریده فرا آفریده اند
خلقی ز. خُلقِ خَلق، جدا آفریده اند

صبح و تبسم و سحر و سبحه و سلام
سنگ صبور، صلح و صفا آفریده اند.

چون چشم غرق شور که شب چشمه می‌شود.
چون شطِّ با نشاط رها آفریده اند

نام معطر تو وزیدن گرفت و بعد
ریحان و روح و رایحه را آفریده اند

سرریز روشنی است تن تو گمان کنم
خورشید در میان عبا آفریده اند

پشت سر تو قریه به قریه بهار رفت
از بس تو را خوش آب و هوا آفریده اند

فصل ربیع بود که از فضل چشم تو
باران ربنا و دعا آفریده اند

گل را، بهار را، غزل و عشق را، شبی-
تلفیق کرده اند و تو را آفریده اند

تا که خدا به خویش تماشا کند تو را
آیینه‌ای برای خدا آفریده اند

تا با تو گل بگوید و گل بشنود خدا
تا گل نفس شوید، حرا آفریده اند‌

ای ناز از شکوفه گیلاس جان تو
دل نازک از دل تو کجا آفریده اند؟

علی حنیفه

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

سالروز ولادت پیامبر اکرم - شعر میلاد پیامبر
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)

هراس و دلهره خواهد رفت همان شبی که تو می‌آیی
همان شب آمنه می‌بیند درون چشم تو دنیایی

همین که آمده‌ای از راه، قریش محو تو شد ای ماه!
یتیم کوچک عبدالله! ببین نیامده، آقایی!

گل قشنگ بنی هاشم، سلام بر تو ابوالقاسم
دلم کنار تو شد مُحرم، ندیده خوش‌تر از این جایی

چنان کنار ابوطالب، ستوده حُسن تو را یثرب
که وحی شد به دل راهب همان ستوده عیسایی

به هیچ آینه جز حیدر، نه پادشاه و نه پیغمبر
شکوه و حُسن تو را دیگر، خدا نداده به تنهایی

به دختران نهان درگل، ببار ساقی نازک دل
ببار تا بشود نازل به قلب پاک تو زهرایی

به آرزوی نگین تو درآمده‌ست به دین تو
مسیح من! به کمین تو نشسته است یهودایی

قسم به «لیل» و به گیسویت، به ذکر «یاحق» و «یاهو»یت
به آیه‌، آیه‌ی ابرویت به آن دو چشم تماشایی

در این هزاره ظلمانی از آن ستاره که می‌دانی
برای این شب توفانی کمی بخوان دل دریایی!

بخوان که در عرفاتم من، کنار آب حیاتم من
طنین یک صلواتم من به شوق این همه زیبایی

قاسم صرافان

✿☆✿

راضى شده بودیم به املاى محمد.
اما نرسیدیم به معناى محمد

هر آنچه که دارند رسولان، همه دارند
از معجزه ى. خاک قدمهاى محمد

مولاست همان رحمت امروز پیمبر
زهراست همان رحمت فرداى محمد

تفسیر کمالات جلالى على بود
لاحول و لا قوه الاى محمد

این وحدت محض است و دوئیت به میان نیست
خوابید اگر شیرخدا جاى محمد

اسلام محمد به جز اسلام على نیست
منهاى على، یعنى: منهاى محمد

در آینه فاطمه دیده است خودش را
بنشسته محمد به تماشاى محمد

علی اکبر لطیفیان

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

باران گرفت و سقف مدائن نشست كرد
دندانه‏‌هاى كنگره قصد شكست كرد

نورى به صحن معبد زردشتیان رسید
كآتشكده ز نابى آن‏ نور مست كرد

بالا بلند آمد و هر ارتفاع را
در زیر پا نهاده و پایین و پست كرد

در هر دلى نشست و به شكلى ظهور داشت
این گونه بود كآینه را خود پرست كرد

وقتى سؤال كردم از او خود اشاره‏‌اى
در پاسخم به پرسش روز الست كرد

حُسنش به غایت است و ظهورش قیامت است
زیباترین هر آنچه كه زیباتر است كرد

فیض مقدسى و تعجب نمى‌‏كنم
این چیزها كه هست، نگاه تو هست كرد

رضا جعفری

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

شعر میلاد پیامبر اکرم
شعر میلاد پیامبر اکرم

بر عرش و زمین شمس درخشان آمد
از جانب مکه بوی ریحان آمد

در قلب جهالت یک تشعشع از نور
از بهر هدایت سوی انسان آمد

از هیبت و نامش، طاق کسری لرزید
بر آدمیان دلیل و برهان آمد

تیر نگاهش، قرص ماهی را شکافت
بی پرده بگویم خود فرقان آمد

ناخواند کتاب و مکتبی نیز نرفت
لیکن همه کار بر وی آسان آمد

رب گفت بخوان نام خداوندت را
او گفت به چشم و قصه پایان آمد

او آمد و خلق را ز گمراهی راند
کوهی ز بلا به سوی شیطان آمد

ای ‘منتظر’ خفته به خواب غفلت
برخیز و ببین علت قرآن آمد

سید رضا فتوحی

✿☆✿

بـه هفتدهِ ماه ربیع،دِلا شده غرقِ سُرور
میخونن اهلِ آسمون،کوثر و هل اتیٰ و نور

مکه شد امشب،خُلدِ مخلّد
اومده احمد اومده احمد

یا رسولَ الله…

بر دل آسمونیا،شورِ دمادم اومده
دریای رحمت و کرم،رسول خاتم اومده

اومده فَخرِ،عرش مُعَلّيٰ
در دل عالَم،مِهر و تولّيٰ

یا رسولَ الله…

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

شعر ولادت پیامبر
شعر ولادت پیامبر

 

شعر ولادت حضرت محمد (ص)

شعر اگر از تو نگوید همه عصیان باشد
زنده در گور غزل‌های فراوان باشد

نظم افلاک سراسیمه به هم خواهد ریخت
نکند زلف تو یک وقت پریشان باشد

سایه ابر پی توست دلش را مشکن
مگذار این همه خورشید هراسان باشد

مگر اعجاز جز این است که باران بهشت
زادگاهش برهوت عربستان باشد

چه نیازی ست به اعجاز، نگاهت کافی است
تا مسلمان شود انسان اگر انسان باشد

فکر کن فلسفه خلقت عالم تنها
راز خندیدن یک کودک چوپان باشد

چه کسی جز تو چهل مرتبه تنها مانده
از تحیر دهن غار حرا وا مانده

عشق تا مرز جنون رفت در این شعر محمد
نامت از وزن برون رفت در این شعر محمد

شأن نام تو در این شعر و در این دفتر نیست
ظرف و مظروف هم اندازه ی یکدیگر نیست

از قضا رد شدی و راه قدر را بستی
رفتی آنسوتر از اندیشه و در را بستی

رفتی آنجا که به آن دست فلک هم نرسید
و به گرد قدمت بال ملک هم نرسید

عرش از شوق تو جان داده کمی آهسته
جبرئیل از نفس افتاده کمی آهسته

پشت افلاک به تعظیم شکوهت خم شد
چشم تو فاتح اقلیم نمی دانم شد

آنچه نادیده کسی دیدی و برگشتی باز
سیب از باغ خدا چیدی و برگشتی باز

شاعر این سیب حکایات فراوان دارد
چتر بردار که این رایحه باران دارد

شاعر: حمید برقعی

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

شعر میلاد پیامبر اسلام
شعر میلاد پیامبر اسلام

 

حق رسیده است بگوئید که باطل برود
علم آمد که همی زاهد جاهل برود

وحدت از بارقه‌اش، جلوه دیگر دارد
آمد او تفرقه از بین قبایل برود

رحمت حق به زمین آمده تا جلوه او
به درخانه هر سائل قابل برود

هرکه دیده‌ست رخش را به تعجب گفتا
حقش این است که با دیدن او، دل برود

اصلا او خلق شده تا که ز یمن قدمش
ز جهان ظلمت و خواری و رذائل برود

چون که او هست گل سرسبد موجودات
به هوای رخ او لیلی عاقل برود

بت پرستان همه مبهوت محمد شده‌اند
بی سبب نیست که نامش به محافل برود

هرکجا می‌نگرم نور رخش جلوه گر است
هرکجا نام وی آمد ز همه دل برود

کشتی شرک و نقاق و همه پستی‌ها
با تجلی گل آمنه در گل برود

«عابد» از آمدنش مست و غزلخوان شده است
زورق طبع وی از یم به سواحل برود

مرتضی عابدینی

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

شعر میلاد پیامبر اعظم (ص)
شعر میلاد پیامبر اعظم (ص)

 

اشعار ولادت پیامبر اسلام (ص)

سَحَرِ مکه صفایِ دگری پیدا کرد
ناله سوخته دل‌ها، اثری پیدا کرد

کعبه می‌خواست که دل را زِ بُتان پاک کند
دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد

به تمنای لبانِ پسر اسماعیل
زمزم از شوق عجب چشمِ تری پیدا کرد

نور توحید پس از غیبت طولانی خویش
در حرم فرصت هر جلوه گری پیدا کرد

سالیانی خبر از حضرت جِبْریل نبود
مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد

از قدوم پسر آمنه و عبدالله
اُمّتِ پاک سرشتان پدری پیدا کرد

خاتم از راه رسید و شجر هر چه رُسُل
تازه بر، بار نشست و ثمری پیدا کرد

ما هدایت شده نور رسولُ اللهیم
ریزه خوار کرم زاده عبداللهیم

بی وجود تو بشر بی سر و سامان می‌شد
همه جا نور خدا مخفی و پنهان می‌شد

بی وجود تو کجا در همه امت‌ها
نام این قوم مُزَیّن به مسلمان می‌شد

تا که از قوم دگر حرف میان می‌آید
تکیه بازوی تو شانه سلمان می‌شد

تو دعا کردی و ما شیعه مولا گشتیم
از همان روز، دلت گرم به ایران می‌شد

رخصتی می‌دهی‌ای سرورِ زیبا رویان
گویم از چه رخِ تو قاتل هر جان می‌شد

با تبسم به لب غنچه تو گل می‌کرد
گیسویِ حور، به یکباره پریشان می‌شد

علت این بود که در روی ملیحانه تو
قدری دندان ثنایات نمایان می‌شد

ذکر تسبیح تو آهنگ بیان مَلَکَ است
شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است

بی دَمِ قُدسی تو مُرده‌ای احیا نشود
پسر مریم قِدّیسه مسیحا نشود

پُشتِ موسی به تو و حضرت مولا گرم است
ورنه بی اِذْنِ شما وارد دریا نشود

گر زلیخا رُخِ زیبایِ تو بیند در خواب
پایِ دلداگی یوسفی رسوا نشود

همه از رحمت تو حرف میان آوردند
از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود

غضبت رمز اَشِدّاءْ عَلَی الکُفّار است
لشگر کفر حریف تو به هَیْجا نشود

با دعایِ تو علی صاحب تیغ دو سر است
بی رضایت گره از ابروی او وا نشود

جز به پیش غضبِ چشم تو در وقت نبرد
کمر تیغ علمدار احدتا نشود

تو ز نور احدی، اشرف مخلوقاتی
پدر فاطمه‌ای تاج سرِ ساداتی

تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند
سائلان؛ بینِ گُذر یارِ بِلا فصلِ تواند

هر که ابتر به تو گفته رَحِمَشْ ناپاک است
همه خلق خدا ریزه خور نسل تواند

آن کسانی که ندارند به دل حُبِّ علی
در عمل امت ملعون شده و رَذْلِ تواند

زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد
این اراذل پِیِ آتش زدن اصل ِتواند

چون تَمَسُّک به علی شرطِ شفاعت باشد
شیعیان در صف محشر همگی وصلِ تواند

چه کسی گفته اباالفضل ز. اولاد تو نیست
ثُلْثِ سادات ز. اولاد اباالفضلِ تواند

بعدِ محسن که دل فاطمه حساس شده
پسر سوم زهرای تو عبّاس شده

مکتب قدسی تو نور حقایق دارد
چارده مصحف تا بنده و ناطق دارد

دشمن کور دِلِ تو ز کجا می‌دانست
راه پابنده تو حضرت صادق دارد

ظاهراً خاکِ حریمش شده با خاکْ یکی
باطناً او حرمی در دلِ عاشق دارد

روزی بندگی ما همه دستِ آقاست
در عمل او صفت کامِلِ رازق دارد

سال‌ها می‌گذرد سرخی خاک یثرب
اثر خون تنِ زخمِ شقایق دارد

گر که گوش دل ما باز شود این ایام
صحبت از توطئه چند منافق دارد

زود شهر نبی از مادر ما خسته شده
باورم نیست که دستان علی بسته شده

قاسم نعمتی

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)

 

ز یک مشرق نمایان شد دو خورشید جهان آرا
که رخت نور پوشاندند بر تن آسمان ها را

دو مرآت جمال حق، دو دریای کمال حق
دو نور لایزال حق، دو شمع جمع محفل ها

دو وجه الله ربانی، دو سرّ الله سبحانی
دو رخسار سماواتی، دو انسان خدا سیما

دو عیسی دم، دو موسی ید، دو حُسن خالق سرمد
یکی صادق یکی احمد یکی عالی یکی اعلا

یکی بنیانگر مکتب، یکی آرنده مذهب
یکی انوار را مشعل، یکی اسرار را گویا

یکی از مکه انوار رخش تابید در عالم
یکی شد در مدینه آفتاب طلعتش پیدا

یکی نور نبوت را به دل ها تافت تا محشر
یکی نور ولایت را ز نو کرد از دمش احیا

رسد آوای قال الصادق و قال الرسول
به گوش اهل عالم تا که این عالم بود بر پا

یکی جان گرامی در دو جسم پاک و پاکیزه
دو تن اما چو ذات پاک یکتا هر دو بی همتا

محمد کیست؟ جانِ جانِ جان عالم خلقت
که گر نازی کند، در هم فرو ریزد همه دنیا

محمد کیست؟ روح پاک کل انبیا در تن
که حتی در عدم بودند بی او انبیا یک جا

محمد کیست؟ مولایی که مولانا علی گوید:
«منم عبد و رسول الله برِ من رهبر و مولا»

محمد از زمان ها پیش تر می زیست با خالق
محمد از مکان پیموده ره تا اوج «اَو اَدنی»

محمد محور عالم، محمد رهبر آدم
محمد منجی هستی، محمد سید بطحا

محمد کیست؟ آن کو بوده قرآن دفتر مدحش
که وصفش را نداند کس به غیر از قادر دانا

محمد را کسی نشناخت جز حق و علی هرگز
چنان که جز خدا و او کسی نشناخت حیدر را

وضو گیرم ز آب کوثر و شویم لب از زمزم
کنم آن گه به مدح حضرت صادق سخن انشا

ششم مولا، ششم هادی، ششم رهبر، ششم سرور
که هم دریای شش گوهر بود، هم دُرّ شش دریا

صداقت از لبش ریزد، فصاحت از دمش خیزد
فلک قدر و ملک عبد و قضا مهر و قدر امضا

بسی زهّاد و عبّادند بی مهرش همه کافر
بسی عالم، بسی عارف، همه بی نور او اعمی

دو خورشید منیر او هشام و بو بصیر او
دو کوه حکمت و ایمان، دو بحر دانش و تقوی

مرا دین نبی، مهر علی و مذهب جعفر
سه مشعل بوده و باشد، چه در دنیا چه در عقبی

در دیگر زنم غیر از در آل علی؟ هرگز!
ره دیگر روم غیر از ره این خاندان؟ حاشا!

بهشت من بود مهر علی و مهر اولادش
نه از محشر بود بیم ام، نه از نارم بود پروا

سراپا عضو عضوم را جدا سازند از پیکر
اگر گردم جدا یک لحظه از ذرّیه زهرا

از آن بر خویش کردم انتخاب نام «میثم» را
که باشم همچو او در عشق ثارالله پا بر جا

غلامرضا سازگار

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)

 

گل خنده، به روی حیدر مبارکه
بر مسلمین عید پیغمبر مبارکه

صلوات ِ خدا بر احمد،سیّدُنا یا محمد
چون جلوه گر شده،آن خورشید وفا

آوای کائنات،شد مدح مصطفی
خوش آمدی ای،آیت رحمت خدایی

نبیّ اکرم،سَرور ِ کُلّ ما سوایی
ختم ِ رسولان،تو محمد تو مصطفایی

ابالقاسم،یا رسول الله یا محمد…
شهر مکه از قدومت گلفشان شده

اشک شوق ِ دیده ی خوبان روان شده
ذکر دل اهل یقین،یا رَحمة لّلعالمین

روح ِ ایمان ِ ما،نور ِ قرآن ِ ما
کاش قربانی شود،در راهت جان ما

تمام ِ عُمر نوکری میکنم برایت
برای تو ، وَ به اولاد و بچه هایت

رسولُ الله، ای همه هستیَم فدایت
 ابالقاسم،یا رسول الله یا محمد… 

ای مظهر ِ جَلَوات ِ حیّ سرمدی
حجت الله،صادق ِ آل ِ محمدی

آمدی ای شمس دلها،گل یاس ِ باغ ِ زهرا
ای خورشید ِ عیان،ای شاه ِ اِنس و جان

از نور ِروی تو،شد نورانی جهان
بنفسی انت،جلوه ی حیّ سرمدی تو

بنفسی انت،صادق ِآل احمدی تو
بنفسی انت،نور چشم محمدی تو

 ولیُ الله یبن الزهرا یا حجتَ الله…

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

نور حیّ سرمدی یا رسولَ الله
از همه سرآمدی یا رسولَ الله
سیدی خوش آمدی یا رسولَ الله

تو رسولِ دو سرایی،جلوه ی روی خدایی

جان مایی مصطفایی

ای امید عالمین یا محمد محمد محمد
به فَلَک نور دو عین یا محمد محمد محمد
عاشق و عشق حسین یا محمد محمد محمد

سیدی خوش آمدی یا رسولَ الله…

جان فدای مقدم نورانیِ تو
فدای صورت رحمانیِ تو
وَ صفات رحمت و سبحانیِ تو

در حدیث ثَقَلِینَت،گفته ای راهِ بشر را

به همه سود و ضرر را

کن دعا برای ما یا محمد محمد محمد
که شویم عبد خدا یا محمد محمد محمد
همقدم با شهدا یا محمد محمد محمد

سیدی خوش آمدی یا رسولَ الله…

نور چشم مصطفی آمد خوش آمد
گل باغ هل اتیٰ آمد خوش آمد
صادق آل عبا آمد خوش آمد

یوسف آل پیمبر،ششمین حجت داور

آیه ی سوره ی کوثر

توو دلِ ما حرمِت جان یا مولا یا مولا یا مولا
کمِ ما و کرمِت جان یا مولا یا مولا یا مولا
به فدایِ قدمِت جان یا مولا یا مولا یا مولا

سیدی خوش آمدی یابن الزهرا…

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)
شعر میلاد پیامبر اکرم (ص)

 

این شبا دل تو سینه نیست عازمِ کوی احمد است
چون که شبِ تولدِ نبیِ ما محمد است

یا محمد ـ قدم به چشمِ ما نهادی
یا محمد ـ فدای تو این همه شادی

ای همه هست فاطمه ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد
صدای قلبِ آمنه ـ یا محمّد یا محمّد یا محمّد

مولانا نبی مولانا

یه نقشِ زیبا رو دلم همیشه غوغا می‌کنه
گنبد سبز نبوی دلم رو شیدا می‌کنه

یا محمد ـ تو هر سرایی پا بذارم
یا محمد ـ نامِ تو رو تو سینه دارم

تو قبله‌گاه دلمی ـ یا محمد یا محمد یا محمد
تو حل کنِ مشکلمی ـ یا محمد یا محمد یا محمد

مولانا نبی مولانا

در شبِ میلادِ نبی بوی شقایق اومده
دسته گلِ محمدی امام صادق اومده

یا محمد ـ دعای ما همه همینه
یا محمد ـ جوازِ مکه و مدینه

فدای لطف و کرمت ـ یا محمد یا محمد یا محمد
حال و هوای حرمت ـ یا محمد یا محمد یا محمد

مولانا نبی مولانا

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

 

شعر میلاد پیامبر اکرم کودکانه
شعر میلاد پیامبر اکرم کودکانه

شعر کودکانه میلاد پیامبر (ص)

تو خونه ی آمنه
گُلی به دنیا آمد
این گُل سرخ خوش بو
اسمش چیه؟ محمّد

سلام ای محمّد
خوش اومدی با بهار
مهر و امید و ایمان
برای مردم بیار

با همه مهربونی
تویی که بهترینی
تو آخرین پیامبر
محمّدِ امینی

بابک نیک طلب

✿☆✿
← شعر میلاد پیامبر (ص) →

امروز چه روزِ خوبیه ، تولّدِ پیامبره
همون که از تاریکی ها، ما رو به نور می بَره

او حضرتِ محمّده، پیامبرِ مسلموناست
او اُسوه ی محبّت و صداقت و مهر و وفاست

اسمِ پدر، عبدالله و مادرش آمنه بود
به خاندانِ پاکِ او،خدا فرستاده درود

زمانِ او مردمِ شهر، بت ها رو می پرستیدن
تمدّنی نداشتن و با هم دیگه می جنگیدن

اما خدای مهربون، خواست که پیامبرش بیاد
مردم و ارشاد کنه ، یادشون بده دین و سواد

سلاحِ او محبّت و کتابِ او قرآنه
سرچشمه ی هدایت و سعادتِ انسانه.

خدیجه اقدامی مقدم

✿☆✿

هزار هزار ستاره از آسمون می باره
شادی فراوون شده هیچ کسی غم نداره

تولد پیامبره دوباره

گل گل گل ، گل اومد به به به بهاره
کبوتر نامه بر پیام شادی داره

تولد پیامبره دوباره

بلبل شاد و خندون رو تاب گل سواره
چه چه چه میخونه چه شور و حالی داره

تولد پیامبره دوباره

 

از اینکه با مطالعه مجموعه شعر میلاد پیامبر اعظم (ص) همراه ما بودید بسیار سپاسگزاریم. ولادت پیامبر اسلام روز بسیار بزرگی است که می‌توانید با ارسال متن تبریک ولادت پیامبر شیرینی آن را دو چندان کنید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید