غزل شماره ۱۱۳ حافظ صرفاً عاشقانه و بدون ایهام و اشارات عرفانی است و به نظر میرسد مربوط به ایام جوانی شاعر باشد. حافظ شعر را با مناظره بنفشه و گل و فخرفروشی بنفشه بر زیبایی خود آغاز میکند. در...
غزل شماره ۱۱۲ حافظ در رثای قوامالدین محمد صاحب عیار سروده شده است که خود و اجدادش همه در کار دیوانی و صاحب عیاری بودهاند. حافظ به طور صریح به نام خواجه قوام اشاره میکند و اینکه از فراق او...
غزل شماره ۱۱۱ حافظ از غزلیات عرفانی اوست که با زبان و اصطلاحات مخصوص حافظ سروده شده است. حافظ شعرش را با تمسخر ریاکاران آغاز میکند و سپس میگوید این همه خیال واهی در ذهن انسانها حاصل تنها یک جلوه...
غزل شماره ۱۱۰ حافظ مربوط به سالهای آخر شعر و شاعری او و بازگشت از تبعید میشود و غزلی است تفننی که گریزی هم به شاه شجاع دارد. حافظ از عشقی یاد میکند که تناسبی با سن و سال او...
غزل شماره ۱۰۹ حافظ هنگامی که شاه شجاع از شیراز دور و درصدد تهیه ساز و برگ و سپاهی به منظور حمله به شیراز بوده است سروده شده است. حافظ میگوید مدتی میشود که دلدار پیامی نفرستاده که در آن...
غزل شماره ۱۰۸ حافظ حاصل کار ایام جوانی شاعر است که هنوز در کار شعر و شاعری به سرحد کمال نرسیده و برای سلطان ابواسحاق سروده شده است. از او به نام خسرو یاد میکند و دعا میکند آسمانها و...
غزل شماره ۱۰۷ حافظ یادگاری از ایام شباب و اوایل دوره شعر و شاعری اوست و در آن به صورت دعایی با معشوق سخن میگوید. میخواهد که زیبایی یار رو به زیاد شدن و چهره او همیشه شاداب باشد، همه...
غزل شماره ۱۰۶ حافظ در زمان بیماری شاه شجاع سروده شده و از لحاظ انتخاب وزن و ردیف و تنوع مضامین متداول در احوالپرسی بیمار، بسیار چشمگیر است. حافظ دعا میکند که دوست از طبیب بینیاز باشد و گزندی به...
غزل شماره ۱۰۵ حافظ در زمان شاه شجاع و هنگامی سروده شده است که جنگ لفظی بین حافظ و شیخ زینالدین کلاه و عبدالله بنجیری به دربار شاه رسیده بود. در این غزل از ریاکاران به کنایه میخواهد که در...
غزل شماره ۱۰۴ حافظ از تراوشات ذوقی ایام شباب شاعر است که با زبان ساده و بدون نکات ایهامی و عرفانی سروده شده است. این غزل همچون بسیاری از غزلیات عاشقانه درباره وصف زیبایی معشوق و دعای خیر برای رسیدنش...
غزل شماره ۱۰۳ حافظ به نامی از باغکاران که باغی درکنار رودخانه زایندهرود است اشاره میکند و از آن به حسرت یاد میکند. آنطور که از دو بیت ابتدای غزل به نظر میرسد روزگاری در کنار دوستانی چند سفری به...
غزل شماره ۱۰۲ حافظ پس از وصول خبری خوشحال کننده از شیخ ابواسحاق متواری سروده شده است. حافظ جمعاً در چهار غزل از یار سفر کرده یاد میکند. او با دیدن شکفتن غنچه گل به یاد یار سفر کرده میافتاد...