غزل شماره ۹۶ حافظ: درد ما را نیست درمان الغیاث

غزل شماره ۹۶ حافظ می‌گوید درد دل و فریاد‌ها و آه‌های جگر سوز او درمان ندارد، هرچند که تقوا پیشه کرده‌ و دل و دین را یک‌جا پای وصل گذاشته است. خوبان دل و دین از او ربوده‌اند اما به این هم راضی نیستند و مقصود آنها گرفتن جان حافظ است. دلستانان سنگین‌دل به ازای یک بوسه جان حافظ را طلب دارند و او را گریان و سوزان کرده‌اند.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

ناامیدی به سراغ تو آمده و بسیار مأیوس شده‌ای. آرزوهایی در ذهن پرورانده بودی که همه بر باد رفته‌اند. زندگی را به صورت واقعی ببین و خود را درگیر احساسات مکن. هر اتفاق و رویدادی، تجربه‌ای است گرانبها برای تو که می‌توانی در آینده از آن بهره ببری.    

 

غزل شماره ۹۶ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۹۶ حافظ

درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث
دین و دل بردند و قصد جان کنند
الغیاث از جور خوبان الغیاث
در بهای بوسه‌ای جانی طلب
می‌کنند این دلستانان الغیاث
خون ما خوردند این کافردلان
ای مسلمانان چه درمان الغیاث
همچو حافظ روز و شب بی خویشتن
گشته‌ام سوزان و گریان الغیاث

 

غزل شماره ۹۶ حافظ
غزل شماره ۹۶ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۹۶ حافظ

بیت اول

دردِ ما را نیست درمان اَلغیاث
هجرِ ما را نیست پایان اَلغیاث

مدد کنید که برای علاجِ دردِ ما درمانی وجود ندارد. کمکم کنید و به دادم برسید که جدایی و هجران ما انتها ندارد. [الغیاث = اسم ندا برای مدد خواستن]

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

دین و دل بردند و قصد جان کنند
اَلغیاث از جورِ خوبان اَلغیاث

این زیبارویان علاوه بر اینکه دین و دلمان را بردند قصدِ جانمان را هم دارند. از جور و ستم این خوبرویان فریاد، به دادم برسید و کمکم کنید.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

در بهایِ بوسه‌ای جانی طلب‌
می‌کنند این دلستانان اَلغیاث

این محبوبان دلربا در مقابلِ یک بوسه یک جان می‌خواهند. به فریادم برسید.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

خونِ ما خوردند این کافر دلان‌
ای مسلمانان چه درمان اَلغیاث

این معشوقان بی رحم خون دل ما را خوردند،‌ ای مسلمانان علاجِ دردِ ما چیست؟ کمکم کنید. [خون ما خوردند = خون کسی را خوردن کنایه از کشتن و بی رحمی نسبت به کسی / کافردلان = معشوقان بی رحم و ستمکار، خواجه معشوقان را بدان سبب کافر دل می‌خواند که سنگدلی و ستمگری را که صفتی است برای کافران، بر عاشقان روا می‌دارند؛ و نیز خوردن خون در دین اسلام حرام است.]

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

همچو حافظ روز و شب بی خویشتن
گشته‌ام سوزان و گریان اَلغیاث

کمکم کنید که شب و روز مانند حافظ از خود بی خود شده و گریان و سوزان شده‌ام. [بی خویشتن = از خود بی‌خود و بی طاقت / گریان و سوزان = در حالی‌که می‌گریم و می‌سوزم.]

 

منبع: شرح سودی، انتشارات نگاه.

 
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

  • حیلی عالی بود ممنونم از سایتتون

  • ناشناس M

    سازی بزن که باآن رطل گران توان زد شعری بخوان که باآن صدکاروان توان زد…

نظر خود را بنویسید