غزل شماره ۴۷۷ حافظ به هنگام هجوم تیمور و شکست و متواری شدن شاه زین العابدین از شیراز، دو سال قبل از درگذشت شاعر سروده شده است. شاعر میگوید من خواهان دو همنشین هشیار، دو من شراب کهنه، آسودگی دل،...
غزل شماره ۴۷۶ حافظ در زمان متواری شدن شاه شجاع و با الهام گرفتن از غزلیات نظامی و مضامین خواجوی کرمانی سروده شده است. حافظ به باد صبا که در شعر فارسی نماد پیک عاشقان است، میگوید ای نسیم صبح...
غزل شماره ۴۷۵ حافظ میگوید مرادی دارید که رسیدن به آن را محال میدانید، ولی آنقدر مقاوم هستید که هیچ چیز و هیچ کس نمیتواند شما را ناامید کند. در این غزل عاشقانه حافظ به محبوب میگوید مردم تو را...
غزل شماره ۴۷۴ حافظ در زمانی که شیخ زین الدین علی کلاه کمر همت به دشمنی با حافظ در عهد شاه شجاع بسته بود سروده شده و شاعر او را صوفی میداند که ریاکار و باعث جدایی شاه است. حافظ...
غزل شماره ۴۷۳ حافظ در زمان روی کار آمدن امیر مبارزالدین پس از ابواسحاق سروده شده که روزگار را بر شاعر و دیگر مردمان بسیار سخت کرده بود. این غزل با نصیحت به غنیمت شمردن وقت آغاز میشود. حافظ میگوید...
غزل شماره ۴۷۲ حافظ که در آن صراحتاً از سلطان احمد شیخ اویس حسن ایلخانی نام برده شده، خطاب به سلطان احمد جلایر نوه بنیانگذار حکومت ایلخانی است که هرچند در جنگ بی رحم بوده، ولی ارادتی خاص به شخص...
غزل شماره ۴۷۱ حافظ شاه شجاع را مورد خطاب قرار میدهد و شاعر مضامین عقیدتی خویش را در این غزل گلهآمیز به نظم میکشد. حافظ میگوید چه کسی از سوی محبوبم نامهای عاشقانه برایم میآورد؟ باد صبا کجاست که بخشندگی...
غزل شماره ۴۷۰ حافظ احتمالا قبل از قتل عام سمرقند توسط تیمور سروده شده و در آن موقع هنوز حافظ نسبت به تیمور چندان بدبین نبوده است. حافظ میگوید قلبم پر از غصه است، دریغ که مرهمی برای آن نیست....
غزل شماره ۴۶۹ حافظ پس از رسیدن نامه و خبری که از آن بوی فتح و پیروزی به مشام طرفداران شاه شجاع رسانیده شده و در پاسخ آن نامه سروده شده است. حافظ میگوید بوی خوش عود یا درختی خوشبو...
غزل شماره ۴۶۸ حافظ پس از رفتن شاه نعمت الله ولی از شیراز سروده شده است که در لباس طنز و در کمال مهارت و ادب به نقد ادعاهای وی میپردازد. حافظ خود را گدایی میخواند که در جستجوی کسی...
غزل شماره ۴۶۷ حافظ در یک ماه رمضان سروده شده و انگیزه اصلی سرودن آن، تذکری غیرمستقیم به وزیر وقت، برای میانجیگری بین حافظ و شاه شجاع است. حافظ مانند بسیاری از غزلیات دیگر از می و معشوق سخن میگوید...