ستاره | سرویس سرگرمی – ماه محرم و واقعه عاشورا هنوز هم بعد از گذر سالیان بسیار، تاثیرگذار و دردناک است. دردناک است هم از جهت خود واقعه و هم از آن جهت که بسیاری از ما مسلمانان، به ظاهر چسبیده و پیامی که حادثه روز عاشورا و اقدام امام سوم شیعیان و یارانش برای ما داشته را درک نکردهایم. در عین حال، شاعران بسیاری تحت تاثیر این ماه و حوادث آن با سرودن شعر محرم، احساسات و افکار خود را در این باب با بیانی سوزناک ابراز نمودهاند. میتوانید در ادامه این مطلب مجموعهای از زیباترین اشعار محرم و تعدادی شعر کوتاه سروده شده در رابطه با محرم را مشاهده کنید.
مجموعه شعر سوزناک محرم
نوحه حضرت مسلم
بگویم ز بالای این دار / میا کوفه ای نور عینم
میا ای عزیز پیمبر / امیری امیری حسینم
میا که تمامی کوفه / دل و جان آنها ز سنگ است
میان تمامی مردم / سخن از نبرد و ز جنگ است
به دستان هریک / بود تیر و خنجر
ببرند در آنجا / سر تو ز پیکر
امیری یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
شنیدم ز دشمن در اینجا/که تیر سه شعبه خریدند
شنیدم که با تیر و نیزه/شتابان به سویت دویدند
شنیدم که این نا نجیبان/همه حرفشان قطع آب است
همه بی قراریم اینجا/برای عزیز رباب است
میاور حسین جان/گل احمرت را
بپوشان گلوی/علی اصغرت را
امیری یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا (۲)
میاور عزیز دل من/به همراه خود کودکان را
میاور که با ضرب سیلی/نوازش کنند نوگلان را
بگو خواهر تو چگونه/کند قتلتان را نظاره
چگونه ببیند که اکبر/شده جسم او پاره پاره
برای رقیه/دلم بی قرار است
دلم خون زدست/دل کینه دار است
امیری یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
الهی حریمت نباشد/بدون امیر و سپهدار
الهی نسازند جدا آن/دو دستان پاک علمدار
امان از دم بی حیایی/امان از شروع جسارت
دم شعله ی خیمها و/زمان شروع جسارت
به مرکب بتازند/روی جسم اکبر
به نیزه گذارند/سر پاک اصغر
امیری یابن الزهرا یابن الزهرا یابن الزهرا(۲)
وحید زحمت کش شهری
♦♦ شعر سوزناک محرم ♦♦
وای خدا رحم کند
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
یک تن لب تشنه با، یک سپه رو سیاه
آمده خون خدا، یک تنه در رزمگاه
روبروی لشکری، بی کس و بی تکیه گاه
بعد وداع با حرم، آمده در کار و زار
سید و سالار دین، حجت پروردگار
شاه عطش نور حق، حضرت سلطان عشق
از علی و فاطمه، روی زمین یادگار
مثل پدر حمله و، بر صف دون میشود
لشکر دشمن از این، حمله نگون می شود
خصم جفاپیشه را، روی زمین میزند
یک به یک کوفیان، غرق به خون میشود
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
یکتنه با یک سپاه، گشته مقابل حسین
لرزه بیفکنده بر، خیمه باطل حسین
ضربت شمشیر او، از همه کوبندهتر
رعد شکافنده است، بر صف جاهل حسین
رزم نفر با نفر، زنده نماند کسی
روبروی او رجز، نامه نخواند کسی
عبدودان در مصاف، کشته شوند یک به یک
جرات جنگیدنش، را نتواند کسی
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
حمله ور از هر طرف، گشته جنایتگری
تیر و کمان، سنگ و چوب، نیزه و شمشیر و نی
میرسد از هر طرف، بر تن بی یاوری
مانده غریبانه در، بین هزاران نفر
گر بکشد یا شود، کشته بیابد ظفر
آه و فغان و امان، از دل زینب که در
راه اسارت شود، با سر او همسفر
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
عاقبت آن تشنه از، شدت زخم فزون
بی رمق افتاده در، دجله گودال خون
خنجر برا به کف، چکمه ظالم به پا
بین همه کوفیان، آمده شمر زبون
از غم تنهایی و، ماتم بی یاوری
شرح عزا در عزا، غصه بی لشکری
آه دل زینب و، اشک رخ فاطمه
نوحه غمناله شد، روی لب سروری
وای خدا رحم کند، یک نفر و یک سپاه
محمدرضا سروری
♦♦ شعر سوزناک محرم ♦♦
سینهها
پر از شرارههای ماتمه
ز نالهی حزین فاطمه
عزای سبط خاتمه ….
روضهها
تو قلبمون به پا شده
همیشه عاشورا شده
همه جا کربلا شده ….
ببین منو میون روضههات
با حال خسته میکنم صدات
میخوام بیام تو کشتی نجات
حسین عزیز فاطمه ….
گرفته قلب زارم از همه
میگم بدون هیچ مقدمه
آقا دوستت دارم یه عالمه
حسین عزیز فاطمه ….
امیری یا حسین امیری
عاشقم
منم غلام بی نوای تو
اسیر عشقم و گدای تو
تموم زندگیم فدای تو ….
سائلم
تو شاهی و کریمی ای امیر
کرامت تو باشه بی نظیر
بیا و دست خالیمو بگیر ….
گرفتی دستمو رها نکن
منو جدا ز روضهها نکن
بدم ولی منو سوا نکن
حسین عزیز فاطمه ….
بدون تو آخه چه کار کنم
چه کار با این روزای تار کنم
من عشقتو باید هوار کنم
حسین عزیز فاطمه ….
امیری یا حسین امیری
یا حسین
نگاه بکن به حال مضطرم
به اشک چشم و صورت ترم
میخوام بیام زیارت حرم ….
یا حسین
حریم با صفاتو دوست دارم
چقدر گنبد طلاتو دوست دارم
غروب کربلاتو دوست دارم ….
میون هروله به لب دعا
دارم که جونمو بگیر خدا
تو راه نهضتی که کرد به پا
حسین عزیز فاطمه ….
جدا ز ماجرای ذلتیم
همیشه در سپاه عزتیم
سرباز پادگان هیئتیم
حسین عزیز فاطمه ….
امیری یا حسین امیری
علی صمدی
♦♦ زیباترین محرم ♦♦
با اشکهای بی امانم گریه کردم
با چشمهایم با دهانم گریه کردم
پرسیدی از من عاشقی یا زخم خورده؟
چیزی نیامد بر زبانم، گریه کردم
گم کردهام چندیست آن چیزی که بودم
پرسیدی از نام و نشانم، گریه کردم …
گفتی بیا قدری برایم درد و دل کن
میخواستم روضه بخوانم، گریه کردم
میخواستی مثل زمین دل سخت باشم
دیدم شبیه آسمانم، گریه کردم
هر کس برایت شکوهای آورد اما
من بیش از اینها ناتوانم، گریه کردم
حمیدرضا محسنات
♦♦ شعر سوزناک محرم ♦♦
شب حُزنه شب درده شب پُرشورِ عاشوراست
حرم غوغاست، غمین زهراست، پریشون زینب کبراست
حسین جانم
شب دلهاست شب نجواست شب پروازِ عاشقهاست
شب عهد و شب میثاق، شهادت نامهها امضاست
حسین جانم
همه گِردِ امامِ خود دارن قولِ وفا میدن
که تا فردا سر و جون در رهِ خونِ خدا میدن
حسین جانم
دلِ زینب پُر از شوره پُر از غصه پُر از درده
با این حالِ پریشونش، به دورِ خیمه میگرده
حسین جانم
امامِ او عزیزِ او همش غرقِ مناجاته
غروبِ غربتِ فردا دیگه وقت ملاقاته
حسین جانم
با اینکه هست خودِ آقا امین و ناطق قرآن
همش قرآن میخونه با صدای ناله ای سوزان
حسین جانم
داره عباس با صد احساس به دورِ خیمه میگرده
امان از این امان نامه که شمرِ کافر آورده
حسین جانم
عدوی نانجیب بدجور دلِ عباسو آتیش زد
با اظهارِ امان نامه کوهِ احساسو آتیش زد
حسین جانم
ابوفاضل از این نامه چشاش پُرخون دلش محزون
الاٰ یا حضرت عباس به کوهِ غیرتت قربون
حسین جانم
محمود ژولیده
♦♦ زیباترین شعر محرم ♦♦
آنجا که اشک پای غمت پا گرفت و بعد …
بغضی میان سینه من جا گرفت و بعد …
وقتی که ذوالجناح بدون تو بازگشت
این دخترت بهانه بابا گرفت و بعد …
ابری سیاه بر سر راهم نشسته بود
ابری که روی صورت من را گرفت و بعد …
انگار صدای مادری دلخسته می رسید
آری صدای گریهی زهرا گرفت و بعد …
همراه آن صدا تمامیِّ کودکان
ذکر محمدا و خدایا گرفت و بعد …
هر کس که زنده بود از اهل خیام تو
مویه کنان شد و ره صحرا گرفت و بعد …
دور از نگاه علمدار لشگرت
آتش به خیمه های تو بالا گرفت و بعد …
پس بر سنان کنند سری را که جبرئیل
شوید غبار گیسویش از آب سلسبیل
♦♦ شعر سوزناک محرم ♦♦
از زمین تا آسمان آه است میدانی چرا؟
یک قیامت گریه در راه است میدانی چرا؟
بر سر هر نیزه خورشیدی ست یک ماه تمام
بر سر هر نیزه یک ماه است میدانی چرا؟
اشهد ان لا…شهادت اشهد ان لا …شهید
محشر الله الله است میدانی چرا؟
یک بغل باران الله الصمد آوردهام
نوبهار قل هوالله است میدانی چرا؟
راه عقل از آن طرف راه جنون از این طرف
راه اگر راه است این راه است میدانی چرا؟
از رگ گردن بیا بگذر که او نزدیک توست
فرصت دیدار کوتاه است میدانی چرا؟
از کجا معلوم شاید ناگهانت برگزید
انتخاب عشق ناگاه است میدانی چرا؟
از محرم دم به دم هر چند ماتم می چکد
باز اما بهترین ماه است میدانی چرا؟
♦♦ شعر سوزناک محرم ♦♦
دوباره توی کوچهها
پیچیده بازم عطر سیب
رسیده فصل ماتم و
میخونن از شاه غریب
باروون باروووون
داره میباره چشای عاشق
تا میبینه کتیبه و بیرق و پرچم
با شور و غوغا خیمهها برپا
دم میگیرن سینهزنا رسید محرم
واویلتا – رسید محرم
سر در خونمون حسین
میزنیم بیرق سیا
باز چه شوریه وقتیکه
میپزن نذری، هیئتا
ممنونم من
دوباره دیدم به تو رسیدم
به عشق تو یه پیرهن مشکی خریدم
حال و هوایی شور نوایی
با چشم تر هلال ماتمت رو دیدم
واویلتا – رسید محرم
میریزه چای روضهرو
مادرت با گریه وآه
میخونه تشنه کشتنت
یا بنی تو قتلگاه
تو این شبها
یه قد خمیده جلوی هیئت
میگه خوش اومدید به هر سینهزن تو
با اشک و گریه میخونه یاده
لحظهای که غارت شده پیروهن تو
واویلتا – رسید محرم
حسین برازنده
زیباترین اشعار محرم
به لطمههای ملائک، به ماتم گل زهرا
♦♦♦
آقا سلام برغزل اشک ماتمت
بر مسجد و حسینیه و روضه و دمت
چندی گذشت در غم هجران اشک تو
پرمی کشید دل به هوای محرّمت…
♦♦ شعر سوزناک محرم ♦♦
تلفیق خدا و خون فقط پیکر توست
خورشید گلی از چمن حنجر توست
شب وقف مدار چشم هایت مولا
صبح، آینهی دستِ بهارآور توست
♦♦♦
ماه و خورشید سراسر به تماشا آمد
گوییا رایحهی حضرت مولا آمد
آسمان فرش شد و زیر سم اسبش ریخت
عرشیان همهمه کردند که: سـقا آمد …!
«آب از هیبت عباسی او میلرزید»
که چرا در پی رودی، خود دریا آمد؟
چشم در چشم فرات است و دلش در خیمه
یاد آن دم که رقیه به تمنا آمد
♦♦ شعر سوزناک محرم♦♦
آن روز که آهنگ سفر داشت حسین (ع)
از راز شهادتش خبر داشت حسین (ع)
از بهر سرودن یکی قطعه سرخ
هفتاد و دو واژه در نظر داشت حسین (ع)
♦♦ شعر سوزناک محرم♦♦
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی ازآب کنید
خواهید که سر بلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه به ارباب کنید
♦♦♦
بازدلم غم گرفت دوباره ماتم گرفت
ماه محرم آمد تمام عالم گرفت
♦♦ شعر سوزناک محرم ♦♦
باز شد ماه محرّم، کربلا را بنگرید
حجّ عاشورای خون، سعی و صفا را بنگرید
وعدهگاه وصل جانان، قبله گاه اهل دل
کوی هفتادودو قربانی، منا را بنگرید
♦♦♦
ديباچهی عشق و عاشقی باز شود
دلها همه آمادهی پرواز شود
با بوی محرم الحرام تو حسين
ايام عزا و غصه آغاز شود
♦♦ شعر سوزناک محرم♦♦
این خاک به خون عاشقان آذین است
این است در این قبیله آیین، این است
زاین روست که بی سوار برمی گردد
اسب تو که زین و یال آن خونین است…
♦♦ شعر سوزناک محرم ♦♦
کاش بودیم آن زمان کاری کنیم
از تو و طفلان تو یاری کنیم
کاش ما هم کربلایی میشدیم
در رکاب تو فدایی میشدیم
در صورتی که نام شعرای اشعاری که نام شاعر آن ذکر نشده است را میدانید لطفا از طریق بخش “ارسال نظر” به ما اطلاع دهید.