غزل شماره ۲۹۹ حافظ: اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک

غزل شماره ۲۹۹ حافظ در استقبال از غزلی از عراقی، در اوایل حکومت شاه شجاع و فارغ از هرگونه ایهام و رنگ عرفانی ساخته و پرداخته شده است. این غزل جوابیه‌ای به زاهدان ریاکار است که دینداری خشک و بدون تفکر داشته‌اند. حافظ می‌گوید اگر شراب می‌خوری، قسمتی از آن را ببخش و ترسی از آن گناه نداشته باش که به دیگران نیز سود برساند.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

با تک‌روی کردن و بدون کار گروهی نمی‌توانی به نتیجه‌ای برسی. در زندگی اجتماعی به وجود دوستان و همراهان نیاز خواهی داشت. به دیگران کمک کن تا در صورت نیاز به یاری تو بشتابند. فقط به فکر منفعت خودت مباش و سود دیگران را نیز در نظر بگیر. حسرت گذشته‌ها را خوردن و حرص زدن برای آینده فقط امروز تو را تلخ می‌کند پس از زندگی لذت ببر و خود را گرفتار غم‌های بیهوده نساز. خیرات و دعای خودت را بدرقه راه درگذشتگان نما زیرا آنها دستشان از دنیا کوتاه شده و چشم به لطف تو دارند.    

 

غزل شماره ۲۹۹ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۲۹۹ حافظ

اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک
برو به هر چه تو داری بخور دریغ مخور
که بی‌دریغ زند روزگار تیغ هلاک
به خاک پای تو ای سرو نازپرور من
که روز واقعه پا وا مگیرم از سر خاک
چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری
به مذهب همه کفر طریقت است امساک
مهندس فلکی راه دیر شش جهتی
چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک
فریب دختر رز طرفه می‌زند ره عقل
مباد تا به قیامت خراب طارم تاک
به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی
دعای اهل دلت باد مونس دل پاک

 

غزل شماره ۲۹۹ حافظ
غزل شماره ۲۹۹ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۲۹۹ حافظ

بیت اول

اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک
از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک

اگر شراب می‌نوشی، ته پیاله‌ای از آن را به خاک بریز، از گناهی که به دیگران سودی برسد ترسی نیست.

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

برو به هر چه تو داری بخور دریغ مخور
که بی‌دریغ زند روزگار تیغ هلاک

برو و با هرچه داری بساز و هرچه داری بخور یعنی چیزی برای فردا ذخیره مکن و افسوس مخور، چرا که روزگار، بی‌محابا تیغ مرگ را فرود می‌آورد.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

به خاک پای تو‌ ای سرو نازپرور من
که روز واقعه پا وا مگیرم از سر خاک‌

ای یار قدبلند نازدیده و در رفاه من، تو را به خاک پایت سوگند می‌دهم که روز مرگ من پای خودت را از سر گور من مکش…

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

چه دوزخی چه بهشتی چه آدمی چه پری
به مذهب همه کفر طریقت است امساک

چراکه در حق مُرده خواه دوزخی، خواه بهشتی، خواه انسان خاکی، خواه فرشته آسمانی، در مرام و راه و رسم مردمان، بُخل‌ورزی نشانه ناسپاسی است.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم

مهندس فلکی راه دیر شش جهتی
چنان ببست که ره نیست زیر دیر مغاک

آفریننده کاینات چنان راه این خانقاه شش سو را از هر طرف بسته که بجز راهی که به گودال گور منتهی می‌شود، راهی دیگر وجود ندارد.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

فریب دختر رز طرفه می‌زند ره عقل
مباد تا به قیامت خراب طارم تاک

دختر درخت مو یعنی شراب انگوری به طرز عجیبی راه را بر عقل می‌بندد. خدا نکند که داربست انگور تا به روز قیامت خراب شود.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

به راه میکده حافظ خوش از جهان رفتی
دعای اهل دلت باد مونس دل پاک‌

ای حافظ، در راه میخانه چه خوب، با حال مستی و سرخوشی از پای درآمدی و از این دنیا رفتی. دعای خیر صاحبدلان همدم قلب پاک تو بادا.

منبع: شرح جلالی بر حافظ با تصرف و تلخیص.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید