معنی درس ۴ فارسی نهم | معنی درس همنشین و آرایه های ادبی آن

درس همنشین که در کتاب فارسی نهم آمده است، ترکیبی از نثر و ابیات معروف درباره تاثیر دوستان و هم نشینان بر افراد است. معنی درس همنشین و آرایه های ادبی آن (معنی درس چهارم فارسی نهم) را به همراه معنی واژگان و نکات دستوری بخوانید.

معنی درس چهارم فارسی نهم

ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – درس چهارم فارسی نهم درباره تاثیر دوستان و همنشینان انسان بر اوست. در این مطلب معنی درس همنشین و آرایه های ادبی آن را سطر به سطر می‌خوانید. شما می‌توانید معنی شعر همنشین تو از تو به باید به همراه ریشه و تفسیر را نیز در ستاره بخوانید. 

 

معنی درس همنشین و آرایه های ادبی آن
معنی درس ۴ فارسی نهم

 

مصاحبت با یک دوست خوب و شکیبا، همچون وزش نسیم دل انگیزی است که احساس آرامش و سبکی و صفای درون را در ما زنده می‌سازد.

معنی: همنشین بودن با دوستی خوب و صبور ، مانند وزش باد ملایم و خوبی است که احساس آرامش و راحتی و پاکی درون را در ما شاداب می‌کند.

معنی واژه ها: مصاحبت: هم‌صحبتی، هم‌نشینی / شکیبا: بردبار، صبور / دل انگیز : خوب، پسندیده / سبکی: راحتی، آرامش / صفا: پاکی

آرایه های ادبی: تشبیه مصاحبت دوست خوب به وزش نسیم

 

∼✂∼✂∼✂∼

 

دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد ؟ ابری که در بیابان بر تشنه ای ببارد

معنی: آیا می‌دانی دیدن دوستی که مدتی دور بوده، چگونه لذّتی دارد؟ این دیدار درست مانند ابری است که در بیابان بر انسان تشنه ای می بارد و او را سیراب و خنک می‌کند.

معنی واژه ها: دیدار : دیدن ، ملاقات کردن / غایب : کسی که در جایی حضور ندارد. / ذوق : شوق و اشتیاق

آرایه های ادبی: تشبیه دیدار یار غایب به ابر بارانی/ تکرار « ر » و « ب »: نغمه حروف / ابر و باریدن: مراعات نظیر

نکته دستوری: بیت از چهار جمله تشکیل شده است. (بعد از ابری فعل «است » حذف شده ) [آیا می دانی – دیدار یار غایب چه ذوق دارد – مانند ابری است – که بر تشنه می بارد]

 

بیشتر بخوانید: معنی دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد به زبان ساده

 

چه بسیارند کسانی که لاف دوستی می زنند، اما در حقیقت ، گرگانی در جامه ی میشان اند.

معنی: انسان های زیادی وجود دارند که بیهوده، ادعای دوستی می کنند. امّا در حقیقت، مانند گرگ های درنده ای هستند که خود را در لباس گوسفند ، مهربان و دوست داشتنی نشان می دهند.

معنی واژه ها: لاف زدن: ادّعای زیاده از حد، بیهوده گویی، خودستایی کردن / جامه : لباس

آرایه های ادبی: لاف زدن: کنایه / گرگانی هستند: تشبیه / گرگان و میشان: تضاد / گرگانی در جامه ی میشان اند: کنایه

 

∼✂∼✂∼✂∼
← معنی درس چهارم فارسی نهم →

 

از همنشینی با بدان پرهیز کن که همچون شمشیر برهنه ، ظاهرش زیبا و اثرش زشت است. (ازامام جواد ع)

معنی: از همنشینی با انسان های بد دوری کن ، زیرا مانند شمشیری بی غلاف هستند که ظاهری زیبا دارند ، اما نتیجه دوستی کردن با آن‌ها، ناپسند و زشت است. (نتیجه شمشیر زیبا، قتل و خونریزی است مثل نتیجه همنشینی با انسان های بد که کارهای زشت و ناپسند می‌کنند.)

آرایه های ادبی: همنشینی با بدان مانند شمشیر: تشبیه / زشت و زیبا: تضاد

 

∼✂∼✂∼✂∼

 

تا توانی می‌گریز از یار بد
یار بد ، بدتر بود از مار بد

معنی: سعی کن از دوست بد دوری کنی، زیرا دوست بد از مار ترسناک و زهرآگین هم بدتر است.

آرایه های ادبی: تکرار « ب » و « د » : واج آرایی / تشبیه یار بد به مار / یار و مار : جناس / بد و بد: تکرار

 

∼✂∼✂∼✂∼

 

مار بد تنها تو را بر جان زند
یار بد بر جان و بر ایمان زند

معنی: مار بد فقط به جسم و جان تو آسیب می‌زند، اما یار بد علاوه بر جان تو ، ایمان و اعتقاد تو را هم از بین می‌برد.

آرایه های ادبی: مار و یار : جناس / تکرار حرف « ب » : واج آرایی / جان و جان: تکرار

 

∼✂∼✂∼✂∼
← معنی درس چهارم فارسی نهم →

 

بدان که هر کس صحبت و دوستی را نشاید، بلکه باید که صحبت با کسی دارند که در وی سه خصلت بود:
اول آن که عاقل بود که در صحبت احمق و نادان هیچ فایده نبود؛
دوم آن نیکو خلق بود ، که در بدخو سلامت نبود؛
سوم آن که به صلاح بود ، که هر که به معصیت ، مُصِر بود از خدای نترسد و هر که از خدای نترسد، بر وی اعتماد نبود.

معنی: آگاه باش که هر کسی شایسته دوستی و همنشینی نیست، بلکه شایسته است که با کسی همنشین باشیم که دارای سه ویژگی باشد: اول آن که دانا باشد، زیرا همنشینی با انسان احمق و نادان هیچ سود و فایده ای ندارد ؛ دوم آن که خوش اخلاق باشد، زیرا انسان بداخلاق بیمار و ناراحت است؛ سوم آن که درستکار و صالح باشد، زیرا هر کسی که به گناه اصرار دارد از خدا نمی‌ترسد و چنین فردی قابل اعتماد نیست.

معنی واژه ها: صحبت: همنشینی / نشاید: شایسته نیست / خصلت: ویژگی / عاقل: دانا / احمق: نادان / نیکو خلق : خوش اخلاق، نیکوکار، درستکار / بدخو: بد اخلاق / صلاح: نیکی ، درستی / معصیت: گناه ، نافرمانی / مُصِر : اصرار کننده ، پافشاری کننده / اعتماد: پشت گرمی

آرایه های ادبی: عاقل و احمق: تضاد / عاقل و نادان: تضاد / نیکو خلق و بد خلق: تضاد

 

∼✂∼✂∼✂∼
← معنی درس همنشین →

 

با بدان کم نشین که صحبت بد
گرچه پاکی ، تو را پلید کند

آفتابی بدین بزرگی را
لکه ای ابر ، ناپدید کند

معنی: با انسان های بد کم تر دوستی و هم نشینی کن ، زیرا انسان های بد تو را که پاک هستی ، آلوده می سازند. لکه ای ابر ، آفتاب به این بزرگی را پنهان و ناپدید می سازد. ( دوستی با بدان مانند لکّه ای ابر است که آفتاب را پنهان می کند ، انسان را آلوده می سازد)

آرایه های ادبی: این بیت یک تمثیل است . پلید و پاک : تضاد / تکرار « ب » در مصراع اول : نغمه ی حروف

 

بیشتر بخوانید: معنی بیت تو اول بگو با کیان زیستی

 

هر کس با بدان نشیند اگر نیز طبیعت ایشان در او اثر نکند، به طریقت ایشان متّهم گردد.

معنی: هر کسی که با انسان های بد همنشینی کند، حتی اگر خلق و خوی آن ها در او تأثیر نگذارد، راه و روش نادرست آن ها به او نسبت داده می‌شود. (بر اساس رفتار همنشینانش قضاوت و متهم می‌شود.)

معنی واژه ها: طبیعت : سرشت، خلق و خوی / طریقت: راه و روش / متّهم: کسی که کار بدی به او نسبت داده می شود، مورد تهمت واقع شده

آرایه های ادبی: نشیند، نکند و گردد: سجع

 

∼✂∼✂∼✂∼
← معنی درس چهارم فارسی نهم →

 

پسر نوح، با بدان بنشست خاندان نبوّتش گم شد
سگ اصحاب کهف روزی چند پی نیکان گرفت و مردم شد

معنی: پسر نوح (ع) (با وجود اینکه فرزند پیمبر بود) به خاطر همنشینی با انسان های بد از خاندان پیامبری رانده شد و مقام و مرتبه ی خود را از دست داد.
اما سگ اصحاب کهف (یاران غار) به خاطر همراهی با انسان های خوب، به مرتبه و مقام انسانی رسید. [اصحاب کهف چند نفری بودند که در دورۀ دقیانوس از شهر بیرون رفتند و در غاری خوابیدند و ۳۰۰ سال در خواب بودند.]

معنی واژه ها: خاندان: خانواده ، دودمان / نبوّت: پیامبری، رسالت / اصحاب: ج صاحب ، یاران / کهف (kahf): غار / مردم: انسان

آرایه های ادبی: نوح و نبوت : مراعات نظیر / تلمیح به داستان حضرت نوح (ع) / تملیح به داستان اصحاب کهف

نکته دستوری: در مصرع دوم « مردم » اسم جمع نیست. گاهی در گذشته بر خلاف امروز، مردم به معنی مفرد انسان به کار می‌رفت و فعل آن هم به صورت مفرد بود.

 

∼✂∼✂∼✂∼

 

مَثَل همنشین بد چون آهنگر است، اگر جامه نسوزد، دود در تو گیرد و مَثَل همنشین نیک چون عطار است که اگر مشک به تو ندهد، بوی در تو گیرد.

معنی: همنشین بد مانند آهنگری است که اگر لباس تو را نسوزاند (ظاهر تو را تغییر ندهد) بوی دودش در تو اثر می‌کند. (رفتار و باطن تو را تغییر می‌دهد.) و همنشین خوب مانند عطر فروشی است که حتی اگر ماده ای خوشبو به تو ندهد ( باطن تو را تغییر ندهد) ، دست کم، بوی خوش او در تو اثر می‌گذارد. (در ظاهر و رفتار تو تأثیر می‌گذارد.)

معنی واژه ها: عطّار : عطر فروش / مشک : مادهّ ای خوشبو

آرایه های ادبی: آهنگر، دود و سوختن: مراعات نظیر / عطار، مشک و بوی: مراعات نظیر (در این عبارت شبکه معنایی وجود دارد.) / نسوزد، گیرد: سجع / مثل همنشین …: تمثیل / بد و نیک: تضاد / تشبیه همنشین بد به آهنگر و همنشین نیک به عطار

 

∼✂∼✂∼✂∼
← معنی درس چهارم فارسی نهم →

 

هم‌نشین تو از تو بِه باید
تا تو را عقل و دین بیفزاید

معنی: همنشین تو باید از خودت بهتر باشد ، تا این که چیزی را به عقل و دین تو اضافه کند .

نکته دستوری: به ( = بهتر ): صفت تفضیلی است.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

  • عالی ممنون🌹♥️

  • این متن از کجا اومده با متن درس یکی نیست همه سایتا اینجوری گذاشتن

  • کلمات روانخوانی دریچه های شکوفایی هم هست ؟!

  • بدون نام

    ببخشید پس ارایه های ادبی و دستوری درس کجاست ؟؟؟ لطفا این ها هم قرار بدید

    • مدیر سایت

      کاربر عزیز آرایه های هر سطر زیر آن قرار داده شده است. با دقت بخوانید.

نظر خود را بنویسید