مفهوم و معنی شعر علم زندگانی، درس هفتم فارسی هفتم

کبوتر بچه ای با شوق پرواز اولین مصرع از شعر علم زندگانی است که پروین اعتصامی آن را سروده است. این شعر مربوط به نگارش کلاس هفتم است. در این مطلب به مفهوم و معنی شعر علم زندگانی پرداخته خواهد شد.

معنی شعر علم زندگانی

ستاره | سرویس محتوای کمک درسی – اگر از شما خواسته شده باشد که مفهوم و معنی شعر علم زندگانی را بنویسید، این مطلب که حاوی یکی از اشعار پروین اعتصامی است به شما کمک خواهد کرد. خوب است بدانید این شعر از پروین اعتصامی شاعر معاصر است که در قالب مثنوی سروده شده است. در ادامه مفهوم و معنی شعر علم زندگانی خواهد آمد. زیر هر بیت معنی آن و در بعضی ابیات در پرانتز مفهوم آن آمده است.

 

مفهوم و معنی شعر علم زندگانی

 

مفهوم و معنی شعر علم زندگانی

کبوتر بچه‌ای با شوق پرواز

به جرئت کرد روزی بال و پر باز

روزی جوجه کبوتری با شوق و هیجان به خود جرئت داد تا پر و بال خود را باز کند و پرواز کند.

* * * * * *

پرید از شاخکی بر شاخساری

گذشت از بامکی بر جو کناری

از شاخه کوچکی به شاخه بزرگتری پرید و از روی پشت بام خانه‌ای به کنار جویی پرواز کرد.

* * * * * *

نمودش بس که دور آن راه نزدیک

شدش گیتی به پیش چشم تاریک

اما خیلی زود از راه کوتاهی که رفته بود خسته شد و دنیا پیش چشمش تیره و تار شد.

* * * * * *

ز وحشت سست شد بر جای ناگاه

ز رنج خستگی درماند در راه

از ترس این که حالا چگونه به خانه بازگردد، بر جای خود ماند و از بس که خسته شده بود، در راه ماند.

* * * * * *

فتاد از پای کرد از عجز فریاد

ز شاخی مادرش آواز در داد

خسته شد و از شدت ناتوانی داد و فریاد کرد و مادرش را صدا زد. مادر او از روی شاخه‌ای صدای او را شنید و صدایش کرد و به او گفت:

* * * * *

مفهوم و معنی شعر علم زندگانی
♥ ♥ مفهوم و معنی شعر علم زندگانی ♥ ♥ 

 

تو را پرواز زود است و دشوار

ز نوکاران که خواهد کار بسیار؟

هنوز پرواز کردن برای تو زود است. هیچ کس از کسانی که به تازگی کاری را شروع کرده‌اند، کار زیادی را انتظار ندارد. (کسی از افراد تازه کار انتظار ندارد که کاری را با جدیت و به طور کامل انجام دهند.)

* * * * * *

هنوزت نیست پای برزن و بام

هنوزت نوبت خواب است و آرام

هنوز نمی‌توانی خودت به کوچه بروی. فعلا وقت استراحت و آرامش توست. (هنوز نیرو و توانایی این کار را نداری.)

* * * * * *

تو را توش هنر می‌باید اندوخت

حدیث زندگی می‌باید آموخت

فعلا تو باید هنر و علم و دانایی بیاموزی و راه و روش زندگی را یاد بگیری.

* * * * * *

بباید هر دو پا محکم نهادن

از آن پس فکر بر پای ایستادن

اول باید بتوانی هر دو پایت را محکم روی زمین بگذاری و بعد بایستی. (اول باید روی پا ایستادن را یاد بگیری و بعد مستقل شوی.)

* * * * * *

من اینجا چون نگهبانم تو چون گنج

تو را آسودگی باید مرا رنج

تو مثل یک گنجی که من مسئولیت نگهداری از تو را دارم. تو هنوز باید آسایش داشته باشی این من هستم که باید رنج بکشم و از تو مراقبت کنم.

* * * * * *

مرا در دام‌ها بسیار بستند

ز بالم کودکان پرها شکستند

بسیار اتفاق افتاده که من در دام افتاده‌ام و بچه‌ها بال‌های مرا شکسته‌اند. (من تجربه بسیاری از رفتن به کوچه‌ها دارم.)

* * * * * *

نگشت آسایشم یک لحظه دمساز

گهی از گربه ترسیدم گه از باز

هیچ گاه یک لحظه هم آرامش نداشته‌ام و گاهی از گربه و گاهی از باز (=پرنده بزرگ شکاری) ترسیده‌ام. (در زندگی واقعی چیزهای زیادی وجود دارد که زندگی ما را تهدید می‌کند.)

* * * * *

مفهوم و معنی شعر علم زندگانی
♥ ♥ مفهوم و معنی شعر علم زندگانی ♥ ♥

 

هجوم فتنه‌های آسمانی

مرا آموخت علم زندگانی

حمله بلاهای آسمانی به من راه و روش زندگی را آموخت. (پختگی حاصل از تجربه باعث شد تا من شیوه درست زندگی کردن را بیاموزم.)

* * * * * *

نگردد شاخک بی بن برومند

ز تو سعی و عمل باید ز من پند

شاخه‌ای که ریشه نداشته باشد، رشد نمی‌کند و قوی و نیرومند نمی‌شود. فعلا تو باید تلاش کنی و من باید تو را نصیحت کنم. (تو فعلا هنوز تجربه‌ای نداری و باید به پندهای من خوب گوش کنی تا همه چیز را یاد بگیری و قوی شوی.)

* * * * * *

نگردد شاخک بی بن برومند  ز تو سعی و عمل باید ز من پند

♥ ♥ مفهوم و معنی شعر علم زندگانی ♥ ♥

 

شما نیز نظر خود را درباره مفهوم و معنی شعر علم زندگانی در بخش «ارسال نظر» در پایین همین صفحه با ما به اشتراک بگذارید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید