معنی درس هفتم فارسی دوازدهم (در حقیقت عشق) با آرایه های ادبی

درس در حقیقت عشق، قسمتی از کتاب «فی حقیقه العشق» اثر شهاب الدین سهروردی فیلسوف ایرانی قرن ششم است. معنی در حقیقت عشق درس فارسی دوازدهم (معنی درس هفتم فارسی دوازدهم) را با آرایه های ادبی و معنی واژگان این درس از جمله معنی عشق به همه جایی ماوا نکند بخوانید.

معنی درس هفتم فارسی دوازدهم

ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – رساله ی «فی حقیقه العشق» اثری عرفانی نوشته ی شهاب الدین سهروردی، ملقب به «شیخ اشراق» است که مراحل عشق را بیان می‌کند. درس در حقیقت عشق که در کتاب فارسی دوازدهم آمده است، بریده ای از این کتاب ارزشمند است. معنی در حقیقت عشق درس فارسی دوازدهم (معنی درس هفتم فارسی دوازدهم) را با ارایه های ادبی و معنی کلمات آن بخوانید.

 

معنی در حقیقت عشق درس فارسی دوازدهم
معنی درس هفتم فارسی دوازدهم

معنی درس هفتم فارسی دوازدهم با آرایه های ادبی

 بدان که از جملۀ نام‌های حُسن یکی جمال است و یکی کمال. و هر چه موجودند از روحانی و جسمانی، طالب کمال اند. و هیچ کس نبینی که او را به جمال میلی نباشد؛ پس چون نیک اندیشه کنی، همه طالبِ حُسن اند و در آن می‌کوشند که خود را به حُسن رسانند و به حُسن  که مطلوبِ همه است دشوار می‌توان رسیدن؛ زیرا که وصول به حُسن ممکن نشود؛ الّا به واسطۀ عشق، و عشق هر کسی را به خود راه ندهد و به همه جایی مأوا نکند و به هر دیده روی ننماید.

معنی: این را بدان از نام های خوبی؛ یکی نام «زیبایی» است و یکی نام «کمال». همه ی موجودات روحانی و جسمانی، خواهان رسیدن به کمال هستند و همینطور هیچ کس را نمی­‌بینی که به جمال و زیبایی تمایل نداشته باشد.  پس وقتی خوب فکر کنی، می­‌بینی همه خواهان خوبی ­هستند و تلاش می‌­کنند که خود را به خوبی برسانند و به سختی می‌­توان به خوبی که همه خواهان آن هستند دست یافت؛ زیرا فقط از راه عشق می‌­توان به خوبی رسید و عشق، هرکسی را نمی­‌پذیرد و در هر جایی منزل نمی­‌کند و خود را به هرکسی نشان نمی­‌دهد.

معنی کلمات: حسن: خوبی / جمال: زیبایی / کمال: کامل بودن / طالب: خواهان / وصول: رسش، رسیدن / الّا: مگر / و عشق هر کسی را به خود راه ندهد: هر کسی نمی تواند عاشق شود / خاص: ویژه / معرفت: شناخت / سیم: سوم / مأوا: پناه / دیده: چشم / نمودن: نشان دادن

معنی عشق به همه جایی ماوا نکند: عشق در هر جایی منزل نمی‌­کند

آرایه های ادبی: جمال، کمال: جناس/ روحانی، جسمانی: تضاد / عالم عشق: اضافه تشبیهی / عشق هرکسی را راه ندهد و …: شخصیت بخشی به عشق / دیده: مجاز از انسان / روی نمودن: کنایه از ظاهر شدن

 

محبّت چون به غایت رسد، آن را عشق خوانند. و عشق خاص تر از محبّت است؛ زیرا که همه عشقی محبّت باشد؛ امّا همه محبّتی عشق نباشد. و محبّت خاص تر از معرفت است؛ زیرا که همه محبّتی معرفت باشد؛ امّا همه معرفتی محبّت نباشد. پس اوّل پایه، معرفت است و دوم پایه، محبّت و سیُم پایه، عشق. و به عالم عشق  که بالای همه است نتوان رسیدن تا از معرفت و محبّت دو پایۀ نردبان نسازد.

معنی: وقتی که محبت به نهایت برسد، به آن عشق می­‌گویند و عشق از محبت، خاص ­تر است، زیرا در همه ی  انواع عشق، محبت وجود دارد اما هر محبتی به عشق تبدیل نمی­‌شود. و محبت، از شناخت، خاص­ تر است زیرا همه ی انواع محبت، نوعی شناخت است (ناشی از شناخت است) اما هر شناختی، محبت نیست. پس (برای بالارفتن از نردبان عشق و رسیدن به درجه ی علشقی) پایه (پله)ی اول «شناخت» است، پایه ی دوم «محبت» و پایه ی سوم «عشق» است و به دنیای عشق که بالاترین درجه است، کسی نمی­‌توان برسد مگر اینکه از دو مرحله ی شناخت و محبت عبور کند و بالاتر برود.

معنی کلمات: غایت: نهایت / خاص: ویژه / معرفت: شناخت / محبت: دوست داشتن / سیم: سوم/ غایت، معرفت، محبت: سجع

آرایه های ادبی: عالم عشق: اضافه تشبیهی / معرف و شناخت دو پایۀ نردبان: تشبیه

 

همراهان عزیز؛ شما می‌توانید معنی درس سودای عشق فارسی دوازدهم را نیز در ستاره مطالعه کنید. همچنین می‌توانید نظرات و پرسش‌های خود را با ما در میان بگذارید. 

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید