شعر روباه و زاغ معروف و ۴ نسخه دیگر از این شعر

شعر روباه و زاغ یکی از قدیم‌ترین حکایت‌هایی است که در اقصی نقاط دنیا معروف است. امروزه روایت‌های متعددی از این داستان وجود دارد که اغلب آن‌ها برگرفته از نوشته‌ی ژان دو لا فونتن، مشهورترین حکایت‌نویس فرانسوی است. در این نوشته به شعر روباه و زاغ به قلم‌های شاعران و نوسندگان معروفی همچون حبیب یغمایی، ایرج میرزا و… خواهیم پرداخت.

شعر روباه و زاغ

شعر روباه و زاغ در کنار اشعاری مانند شعر انار صد دانه یاقوت، یکی از بهترین اشعار کودکانه است که در کتاب درسی فارسی چهارم دبستان آمده است. این داستان از یکی از افسانه‌های قدیمی جهان برگرفته شده و در دسته ادبیات تعلیمی می‌گنجد. محتوای این شعر قصد دارد به مخاطب بیاموزد که خودپسند نباشد و از چاپلوسی و تعریف دروغین دیگران تحت تأثیر قرار نگیرد، زیرا با گوش دادن به حرف آن‌ها ممکن است دارایی‌های گرانبهای خود را از دست بدهد.

این حکایت در کتب بسیاری همچون افسانه‌های ازوپ (۶۰۰ پیش از میلاد)، کلیله و دمنه (سال‌های ۱۰۰ تا ۵۰۰ پیش از میلاد)، کتاب حکایات ژان دو لافونتن شاعر فرانسوی (۱۶۶۸ میلادی) و… قرار دارد.

آنچه که در ادامه این مقاله خواهید خواند ترجمه اقتباسی حبیب یغمایی، ایرج میرزا، نیر سعیدی و مهدی تمیزی از روایت لا فونتن در کتاب فارسی چهارم دبستان است.

 

عکس قدیمی ترین داستان شعر روباه و زاغ

 

خوب است بدانید تصویرسازی «درس روباه و زاغ» در کتاب فارسی یعنی کلاغی که قطعه‌ای پنیر به دهان گرفته و بالای درختی نشسته است و روباهی که پای درخت در حال صحبت با اوست، اثر پرویز کلانتری است.

این شعر جای خود را در میان نسل‌های مختلف باز کرده و در سال‌های اخیر برخی شاعران طنزسرا سعی نموده‌اند با پر و بال دادن و نگاه متفاوت به داستان روباه و زاغ نسخه‌های متعددی از آن را بسرایند. در ادامه بهترین اشعار روباه و زاغ فارسی برای شما آورده شده است. جالب است که همه این اشعار در قالب مثنوی سروده شده‌اند.

 

عکس شعر روباه و زاغ کتاب درسی

 

۱. شعر روباه و زاغ ترجمه از حبیب یغمایی

زاغکی قالب پنیری دید
به دهان برگرفت و زود پرید

بر درختی نشست در راهی
که از آن می‌گذشت روباهی

روبه پرفریب و حیلت‌ساز
رفت پای درخت و کرد آواز

گفت: به به چقدر زیبایی
چه سری چه دُمی عجب پایی

پر و بالت سیاه‌رنگ و قشنگ
نیست بالاتر از سیاهی رنگ

گر خوش‌آواز بودی و خوش‌خوان
نبُدی بهتر از تو در مرغان

زاغ می‌خواست قار قار کند
تا که آوازش آشکار کند

طعمه افتاد، چون دهان بگشود
روبَهَک جست و طعمه را برُبود

 

عکس شعر روباه و زاغ ایرج میرزا

 

۲. شعر روباه و زاغ به قلم ایرج میرزا

کلاغی به شاخی جای‌گیر
به منقار بگرفته قدری پنیر

یکی روبهی بوی طعمه شنید
به پیش آمد و مدح او برگزید

بگفتا: سلام‌ ای کلاغ قشنگ
که آیی مرا در نظر شوخ و شنگ

اگر راستی بود آوای تو
به مانند پر‌های زیبای تو

در این جنگل اکنون سمندر بُدی
بر این مرغ‌ها جمله سرور بُدی

ز تعریف روباه شد زاغ، شاد
ز شادی بیاورد خود را به یاد

به آواز خواندن دهان چون گشود
شکارش بیافتاد و روبه ربود

بگفتا که:‌ ای زاغ این را بدان
که هر کس بود چرب و شیرین‌زبان

خورَد نعمت از دولت آن کسی
که بر گفتِ او گوش دارد بسی

هم‌اکنون به چربی نطق و بیان
گرفتم پنیر تو را از دهان!

 

شعر روباه و زاغ

 

۳. شعر روباه و زاغ به قلم نیر سعیدی

بامدادان رفت روباهی به باغ
دید بنشسته است بر بامی کلاغ

نشئه و شادی بی‌اندازه داشت
زیر منقارش پنیری تازه داشت

گفت در دل روبه پُرمکر و فن
کاش بود این لقمه اندر کام من

با زبانی چرب و با صد آب و تاب
گفت پس با وی که:‌ ای عالیجناب

از همه مرغان این بُستان سَری
وه! چه مه‌رویی چه شوخ و دلبری

این‌چنین زیبا ندیدم بال و پر
پر و بال توست این یا مُشکِ تر؟

خود تو دانی من نیَم اهل گزاف
گر بُرندم سر نمی‌گویم خلاف

گر تو با این بال و این پرواز خوش
داشتی بانگ خوش و آواز خوش

شهره چون سیمرغ و عنقا می‌شدی
ساکن اقلیم بالا می‌شدی

غره شد بر خود کلاغ خودپسند
خودپسند آسان فتد در دام و بند

تا که منقار از پی خواندن گشاد
لقمه چرب از دهانش اوفتاد

نغمه چون سر داد در شور و حجاز
کرد شیرین کام رند حیله‌ساز

شد نصیب آن محیل نابکار
طعمه‌ای آن‌سان لذیذ و آب‌دار

گشت روبه چون ز حیلت کامکار
داد اندرزی چو دُرّ شاهوار

گفت: هرجا خودپسندی ساده است
چاپلوسی بر درش استاده است

آن تملق‌پیشه رند هوشمند
نان خورد از خوان مرد خودپسند

 

شعر روباه و زاغ
 
توجه: اگر به اشعار کودکانه علاقه دارید یا می‌خواهید آن‌ها را برای کودکتان بخوانید، می‌توانید شعر خوشحال و شاد و خندانم را در ستاره بخوانید.

 

۴. شعر روباه و زاغ به قلم مهدی تمیزی

روبهی در راه سختی می‌گذشت
ناگهان از فرطِ پیری درگذشت

زاغکی هم با پنیرش بر درخت
گفت: لعنت بر دکانِ حال و بخت

بارِ اول، او پنیرم را ربود
خر‌تر از من گو در این عالم نبود

آخر‌ ای زاغک چرا منتر شدی
با تملق‌های ساده، خر شدی؟

در همین هنگام روباهی دگر
گفت: جانم‌ ای مسما،‌ ای جگر‌

ای سیه چشم و سیه ابرو، سلام‌
ای سیه خال و سیه گیسو، سلام‌

ای لب و منقارِ تو، قند و نبات
بر منِ مسکین، لبالب کن زکات

گونه‌هایت از حیا گل کرده است
دست و پای بنده را شل کرده است‌

ای به قربان کت و کول و کمر
دیده‌ام هر شب تو را من در قمر

لیک دستم کوته و رویت سراب
هی پر و خالی شود چشمم ز آب

زاغک ساده به خود گفتا چنین:
روبهِ اول نگفتا این چنین

خاک بر گورِ تو زاغِ بی کلاس
جمله‌ای گو تا نگردی آس و پاس

زاغک و آن قیل و قال و قارقار‌
می‌شود تکرار در این روزگار

 

عکس شعر روباه و زاغ جدید

 

۵. شعر روباه و زاغ بازگردانی از محمد رضا راثی پور

زاغکی قالب پنیری دید
از همان پاستوریزه‌های سفید

پس به دندان گرفت و پر وا کرد
روی شاخ چنار مأوا کرد

اتفاقاً از آن محل روباه
می‌گذشت و شد از پنیر آگاه

گفت: اینجا شده فشن تی وی
چه ویوئی چه پرسپکتیوی

محشری در تناسب اندام
کُشته تیپ توست خاص و عوام

دارم ام پی تریِّ آوازت
شاهکاری شبیه اعجازت

ولی این‌ها کفاف ما ندهد
لطف اجرای زنده را ندهد‌

ای به آواز شهره در دنیا
یک دهن میهمان بکن ما را

زاغ، بی‌وقفه قورت داد پنیر
آن همه حیله کرد بی‌تأثیر

گفت: کوتاه کن سخن لطفاً
پاس کردم کلاس سوم من

 

عکس شعر روباه و زاغ فرانسوی

 

سخن آخر

در پایان امیدواریم مجموعه شعر روباه و زاغ مورد توجه شما قرار گرفته باشد. نظرات خودتان را با ما و دیگر مخاطبان ستاره در میان بگذارید و بنویسید کدام نسخه از شعر روباه و زاغ را بیشتر از بقیه دوست داشتید و چرا؟ همچنین اگر به حکایت‌های آموزنده کهن علاقه‌مند هستید، قصه های کودکانه قدیمی زیبا و خواندنی را به شما پیشنهاد می‌دهیم.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

  • این شعر توسط شاعر آذربایجانی میرزا علی اکبر صابر به ترکی آذربایجانی ترجمه و حبیب یغمایی از روی نسخه ترکی ، آنرا به فارسی ترجمه نمود.

    پئندیر آغزیندا بیر قارا قارغا اوچاراق قوندو بیر اوجا بوداغا
    تؤلکو گؤرجک یاواش یاواش گلدی ائندیریب باش ادبله چؤمبلدی
    بیر زمان حسرت ایله قارغا ساری آلتدان، آلتدان ماریتدی باش یوخاری
    دئدی «احسن سنه، آقا قارغا! نه نزاکتله قونموسان بوداغا!»
    بزه دین سن بو گون بیزیم چمنی شاد قیلدین بو گلمگینله منی
    نه گؤزه ل سن، نه خوش لقاسن سن! یئری وار سؤیله سم هما سن سن!

  • آفرینش ادب

    باسلام:
    این انتشارات درنظر دارد؛ ترجمه های موجود ومختلف شعر« روباه و زاغ» کلاسیک و امروزی ازجمله(فارسی،کردی و …) را در یک کتاب به چاپ برساند.
    از پیشنهادات و همکاریها نیز استقبال شده و درکتابی که بچاپ خواهد رسید، نام سایت یا اشخاصی که همکاری کرده اند، درج می گردد.
    در ضمن؛ شاعر شعر روباه و زاغ مدرن(5)محمدرضا راثی پور متولد 1345 تبریز، می باشد.
    با احترام
    انتشارات آفرینش ادب

نظر خود را بنویسید