معنی درس سوم فارسی دهم | معنی درس پاسداری از حقیقت

شعر پاسداری از حقیقت سروده موسوی گرما رودی از کتاب گوشواره عرش، مجموعه کامل شعرهای آیینی او گزینش شده است. معنی درس پاسداری از حقیقت یا همان معنی درس سوم فارسی دهم به همراه آرایه های ادبی این شعر را بخوانید.

معنی درس سوم فارسی دهم

ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – درس پاسداری از حقیقت که در فارسی دهم آمده است، یکی از اشعار سید علی موسوی گرمارودی در قالب شعر سپید است که جزو ادبیات پایداری یا ادبیات مقاومت محسوب می‌شود و در ستایش ایستادگی و پایداری امام حسین (ع) در برابر ظلم و برای دفاع از حقیقت و راستی است. در این مطلب معنی درس پاسداری از حقیقت به همراه آرایه های ادبی را می‌خوانید. 

 

معنی درس پاسداری از حقیقت
معنی درس پاسداری از حقیقت

 

معنی درس پاسداری از حقیقت به همراه آرایه های ادبی

درختان را دوست می‌دارم
که به احترام تو قیام کرده اند
و آب را
که مهر مادر توست

معنی:‌ درختان را دوست دارم ؛ زیرا برای احترام به تو ايستاده اند.  آب را دوست دارم به این علت که مهریه مادر تو، حضرت فاطمه (س) است. (هر چیزی که من را به یاد تو بیندازد دوست دارم.)

معنی واژه ها: مهر: مهریه، کابین زنان/ مادر: منظور حضرت زهرا س/ تو: مرجع ضمیر امام حسین

آرایه های ادبی:قیام درختان: تشخیص یا شخصیت بخشی / حسن تعلیل (علت روییدن درختان تو هستی) / اغراق

 

ـــــ◊◊ـــــ
معنی درس سوم فارسی دهم

 

خون تو شرف را سرخگون کرده است
شفق آینه دار نجابتت
و فلق محرابی که تو در آن
نماز صبح شهادت گزارده‌ای

معنی:‌ خون تو (شهادت تو ) به شرف، ارزش و اعتبار داده است. (شهادت تو باعث سرافرازی و نشانه شرافت توست.) تو همچون شامگاه و بامداد پاک و زیبایی و خونت مانند سرخی شفق و فلق زیباست.

معنی واژه ها: شرف: آبرو، بزرگ‌منشی/ شفق: سرخی شامگاهی / نجابت: پاک منشی / آینه دار: کسی که آیینه را در پیش عروس یا هر کس دیگر نگه می‌دارد تا آن شخص خود را در آینه ببیند، آرایشگر / فلق: سپیده صبح / محراب: قبله، جای ایستادن پیش‌نماز / گزاردن: ادا کردن، انجام دادن (بن ماضی: گزارد، بن مضارع: گزار) 

آرایه های ادبی: خون: مجاز از شهادت، جان باختن / سرخگون کرد: کنایه از اعتبار بخشیدن / «شفق، فلق»: تضاد / شفق آیینه دار: تشخیص

 

ـــــ◊◊ـــــ

 

در فکر آن گودالم
که خون تو را مکیده است
هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم
در حضیض هم می‌توان عزیز بود
از گودال بپرس

معنی:‌ تا کنون گودالی که اینگونه رفیع و بلند باشد ندیده بودم، در عین ذلت می توان عزیز هم بود. از گودال سؤال کن تا به درستی سخن من پی ببری. (هر چیزی که به تو بازخوانده شود، ارزشمند می‌گردد مانند گودال بی ارزشی که با شهادت تو درآن ارزشمند شد.)

معنی واژه ها: رفیع: بلند، مرتفع / حضیض: فرود، جای پست در زمین یا پایین کوه

آرایه های ادبی: گودالی که خون مکیده: تشخیص / تلمیح به داستان جان باختن امام حسین / گودالی چنین رفیع: متناقض نما / رفیع، حضیض: تناقض / تلمیح به « شَرَفُ المَکانِ باِلمَکینِ» (ارزش هر جای و جایگاهی به کسی است که در آن قرار گرفته است.)/ از گودال بپرس: شخصیت بخشی

 

ـــــ◊◊ـــــ

 

شمشیری که بر گلوی تو آمد
هر چیز و همه چیز را در کائنات
به دو پاره کرد:
هر چه در سوی تو، حسینی شد
دیگر سو، یزیدی…
آه، ای مرگ تو معیار!

معنی:‌ شمشیری که گلوی تو را برید، همه ی دنیا و موجودات را به دو نیمه کرد. هر چیز و هر کس که به سوی تو آمد و طرفدار تو شد بر حق و هر چیز و هرکس که در مقابل تو ایستاد بر باطل است.  شهادت تو معیار حق از باطل شد. 

معنی واژه ها: کائنات: تمام هستی

آرایه های ادبی: آمدن شمشیر بر گلو: کنایه از بریدن گلو و شهید کردن / حسینی، یزیدی: تضاد / واژه آرایی: هر، چیز / تلمیح به داستان جان باختن امام حسین

 

ـــــ◊◊ـــــ

 

مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت
و آن را بی قدر کرد
که مردنی چنان
غبطه بزرگ زندگان شد

معنی:‌ مرگ با شکوه تو آن گونه زندگانی را مسخره و بی ارزش کرد که حتی زندگان، آرزوی مرگی چون مرگ تو دارند.

معنی واژه ها: سخره: مسخره کردن، ریشخند/ بی قدر: بی ارزش/ غبطه: رشک بردن بدون بدخواهی، حال و روز کسی را آرزو داشتن بی آنکه خواهان زوال او باشیم.

آرایه های ادبی: مرگ، زندگی: تضاد / مرگت … به سخره گرفت: شخصیت بخشی، کنایه

 

ـــــ◊◊ـــــ
معنی درس سوم فارسی دهم

 

خونت
با خون‌بهایت حقیقت
در یک تراز ایستاد

معنی:‌ ارزش خون تو به اندازه «حقیقت و راستی» که خون بهای تو بود ارزشمند است و خون تو عین حقیقت است. 

معنی واژه ها: تراز: سطح / خون‌بها : دیه، تاوان کشته شدن کسی، پولی که در ازای خون مقتول به بازماندگان او می‌دهند.

آرایه های ادبی: خون: مجاز از جان باختن / خونت … ایستاد: جانبخشی

 

ـــــ◊◊ـــــ

 

و عزمت ضامن دوام جهان شد
که جهان با دروغ می‌پاشد
و خون تو امضای «راستی» است.

معنی:‌ تصمیم و اراده ی تو بقای جهان را ضمانت کرد، زیرا با دروغ و نیرنگ دنیا از هم می پاشد و متلاشی می شود، اما تو با خون خود، راستی و حقیقت را رواج دادی.

معنی واژه ها: عزم: اراده، قصد / ضامن: ضمانت کننده، کفیل، به عهده گیرنده غرامت

آرایه های ادبی: اغراق / خون: مجاز از جان باختن / امضا: مجاز از تأیید کننده / تشبیه خون به امضا

 

ـــــ◊◊ـــــ

 

تو تنهاتر از شجاعت
در گوشه روشن وجدان تاریخ ایستاده‌ای
به پاسداری از حقیقت

معنی:‌ هیچکس در شجاعت مانند تو نیست و تو معیار شجاعت هستی، در گوشه ای از تاریخ ایستاده ای و از حقیقت نگهبانی می‌کنی.

معنی واژه ها: پاسداری: نگهبانی / صداقت: راستی

آرایه های ادبی: تنهاتر از شجاعت: شخصیت بخشی / گوشه تاریخ: اضافه استعاری / وجدان تاریخ: اضافه استعاری (تاریخ مانند انسان وجدان دارد)

 

ـــــ◊◊ـــــ
معنی درس سوم فارسی دهم

 

و صداقت
شیرین ترین لبخند
بر لبان اراده توست

معنی:‌ راستی و صداقت مانند لبخندی است که بر لبان تو نشسته است. (تو پاسدار راستی و صداقت هستی)

آرایه های ادبی: شیرین ترین لبخند: حس آمیزی / لبان اراده: اضافه استعاری / لبخند، لب: تناسب

 

ـــــ◊◊ـــــ

 

چندان تناوری و بلند
که هنگام تماشا
کلاه از سر کودک عقل می‌افتد

معنی:‌ مقام تو آنقدر بلند است که عقل ناتوان انسان، در برابر عظمت تو عاجز و متحیر می شود. ( عقل از درک عظمت امام حسین (ع) عاجز است )

معنی واژه ها: تناور: تنومند، فربه، قوی جثه 

آرایه های ادبی: کودک عقل: اضافه تشبیهی / کلاه از … می‌افتد: کنایه از این که عقل توان شناخت تو را ندارد. / کلاه در سر عقل: شخصیت بخشی

ارتباط معنایی: ارتباط معنی دارد با بیت : ای چشم عقل خیره در اوصاف روی تو / چون مرغ شب که هیچ نبیند به روشنی

 

ـــــ◊◊ـــــ

 

بر تالابی از خون خویش
در گذرگه تاریخ ایستاده‌ای
با جامی از فرهنگ
و بشریّت رهگذار را می‌آشامانی
هر کس را که تشنه شهادت است.

معنی:‌ در حالی که در کنار آبگیری از خون خود در مسیر تاریخ ایستاده ای، به انسان هایی که عاشق شهادت هستند فرهنگ شهادت را می آموزی.

معنی واژه ها: تالاب: آبگیر، برکه

آرایه های ادبی: گذرگه تاریخ: اضافه تشبیهی / جامی از فرهنگ: استعاره (فرهنگ مانند نوشیدنی است در جام تو)/ تشنه شهادت: اضافه استعاری / تشنه: کنایه از بسیار علاقه مند، خواستار / رهگذار: رهگذر، عبور کننده / تلمیح به حدیث «و بذَل مُهجَتهَ فبک لیِستنقذ عبادک منِ الجَهالة و حَیرة الضَّلالة.» (او، امام حسین (ع)، خونش را در راه تو داد تا بندگانت را از نادانی و سرگردانیِ گمراهی نجات بدهد.)

 

کاربران عزیز؛ شما می توانید سوالات خود را درباره این درس در قسمت «نظرات و پرسش‌ها» پایین همین صفحه از کارشناسان ما بپرسید و منتظر پاسخ باشید. 

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید