نحوه مطرح کردن ازدواج با خانواده

قبل از اینکه شما به فکر مطرح کردن این موضع باشید ابتدا باید تغییراتی در رفتارها‌ی خود اعمال کنید و برخی رفتار‌های نامناسب خودتان را که قبلا خانواده به شما متذکر شده اند کنار بگذارید، مسلما زمانی که خانواده هیچ تغییر و هیچ نشانه‌ای از رشد نسبت به قبل در شما نبینند نمیتوانند درخواست شما را مبنی بر ازدواج پذیرند و بر عکس زمانی که در شما تغییرات و دگرگونی‌های فکری و رفتاری را مشاهده کنند زمزمه‌های ازدواج بر زبان آن‌ها کم کم آغاز میشود حتی بدون آنکه شما از آن‌ها بخواهید.

شما بعنوان یک پسر، ممکن است از سن نوجوانی و مخصوصا ۱۶ سالگی تا زمانی که در منزل پدرتان به سر می‌برید بار‌ها با پدرتان دچار بحث و دعوا شوید این امریست طبیعی، اما فراموش نکنید پدر شما در مورد ازدواج بهتر می‌تواند به یاری شما بیاید چرا که خود روزی در شرایط حسی و جنسی شما قرار داشته است البته این یک طرح همه گیر نمی‌باشد، اما در اکثر خانواده‌ها اینگونه است، اگر شما صاحب خواهر هستید از جهتی کارتان راحت و از جهتی دشوار می‌شود، از این جهت دشوار می‌شود که پدر شما با توجه به داشتن دختر ابتدا تصور می‌کند اگر پسری با شرایط شما از دختر ایشان خواستگاری کند آیا قبول میکند یا خیر و از جهتی سهل‌تر می‌شود که می‌دانند این موضوع ار چگونه مدیریت کنند که خانواده طرف مقابل راحتر با شرایط کنار بیایند، اما در هر صورت اگر تصمیم به ازدواج دارید یکی از ملزومات آن جسارت است و باید با شهامت بعد از گام‌ها اول و دوم این موضوع را با پدرتان مطرح کنید.
اگر از قبل رابطه دوستانه با پدرتان برقرار کرده اید میتوانید موضوع را راحتر مطرح کنید و اگر رابطه شما به سطح دوستانه نرسیده آنرا به این سطح نزدیک کنید، اما اگر شما صرفا دلیل ازدواجتان نیاز جنسی باشد برای پدر شما قابل پذیرش نیست چرا که بهتر از هر کسی میداند که در شرایط فعلی نمی‌توان تنها برای نیاز جنسی به سمت ازدواج رفت پس اینکه فقط موضوع نیاز جنسی را مطرح کنید کفایت نمی‌کند بلکه باید از جملاتی گسترده‌تر و نشانه درک شما از مسئولیت‌های زندگی را بهمراه داشته باشد، استفاده کنید، احساس میکنم آمادگی لازم برای مسئولیت‌های بزرگتر را دارم، دوست دارم با کمک و راهنمایی شما تشکیل خانواده بدم، کم کم دارم خودمو برای ازدواج آماده میکنم میخواستم با شما مشورت کنم، بابا اگر بخوام ازدواج کنم شما کمکم می‌کنید، فکر مکنم به سنی رسیدم که بتونم مسئولیت زندگی رو قبول کنم.

خانواده ها نسبت به پیشنهاد فرزند برای ازدواج با فرد موردعلاقه شان دو نوع واکنش دارند یا این ماجرا را می پذیرند و با این موضوع راحت برخورد کرده و روابط دختر و پسر را به درستی مدیریت می کنند یا با موضوع به نحو نادرست برخورد کرده و موجب شکل گیری روابطی پنهانی می‌شوند.

بسته به نوع خانواده مطرح کردن ازدواج می‌تواند متفاوت باشد در واقع شما باید بدانید که رگ خواب خانواده‌تان چیست. این نکته‌ای است که بیشتر جوانان از آنان غافلند و در ابتدای کار با مشکلات عدیده‌ای روبرو می‌شوند. شما به جای گفتن موضوع ازدواج به پدر یا مادر می‌توانید از واسطه‌ای که با شما رابطه‌ای صمیمی داشته و از طرف دیگر به والدینتان نیز نزدیک است کمک بگیرید. خواهر یا برادر بزرگتر به خوبی می‌توانند این نقش را ایفا کنند.

وقتی پای عشق و عاشقی به میان می‌آید، ممکن است عاقلانه تصمیم نگیرید. برای قانع کردن والدینتان باید شکیبایی پیشه کنید و از جاده‌ی عقل و اعتدال خارج نشوید. شاید وقتی متوجه شوید که والدینتان عشقتان را تایید نمی‌کنند، بخواهید که خانه را ترک کنید یا بدون رضایت آنها با عشقتان ازدواج کنید. اما بهتر است به هر قیمتی که شده از گرفتن چنین تصمیم‌های نسنجیده و شتابزده‌ای خودداری کنید، در غیر این صورت شانس این که والدینتان در آینده با ازدواجتان موافقت کنند، برای همیشه به باد می‌رود.

دختران و پسران اگر نسبت به انتخاب خود مصمم هستند و با مخالفت والدین مواجه می شوند باید بدانند که همواره فرد با کسی که شناختی از او ندارد سختگیرانه تر رفتار می کند، از این رو بهتر است علاوه بر گفتن نکات مثبت فرد مورد علاقه، گاهی از دید والدین هم به ماجرا نگاه شود تا تصمیمی بهتری گرفته شود.
حل مشکلات بزرگ تر، صبر بیشتر و گاهی زمان بیشتری هم لازم دارد. تمامی مسائلی که خانواده‌ها مطرح می کنند باید از دید منطقی تر بررسی شود چرا که گاهی آنها نسبت به تجربه‌شان مسائلی را می دانند که ممکن است از دید جوانان پنهان مانده و در آینده هم بتواند دردسرساز شود.

زمانیکه تصمیم گرفتید موضوع را با والدینتان در میان بگذارید باید آمادگی پاسخ دادن به تمام سوالات احتمالی آنها را داشته باشید. آینده شما قطعا برای آنها مهم است و احتمالا سوالاتی می پرسند که جزئیات رابطه شما را در برمی‌گیرد. سعی کنید با صداقت کامل به سوالات آنها پاسخ دهید؛ برای مثال اگر شخصی که عاشقش شده‌اید تحصیلات دانشگاهی ندارد و هنوز شغلی پیدا نکرده به دروغ نگویید که لیسانس دارد و در شرکت مشغول کار است. چراکه بعد از تحقیقاتی که انجام می‌دهند متوجه این دروغ ها می‌شوند و آن زمان بخاطر عدم صداقتتان با این ازدواج مخالفت کرده و شما را شخص مناسبی برای تصمیم گرفتن در زندگی شخصی‌تان نمی‌دانند.

آیا تا به حال این مرحله از زندگی را گذرانده‌اید؟ از تجربه خود هنگام مطرح کردن ازدواج با خانواده برای ما بنویسید. لطفا نظرات و پیشنهادات خود را در انتهای همین مطلب ارسال نمایید. شما می توانید مطلب وابستگی عاطفی زوجین به خانواده بعد از ازدواج را نیز در ستاره بخوانید.