غزل شماره ۳۵۳ حافظ در پاسخ به افراد نان به نرخ روز خور سروده شده و آینه تمام نمای افکار و اندیشههای این شاعر در زمان حکومت امیر مبارزالدین است. حافظ که از دشمنان سرسخت ریاکاری و زهدفروشی است، میگوید...
غزل شماره ۳۵۲ حافظ از غزلیات دوپهلو است که از آن برداشت عرفانی و برداشت غیرعرفانی میشود. طرفداران برداشت مادی میگویند این غزل پس از آنکه سفر تبعیدگونه شاعر به شهر یزد محرز و مسلّم میشود، برای شاه شجاع سروده...
غزل شماره ۳۵۱ حافظ در دوره کمال شاعر، در دفاع از فلسفه خیامی سروده شده و او با همه تظاهر به رندی در مواردی باطن پاک خود را در شعر مینمایاند. حافظ در این غزل لاف عقل میزند و میگوید...
غزل شماره ۳۵۰ حافظ امر به معروف و نهی از منکر امیر مبارزالدین را به مسخره گرفته و به جای توبه کردن از خوردن شراب این غزل را سروده است. استخاره کردن برای اینکه توبه کنم یا توبه نکنم؛ طنزی...
غزل شماره ۳۴۹ حافظ یکی از غزلهایی است که شاعر با هدف نزدیک شدن به شاه شجاع و برگرداندن آب رفته از جوی سروده است. در بیت اول گویی حافظ در شب هجران با خودش حرف میزند و یک گفتگوی...
غزل شماره ۳۴۸ حافظ یکی از غزلهای عاشقانه حافظ است که در عین داشتن مضامین ثقیل، موسیقی کلام و مورد انتخاب آوازه خوانان دارد. شارحان از این غزل معانی عرفانی نیز برداشت کردهاند. حافظ میگوید در راه رسیدن به حقیقت...
غزل شماره ۳۴۷ حافظ غزلی است عاشقانه و یکدست و شاعر در آن تعابیر عرفانی به کار نبرده است. در بیت نخست خطاب به معشوق میگوید ای محبوب زیبارو، حیرانم، خودت بگو در غم عشق و دوریات چه تدبیری بکار...
غزل شماره ۳۴۶ حافظ در زمان شاه شجاع سروده شده و منظور حافظ از ذکر تُرک شهر آشوب، در پارهای از نسخ شاه شجاع بیان شده است. حافظ رندی است که زیبارویان و شراب را کنار نمیگذارد، مأمور و محتسب...
غزل شماره ۳۴۵ حافظ در قالب عاشقانه و با مضامین عارفانه و با ایهامهای لطیف در زمان شاه شجاع سروده شده و شاعر با ظرافت تمام از شاه گله میکند. حافظ ممدوح را به سرو روان که نماد معشوق بلندقد...
غزل شماره ۳۴۴ حافظ دارای ابیات با معانی مستقل است در حالی که شاعر به بهترین وجهی ابیات این غزل را به هم تلفیق نموده است. حافظ در بیت نخست میگوید تمام طول عمرم را در راه سیر و سلوک...
غزل شماره ۳۴۳ حافظ در رابطه با تورانشاه وزیر لایق شاه شجاع است که شاعر ادعا میکند بیش از چهل سال است نسبت به او ارادت میورزد. حافظ در این غزل به استعاره میگوید چهل سالست کوچکترین خدمتگزار پیر مغان...
غزل شماره ۳۴۲ حافظ در سنین کمال شاعر سروده شده و چنین برمیآید که این عارف با ایمانی کامل، خود را جزئی از کل و کل را خالق متعال میدانسته است. جسم خاکی شاعر و تعلقات دنیایی مانند پوششی است...