سوره یوسف – صفحه ۱۹۷ قران

نتیجه استخاره شما بد است. آیات این استخاره در سوره یوسف در مورد خواب عزیر مصر در زمان حضرت یوسف است که مفهوم آن هفت سال‌تر سالی و در ادامه آن هفت سال خشکسالی بود. به نظر می‌رسد کاری را که در نظر گرفته اید بسیار دیرتر از آنچه انتظار دارید به ثمر خواهد رسید.

نتیجه استخاره

نتیجه استخاره

شرح استخاره

از این کار دست بکش و اجتناب کن؛ بعد از مدتی طولانی به فایده های آن خواهی رسید.


🔄 برای استخاره مجدد با موضوع جدید بر روی دکمه زیر کلیک کنید.


توجه: اگر نتیجه استخاره باب میل شما نبود از استخاره گرفتن مکرر خودداری کنید. شما تنها در صورتی مجاز به استخاره مجدد درباره یک موضوع خاص هستید که فاصله زمانی قابل توجهی با استخاره قبلی شما داشته باشد و شرایط موجود درباره آن کار تغییر کرده باشد.

 

آیات استخاره سوره یوسف به همراه ترجمه

سوره یوسف (صفحه ۱۹۷)

سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ یَا أَیُّهَا ﭐلْمَلَأُ أَفْتُونِی فِی رُؤْیَایَ إِن کُنتُمْ لِلرُّؤْیَا تَعْبُرُونَ (۴۳)

خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده؛ (که خشکیده‏ ها بر سبز‌ها پیچیدند؛ و آن‌ها را از بین بردند.) اى جمعیت اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر مى ‏کنید!» (۴۳)

❈❈❈

قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ ﭐلْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ (۴۴)

گفتند: «خوابهاى پریشان و پراکنده ‏اى است؛ و ما از تعبیر این گونه خواب‌ها آگاه نیستیم!» (۴۴)

❈❈❈

وَقَالَ ﭐلَّذِی نَجَا مِنْهُمَا وَﭐدَّکَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُکُم بِتَأْوِیلِهِ فَأَرْسِلُونِ (۴۵)

و یکى از آن دو که نجات یافته بود -و بعد از مدتى به خاطرش آمد- گفت: «من تاویل آن را به شما خبر مى ‏دهم؛ مرا (به سراغ آن جوان زندانى) بفرستید!» (۴۵)

❈❈❈

یُوسُفُ أَیُّهَا ﭐلصِّدِّیقُ أَفْتِنَا فِی سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلَاتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ یَابِسَاتٍ لَّعَلِّی أَرْجِعُ إِلَى ﭐلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَعْلَمُونَ (۴۶)

(او به زندان آمد، و چنین گفت:) یوسف، اى مرد بسیار راستگو! درباره این خواب اظهار نظر کن که هفت گاو چاق را هفت گاو لاغر مى ‏خورند؛ و هفت خوشه تر، و هفت خوشه خشکیده؛ تا من بسوى مردم بازگردم، شاید (از تعبیر این خواب) آگاه شوند! (۴۶)

❈❈❈

قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَباً فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تَأْکُلُونَ (۴۷)

گفت: «هفت سال با جدیت زراعت مى ‏کنید؛ و آنچه را درو کردید، جز کمى که مى ‏خورید، در خوشه‏ هاى خود باقى بگذارید (و ذخیره نمایید). (۴۷)

❈❈❈

ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَالِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تُحْصِنُونَ (۴۸)

پس از آن، هفت سال سخت (و خشکى و قحطى) مى ‏آید، که آنچه را براى آن سال‌ها ذخیره کرده‏ اید، مى ‏خورند؛ جز کمى که (براى بذر) ذخیره خواهید کرد. (۴۸)

❈❈❈

ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَالِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ ﭐلنَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ (۴۹)

سپس سالى فرا مى‏ رسد که باران فراوان نصیب مردم مى ‏شود؛ و در آن سال، مردم عصاره (میوه‏ ها و دانه ‏هاى روغنى را) مى ‏گیرند (و سال پر برکتى است.)» (۴۹)

❈❈❈

وَقَالَ ﭐلْمَلِکُ ﭐئْتُونِی بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ ﭐلرَّسُولُ قَالَ ﭐرْجِعْ إِلَىٰ رَبِّکَ فَـﭑسْأَلْهُ مَا بَالُ ﭐلنِّسْوَةِ ﭐلَّـٰتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ (۵۰)

پادشاه گفت: «او را نزد من آورید!» ولى هنگامى که فرستاده او نزد وى (یوسف) آمد گفت: «به سوى صاحبت بازگرد، و از او بپرس ماجراى زنانى که دستهاى خود را بریدند چه بود؟ که خداى من به نیرنگ آن‌ها آگاه است.» (۵۰)

❈❈❈

قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ ﭐمْرَأَةُ ﭐلْعَزِیزِ ﭐلْئَانَ حَصْحَصَ ﭐلْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ ﭐلصَّادِقِینَ (۵۱)

(پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: «به هنگامى که یوسف را به سوى خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟» گفتند: «منزه است خدا، ما هیچ عیبى در او نیافتیم!» (در این هنگام) همسر عزیز گفت: الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوى خود دعوت کردم؛ و او از راستگویان است! (۵۱)

❈❈❈

ذَالِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِـﭑلْغَیْبِ

این سخن را بخاطر آن گفتم تا بداند من در غیاب به او خیانت نکردم

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید