نوشته ای داستان گونه همراه با عناصر داستان

نگارش نوشته ای داستان گونه همراه با عناصر داستان و مشخص کردن شخصیت ها، ماجرای داستان، فضا، شیوه بیان و زاویه دید راوی داستان از فعالیت های نگارش پایه دهم است که در این مطب می‌خوانید. با یک انشا داستان گونه کوتاه با عناصر با ما همراه باشید.

یکی از گونه های نوشته های ذهنی، غیر از نوشتن به روش ناسازی معنایی یا تضاد مفاهیم و شیوه جانشین سازی، داستان گونه نویسی است. برای نوشتن داستان واره، بهتر است عناصر داستان را بشناسیم و بتوانیم آن ها را در داستان هایی که می‌نویسیم مشخص کنیم. فعالیت نوشتاری صفحه ۱۱۹ نگارش دهم، نوشته ای داستان گونه همراه با عناصر داستان است. از این رو در این مطلب یک داستان کوتاه با مشخص کردن عناصر داستان از جمله شخصیت‌های داستان، راوی، فضا و شیوه بیان آورده ایم. با ما همراه باشید. 

 

نوشته ای داستان گونه همراه با عناصر داستان
نوشته ای داستان گونه همراه با عناصر داستان

 

نوشته ای داستان گونه همراه با عناصر

دو برادر به نام های ویکتور و چارلی در کنار هم، در زمین کشاورزی که از پدرشان به ارث برده بودند کار می‌کردند و در نزدیک هم خانه‌هایی برای خودشان ساخته بودند و به خوبی روزگار می‌گذراندند.

اما روزی این دو برادر بر سر مسئله‌ای با هم دچار اختلاف شدند. پس از این دعوا، چارلی برادر کوچکتر، بین زمین‌ها و خانه‌هایشان کانال بزرگی حفر کرد و داخل کانال آب انداخت تا به این طریق بین خودش و برادرش فاصله ایجاد شود و دیگر هیچ گونه ارتباطی با هم نداشته باشند.

فردای آن روز ویکتور برادر بزرگتر که از این رفتار برادرش بسیار ناراحت شده بود، از نجاری خواست تا بیاید و با نصب پرچین‌های بلند در زمین او، کاری کند که او دیگر برادرش را نبیند. پس از اینکه دستورات لازم را به نجار داد خودش عازم شهر شد تا به کارهای دیگرش رسیدگی کند. هنگام عصر که برگشت با تعجب دید که نجار، به جای ساخت دیوار چوبی بلند، یک پل بزرگ ساخته است.

برادر کوچکتر که از صبح شاهد این صحنه بود، پیش خود اندیشیده بود حتماً برادرش برای آشتی، دستور ساخت این پل را داده است و در حالی که از کار خود پشیمان شده بود، بی‌صبرانه منتظر بازگشت او بود. برای همین به محض اینکه ویکتور از راه رسید، چارلی رفت و برادر بزرگش را در آغوش گرفت و از او معذرت‌خواهی کرد.

پس از آن، دو برادر از نجار که با کارش باعث آشتی آن ها شده بود خواستند چند روزی مهمان آنها باشد. اما نجار لبخندی زد و گفت: پل‌های زیادی هستند که باید بسازم. آن وقت برای آن ها دست تکان داد و راه افتاد و رفت.

 

عناصر داستان

  • شخصیت ها: دو برادر (ویکتور و چارلی) – نجار
  • ماجرای داستان: دو برادر که در یک زمین کشاورزی کار می‌کردند بر سر مسئله ای با هم دچار اختلاف شدند و قهر کردند.
  • فضا:
    • حال و هوا: خانوادگی در فضایی ساده و روستایی
    • مکان: روستا و زمین کشاورزی
    • زمان: چند روز قهر و آشتی بین دو برادر
  • روایت:
    • شیوه بیان: رسمی ساده
    • راوی: سوم شخص (دانای کل)
یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

  • سلام،
    خیلی خوب اما لطفا بگویید این داستان‌ را کمی گسترش می‌دادیم بازهم داستان کوتاه خواهد ماند؟.
    خواهش می‌کنم برایم در آدرس ايميل ام بفرست.

نظر خود را بنویسید