ستاره | سرویس فرهنگ و هنر – شعر ستایش لطف خدا که در ابتدای کتاب فارسی یازدهم آمده است، ابیاتی از مثنوی فرهاد و شیرین وحشی بافقی و از زیباترین اشعار وحشی بافقی است. در این مطلب معنی شعر به نام چاشنی بخش زبان ها را به همراه معنی کلمات و آرایه های این شعر میخوانید.
معنی شعر به نام چاشنی بخش زبان ها با قلمرو فکری و زبانی
۱. به نام چاشنی بخش زبان ها / حلاوت سنج معنی در بیان ها |
به نام خدایی که بردن نامش، سخن انسان را شیرین و دلنشین میسازد و معیار سنجش خوشمعنایی بیان افراد میشود.
معنی واژگان: چاشنی: مزه، طعم / چاشنی بخش: بخشنده چاشنی / حلاوت: شیرینی / حلاوت سنج: کسی که شیرینی را ارزیابی میکند.
آرایه ها: زبان: مجاز از سخن / چاشنی: استعاره از دلنشینی و زیبایی سخن / چاشنی بخش زبان: حسآمیزی [سخن شنیدنی و چاشنی چشیدنی است.] / حلاوت سنج معنی: حسآمیزی / واج آرایی: «ن» / چاشنی، زبان، حلاوت: تناسب
۲. بلند آن سر که او خواهد بلندش / نژند آن دل که او خواهد نژندش |
هر کس را که خداوند سرافراز بخواهد، سربلند و بزرگ خواهد شد؛ و آن کسی که خدا او را پست و زبون بخواهد، پست و زبون خواهد شد. (همه چیز به دست اوست).
معنی واژگان: نژند: خوار و زبون، اندوهگین / جهش ضمیر (ش)
آرایه ها: بلند آن سر: کنایه از سرافراز / سر و دل: مجاز از انسان / سر، دل: تناسب / تلمیح به آیه: تعزّ من تشاء و تذلّ من تشاء.
۳. درِ نابستۀ احسان گشادهست / به هر کس آنچه میبایست داده ست |
خداوند احسان و بخشش بی پایانی دارد و به هر کس آنچه را شایسته اش است میدهد.
معنی واژگان: احسان: نیکی، بخشش / گشاده: باز / نابسته: باز، بی انتها
آرایه ها: در احسان: اضافه استعاری / واج آرایی: «س»
۴. به ترتیبی نهاده وضع عالم / که نی یک موی باشد بیش و نی کم |
خداوند جهان را بر با نظم و وضعیتی آفریده که همه چیز در جای خود نهاده شده؛ نه چیزی زیاد است و نه کم.
معنی واژگان: عالم: جهان / نهادن: گذاشتن (بن ماضی: نهاد، بن مضارع: نه)/ نی: نه / حذف فعل (باشد) به قرینه لفظی در مصراع دوم.
آرایه ها: مو: مجاز از مقدار اندک / نی یک موی باشد بیش و نی کم: کنایه از اینکه همه چیز سر جای خودش قرار دارد / بیش، کم: تضاد / نی: واژه آرایی
۵. اگر لطفش قرین حال گردد / همه اِدبارها اِقبال گردد |
اگر لطف و محبت خدا با انسان همراه گردد، همه بدبختیهای او به خوشبختی تبدیل میشود.
معنی واژگان: لطف: مهر و نیکویی / قرین: همراه / ادبار: بدبختی، سیه روزی / اقبال: خوشبختی، سعادت
آرایه ها: اقبال، ادبار: تضاد
۶. وگر توفیق ِ او یک سو نهد پای / نه از تدبیر کار آید نه از رای |
اگر لطف و یاری خداوند همراه انسان نباشد، هیچ چاره جویی و فکر و اندیشه ای کارساز نیست و به کار نمیآید.
معنی واژگان: توفیق: یاری، موافق گردانیدن
آرایه ها: پای یک سو نهادن: کنایه از کنار کشیدن و کاری نکردن / تدبیر: اندیشه، چاره گری / رای: تدبیر و اندیشه / پای، رای: جناس ناهمسان / واژه آرایی: نه
۷. خرد را گر نبخشد روشنایی / بماند تا ابد در تیره رایی |
اگر خدا انسان را آگاه نکند (راه درست را به او نشان ندهد)، تا ابد در نادانی و گمراهی به سر خواهد برد.
معنی واژگان: را: در معنای «به»؛ حرف اضافه / ابد: زمان بی پایان / تیره رایی: بداندیشی، گمراهی
آرایه ها: تیره، روشنایی: تضاد / تیره رایی: حس آمیزی
۸. کمال عقل آن باشد در این راه / که گوید نیسنم از هیچ آگاه |
بالاترین درجه عقل و خرد در راه شناخت خداوند این است که به ناآگاهی و نادانی خود اعتراف کنیم.
معنی واژگان: کمال: بالاترین درجه، آخرین حد، نهایت
آرایه ها: عقل، آگاه: تناسب