اسم پسر با گ؛ فهرست کامل اسم پسر که با حرف گ شروع می‌شود

فهرست کامل نام‌ و اسم پسر که با حرف گ شروع می‌شود (اسم پسر با گ) را به همراه معنی اسم و معرفی ریشه اسامی (اکثر این اسامی دارای ریشه فارسی هستند) در این مطلب می‌خوانید.

اسم پسر با گ

انتخاب اسم پسرانه با حروف الفبا

اسم پسر بر اساس حروف الفبا
برای آشنایی با دیگر اسامی پسرانه زیبا با توجه به اینکه اسم مورد نظر شما با چه حرفی آغاز شود، می‌توانید از جدول زیر استفاده کنید.

در این مطلب فهرست کامل اسم پسر با گ را می‌خوانید. برای انتخاب نام فرزندتان بهتر است از موارد زیر را رعایت کنید.

  • در بهترین حالت باید نام را طوری انتخاب کرد که آقا را بتوان در پس و پیش آن به کار برد.
  • همیشه امکان هماهنگ کردن نام و نام خانوادگی نیست اما تا حد ممکن است بهتر است به این مساله نیز توجه شود.
  • در متمایز بودن نام می بایست حد اعتدال را رعایت کرد. از دیگر عیوب نام های ناشناخته آن است که گاهی نمی توان فهمید که نام دخترانه است یا پسرانه.

 

اسم پسر با گ

 

پیشنهاد ستاره برای اسم پسر با گ:

گرشاسب | گرگین | گشتاسب | گلشاه | گودرز | گلینوش | گوشیار | گارنیک

 

اسم پسر با گ فارسی

گرازه /gorāze/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام سردار ایرانی در سپاه کیکاووس پادشاه کیانی


گرانخوار /gerānxār/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام وزیر اردشیر بابکان، پادشاه ساسانی


گراهون /gerāhun/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام دلاوری زابلی در سپاه گرشاسپ پادشاه کیانی


گرد /gord/

معنی: دلیر، پهلوان، دلاور، شجاع.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


گرداب /gerdāb/

معنی: از شخصیت‌های گرشاسب نامه، نام پهلوانی ایرانی در سپاه گرشاسب پهلوان نامدار


گردآزاد /gordāzād/

معنی: پهلوان آزاده، از پهلوانان حماسه ملی ایران


گردگیر /gardgir/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از پسران افراسیاب تورانی


گردیا /gordiyā/

معنی: گُرد = بلند، بلندی، مبارز، دلاور، بهادر و شجاع + (پسوند نسبت)، ۱- منسوب به بلندی؛ ۲- منسوب به شجاعت و دلاوری؛ ۳- مجاز از شجاع و دلیر.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


گرستون /garastun/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام سردار سپاه ماهوی سوری


گرشاه /garšāh/

معنی: گلشاه، لقب کیومرث، پادشاه کوه


گرگین /gorgin/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام پهلوانی ایرانی پسر میلاد در زمان کیکاووس پادشاه کیانی


گرمائیل /garmāeel/

معنی: نام یکی از دو برادر نیکوکار ضحاک


گزین /gozin/

معنی: گزیده، منتخب، پسندیده


گشتاسب /gaštāsp/

معنی: دارنده‌ی اسب آماده
فراوانی در ثبت احوال: ۱۲۳۵
پیشینه تاریخی: نام پسر لهراسب پادشاه کیان که خواهان پادشاهی از پدر بود، و نام پدر داریوش بزرگ پادشاه هخامنشی.


گشسب /gošasb/

معنی: مخفف گشنسب، دارنده اسب نر


گل آقا /golāqā/

معنی: آقای مانند گل


گل پیکر /golpeykar/

معنی: کسی که بدنش مانند گل لطیف است


گل محمد /golmohammad/

معنی: گل محمدی، گل سرخ، گل سوری


گلباد /golbād/

معنی: دارای بوی گل
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱
پیشینه تاریخی: پهلوانی تورانی معاصر پشنگ و منوچهر، پسر ویسه و برادر پیران پهلوان تورانی.


گلبد /golbod/

معنی: نگهبان گل، کنایه از زیبارو


گلپا /golpā/

معنی: گل+ پا = پای، جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب به معنی «پاینده»، «پاییدن»، ۱- گلِ پاینده و جاوید؛ ۲- مجاز از شخص همیشه دوست داشتنی؛ ۳- محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان؛ ۴- مجاز از خوشقدم.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


گلپاد /golpād/

معنی: گل+ پاد = نگهبان، پاسبان، محافظ و نگهبان گل، گلبان، باغبان.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


گلپرور /golparvar/

معنی: باغبان


گلپو /golpu/

معنی: پوینده و جستجو کننده گل


گلپوش /golpuš/

معنی: پوشیده از گل


گلشن آرا /golšanārā/

معنی: باغبان


گلگله /golgole/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام دلاوری تورانی، از فرزندان تور و جزو سپاهیان افراسیاب تورانی


گنجعلی /ganjali/

معنی: نام حاکم معروف کرمان در زمان شاه عباس صفوی


گنجور /ganjur/

معنی: نگهبان گنج، خزانه دار


گوشیار /gušiār/

معنی: نام حکیمی از فارس


گوماتا /gumātā/

معنی: بردیای دروغین


گوهران /go(w)harān/

معنی: عناصر اربعه (خاک، آب، هوا و آتش)، جمع گوهر، ع گوهر.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


گویا /goyā/

معنی: ۱- گوینده، سخنگو؛ ۲- مجاز از رسا و روشن و آشکار.
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


گویان /guyān/

معنی: در حال گفتن


گیارنگ /giārang/

معنی: کیارنگ، سردار و فرمانده


گیل /gil/

معنی: مجموعه‌ی طوایفی که در گیلان سکونت داشته و دارند
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱
پیشینه تاریخی: نام پسر گیلانشاه، ملقب به گاوباره سر سلسله‌ی ملوک گاوباره، و نام کسی است که کشتی‌های ایران را [در مراجعت از یونان] که دچار طوفان شده بودند نجات داد و نزد داریوش اول آورد.


گیلانشاه /gilānšāh/

معنی: پسر کاوس زیاری


گیلو /gilu/

معنی: نام وزیر و قهرمانی در منظومه ویس و رامین


گیوان /givān/

معنی: کیوان
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱


گئومات /geomāt/

معنی: بردیای دروغین

 

اسم پسر با گ در شاهنامه

گردوی /gerduy/

معنی: منسوب به گرد، پهلوانی
پیشینه تاریخی: از سران لشگر خسروپرویز – برادر بهرام چوبینه و گردیه


گرزم /gorazm/

معنی: تبر هیزم شکن، مجازا به مفهوم دلاور و جنگجو
پیشینه تاریخی: از بزرگان ایران که از اسفندیار نزد پدرش بدگویی کرد.


گرسیوز /garsivaz/

معنی: دارنده‌ی استقامت و پایداری اندک
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱
پیشینه تاریخی: در شاهنامه برادر افراسیاب، که او را به کشتن سیاوش برانگیخت و سرانجام همراه با برادرش به دست کیخسرو کشته شد.


گرشاسب /garšāsb/

معنی: کرشاسپ و گرشاشپ، ۱- به معنی دارنده‌ی اسب لاغر
فراوانی در ثبت احوال: ۳۹۱
پیشینه تاریخی: ۱) در شاهنامه از پهلوانان ایرانی سپاه منوچهر در جنگ با سلم و تور و خزانه دار منوچهر. گرشاسبنامه سرگذشت اوست. ۲) آخرین شاه از سلسله‌ی پیشدادیان و پسر زو که نه سال پادشاهی کرد.


گرشاسپ /garšāsp/

معنی: دارای اسب لاغر
پیشینه تاریخی: پسر زوتهماسپ و پادشاه ایران پس از او


گرمانک /garmānak/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک
پیشینه تاریخی: نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک


گرمایل /garmāyel/

معنی: گرمانک
پیشینه تاریخی: نام یکی از دو نفر رهاننده ایرانیان از دست ماران ضحاک


گروخان /goroxān/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام یکی از بزرگان ایرانی در دربار کیخسرو پادشاه کیانی
پیشینه تاریخی: از سرداران ایرانی – فرزند کیقباد


گروی /goruy/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام پسر زره از سپاهیان افراسیاب تورانی
پیشینه تاریخی: گروی زره، از خویشان افراسیاب و از پهلوانان تورانی که سیاوش را کشت.


گستهم /gostahm/

معنی: گشوده، منتشر شده، از طایفه دلیران، ویستهم
پیشینه تاریخی: از سرداران ایران – پسر نوذر – دایی خسروپرویز


گشتاسپ /goštāsp/

معنی: دارنده اسب از کارافتاده، دارنده اسب سرکش
پیشینه تاریخی: پسر لهراسپ و پدر اسفندیار


گشسپ /gošasp/

معنی: از شخصیت‌های شاهنامه، نام جد بهرام چوبین سردار ساسانی
پیشینه تاریخی: نام جد بهرام چوبین سردار ساسانی – دبیر انوشیروان که موبدی از انوشیروان خواست تا او را برای رسیدگی به شکایت های مردم بگمارد


گشواد /gašvād/

معنی: کشواد، دارای بیان شیوا و فصیح است
فراوانی در ثبت احوال: ۱۰۱
پیشینه تاریخی: پهلوان ایرانی، پدر گودرز، ملقب به زرّین کلاه.


گودرز /gudarz/

معنی: ۱) در شاهنامه سردار ایرانی عصر کیکاووس و کیخسرو، پسر گشواد و دارای ۷۸ پسر، که همه از پهلوانان بودند. او در خواب از وجود کیخسرو خبر یافت و گیو را به جستجویش به توران فرستاد. در جنگ یازده رخ پیران را کشت. کیخسرو او را وصی خود قرار داد؛ ۲) شاه اشکانی [۴۵-۵۱ میلادی] که از سال ۴۱ میلادی با وردان بر سر پادشاهی کشمکش داشت و سرانجام با کشته شدن وردان به دست بزرگان پارتی به پادشاهی رسید. کتیبه‌ای از او به زبان یونانی در بیستون باقی است.
فراوانی در ثبت احوال: ۸۶۵۹


گیو /giv/

معنی: یکی از پهلوانان داستانی ایرانی پسر گودرز، داماد رستم و پدر بیژن. برای آوردن کیخسرو به توران رفت. در پایان کار کیخسرو از جمله‌ی همراهان او بود، که در برف ناپدید شدند.
فراوانی در ثبت احوال: ۳۵۹

 

اسم پسر با گ اوستایی

گالوس /gālus/

معنی: نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کیه و هوتیس


گرایش /gerāyeš/

معنی: گرویدن، پیروی


گرشا /garšā/

معنی: پادشاه کوه
فراوانی در ثبت احوال: ۲۲۱
پیشینه تاریخی: این واژه (در اوستا) «گری/ gery» به آرش کوه است و (در سانسکریت) «گیری/ giray» نوشته شده است


گژگین /gežgin/

معنی: روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان کرمان

 

اسم پسر با گ در سایر ریشه ها

گارنیک /gārnik/

معنی: پری کوچک
ریشه: ارمنی


گاسپار /gāspār/

معنی: نام یک دانشمند است
ریشه: ارمنی


گالان /gālān/

معنی: آینده
ریشه: ترکی


گالین /gālin/

معنی: ستبر، ضخیم
ریشه: ترکی


گایار /gāyār/

معنی: یار بزرگ یار قدرتمند 
ریشه: کردی


گریگوری /geriguri/

معنی: مواظب، مراقب
ریشه: یونانی


گیخاتو /gixāto/

معنی: نام یکی از ایلخانان مغول
ریشه: مغولی

 

ممکن است در کنار جستجوی خود برای یافتن بهترین اسم پسر با گ، به دنبال بهترین اسامی پسرانه خاص و تک باشید، ما در مطلبی تحت عنوان اسم پسر خاص، لیست کاملی از این اسامی را به ترتیب حروف الفبا برای شما آماده کرده‌ایم. همچنین اگر به دنبال اسم پسر ترکی، اسم پسر اصیل ایرانی، اسم پسر کردی، اسم پسر سه حرفی یا هر ترکیب دیگری هستید، می‌توانید آن‌ها را در سایت ستاره جستجو و مطالعه کنید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید