بیست و هشتم ماه صفر مصادف است با رحلت پیامبر اسلام (ص) به همین مناسبت تیم ستاره مجموعه ای از اشعار مناسبتی را برای شما خواننده های همیشگی جمع آوری کرده است. این اشعار را می توان در نوحه های مراسم سوگواری رحلت پیامبر (ص) استفاده نمود.
متن نوحه رحلت پیامبر (ص)
(۱)
رو در جنان چو خاتم پیغمبران گذاشت
داغی گران به سینه ی اهل جهان گذاشت
او بُد همای قدسی و عالم بر او قفس
بگشود بال و روی برآن آشیان گذاشت
در راه سر بلندی دین و رضای حق
کوشید تا که بر سر این کار جان گذاشت
راحت بشد از شماتت و آزار دشمنان
رفت و غمش به سینه ی عالم نشان گذاشت
رفت از میان امت و در بین مسلمین
از خود به یادگار دو شیء گران گذاشت
هست آن دو شیء عترت و قرآن که امتش
نه حد این شناخت و نه حرمت بر آن گذاشت
او در گذشت و فاطمه ی دل شکسته را
تنها میان امت نا مهربان گذاشت
زهرا مگر نبود ز عترت که خصم دون
بس درد و داغ بر دل آن نوجوان گذاشت
شیر خدا امام زمان بود و فاطمه
جان را به راه حفظ امام زمان گذاشت
(۲)
چراغ و مسجد و محراب شد خموش امشب
فتاد چشمه فیض ابد ز جوش امشب
گذشت از سر گردون فغان اهل زمین
رسد به گوش زمین ناله سروش امشب
به بست دیده حق بین، پیمبر رحمت
که می زنند ملائک، ز دل خروش امشب
چرا صدای مناجات او نمی آید
ز شوق وصل، مگر رفته او ز هوش امشب
بجای نغمه تکبیر، رهبر اسلام
رسد سروش غم، از دخترش بگوش امشب
روان فاطمه از قَطع وَحی می سوزد
دریغ و درد، که این شعله شد خَموش امشب
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
(۳)
دخترم روشنی چشم تَرَم زهرا جان
پیشتر آی و ببین بیشترم زهرا جان
سفر مرگ به پیش آمده و باید رفت
زین جهان رو به جهان دگرم زهرا جان
جان سپارم من و از فتنه ایام ترا
بخداوند جهان می سپرم زهرا جان
دخترم اینهمه در ماتم من گریه مکن
آتش از اشک مزن بر جگرم زهرا جان
بعد من عمر تو کم باشد و از عترت من
زودتر از همه آئی به برم زهرا جان
ناگزیرم که در این امت بی مهر تو را
می گذارم من و خود می گذرم زهرا جان
(۴)
مدینه شهر رسالت محیط غم ها بود
به کوچه کوچه آن ناله بود و غوغا بود
حکایت از غم هجران مصطفی می کرد
قیامتی که به شهر مدینه بر پا بود
نَفَس نَفَس زدنش بود پیک رحلت او
که از وجود وی، آثار ضعف پیدا بود
به خانه اشک عزا، در سقیفه طرح نفاق
به خانه شور غم و در سقیفه شورا بود
بناله امت اسلام، جمع گشته ولی
میان جمع علی بود، آنکه تنها بود
تمام بر سر یک حرف متفق گشتند
که آن گرفتن حق علی و زهرا بود
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
(۵)
ز داغ من ببر رَخت عزا کن ای علی جان
خدا حافظ برای من دعا کن ای علی جان
پس از من زخم های کینه سروا می کند بَهرت
برو خود را مهیای بلا کن ای علی جان
بدستت می سپارم هستی خود را گل خود را
ز جان و دل، غم او را دوا کن ای علی جان
بگو آید حسن تا من زنم بوسه به لبهایش
تو پاک اشک از عذرا مجتبی کن ای علی جان
نهد بر سینه ام تا سر بگیرم بوسه از حنجر
تو عشقم را حسینم را صدا کن ای علی جان
برای ماندن نهضت پس از خون حسین من
تو زینب را سفیر کربلا کن ای علی جان
مقرر گشته بر تو صبر و غربت، ور نه می گفتم
که اول میخ را از در جدا کن ای علی جان
(۶)
مدینه مدفن پیغمبر ماست
که خاکش سرمه چشم تر ماست
مدینه مَهبط جبرئیل بوده است
مدینه مرقد چار اختر ماست
مدینه سر فراز و سر بلند است
مدینه داغدار و دردمند است
ز دیوار و زمین و کوچه هایش
صدای ناله زهرا بلند است
بقیع دل خراش ما در اینجاست
قبور اولیای ما در اینجاست
درونش قبر بی نام و نشانی است
که می گویند آنجا قبر زهراست
مدینه شهر ایثار و رشادت
مدینه مدفن زهرای اطهر
مدینه شهر زیبای پیمبر
مدینه مدفن زهرای اطهر
مدینه گشته ای از ظلم و اندوه
به مثل کربلا در روز عاشورا
مدینه شهر خون، شهر قیامی
مدینه مدفن چندین امامی
مدینه کی شود مهدی بیاید
بیاید قبر زهرا را بیابد
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
(۷)
رو در جهان چو خاتم پیغمبران گذاشت
داغی گران به سینه اهل جهان گذاشت
او بُد همای قُدسی و عالم بر او قفس
بگشود بال و روی، بر ان آشیان گذاشت
در راه سر بلندی دین و رضای حق
کوشید تا که بر سر این کار جان گذاشت
راحت بشد از شماتت و آزار دشمنان
رفت و غَمش به سینه عالم نشان گذاشت
رفت از میان امت و در بین مسلمین
از خود به یادگار دو شیئی گران گذاشت
هست آن دو شیء عترت و قرآن که امتش
نه حد این شناخت مه حرمت بر آن گذاشت
او در گذشت و فاطمه دل شکسته را
تنها میان امت نامهربان گذاشت
زهرا مگر نبود ز عترت که خصم دون
پس درد و داغ بر دل ن نوجوان گذاشت
شیر خدا امام زمان بود و فاطمه
جان را براه حفظ امام زمان گذاشت
متن نوحه رحلت پیامبر در سبکهای مختلف
۱. صبر کن سیر ببینم رخ بابایم را
قالب: غزل
شاعر: حاج غلامرضا سازگار
منبع: دو دریا اشک ۲
ملک الموت مزن شعله به زخم جگرم
وای من گر تو مدارا نکنی با پدرم
صبر کن سیر ببینم رخ بابایم را
چه کنم سد نگاهم شده اشک بصرم
قسمت این بود که بالای سرش بنشینم
چشم بگشایم و جان دادن او را نگرم
وقت جان دادن خود گفت: مقدر این است
دو مه و نیم دگر فاطمه را هم ببرم
ای پدر! مادر مظلومه من یار تو بود
من پس از رفتن تو جان علی را سپرم
با تن خسته و بازوی کبود از مسجد
قول دادم که علی را به سوی خانه برم
دست از دامن حیدر نکشم یک لحظه
گر بریزند همه اهل مدینه به سرم
قسمت این بود که بعد از تو بمانم بابا
تا که با دادن جان، جان علی را بخرم
به فدای سر یک موی علی باد پدر
گر میان در و دیوار دهد جان، پسرم
جگرت سوخت به هر بیت که گفتی «میثم»
اجر این سوختنت با احدِ دادگرم
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
۲. دست اجل به سینه و در احترام بود
قالب: غزل
شاعر: ناشناس
منبع: گلواژههای محرم ۹
دست اجل به سینه و در احترام بود
یک گوشه ایستاده به عرض سلام بود
احمد به احتضار و خدیجه در انتظار
شوق وصال بر جگرش التیام بود
میشد فضای خانه غریب و غریبتر
بابا میان بستر و عمرش تمام بود
از پشت ابرِ گریه همه آب میشدند
در خانوادهای که محبت مرام بود
قرآن به دست ام ابیها نگاه کرد
بر سینه رسول، سر دو امام بود
بر آخرین وصیت و درد دل پدر
لبخند گرم فاطمه حسن ختام بود
در حال غسل دادن او بود مرتضی
در بیعت سقیفه، ولی ازدحام بود
امت به جاهلیت پنهان سقوط کرد
حالا اسیر ابرهه بیت الحرام بود
دلبند مصطفی به روی خاک کوچهها
گاهی به سجده بود و گَهی در قیام بود
۳. یا ابتاه رسول الله
قالب: آهنگین
شاعر: ناشناس
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
❆❆❆
چراغ کاشانه من رفتهای از خانه من
ببین که خونابه چکد ز اشک یتیمانه من
ز بعدت ای جوانیم شکسته و خزانیم
مزد رسالت تو شد قامت، چون کمانیم
همان که با سنگ جفا شکسته دندان تو را
ز ضربتی به پشت در شکسته پهلوی مرا
فاتحه خوانم که دگر به هجر تو نشسته ام
غبار تربتت نهم به بازوی شکسته ام
۴. زهرا زهرا
قالب: آهنگین
شاعر: ناشناس
منبع: بایگانی
یاس خوشبوی منی، روح پهلوی منی، زهرا زهرا
تو دلبر منی: زهرا زهرا
تو کوثر منی: زهرا زهرا
❆❆❆
ای آرامش دلم،ای اشک تو قاتلم، از غم دیگر
این سان نوحه سر مکن، خون قلب پدر مکن، جان حیدر
دار و ندار من: زهرا زهرا
بنشین کنار من: زهرا زهرا
❆❆❆
گشته بر من جلوه گر میروی تو پشت در
میزنی من را صدا میکشی آه از جگر
لیک جان مادرت هر چه آمد بر سرت
از دل و جان دخترم کن دفاع از رهبرت
❆❆❆
دلخسته از این جهان، هستم راهی جنان،ای ماه من
قلب و جان خسته ام، دندان شکسته ام، گواه من
با حسرت و محن: زهرا زهرا
بوسم لب حسن: زهرا زهرا
❆❆❆
آمده وقت سفر رخت ماتم کن به بر
ای عزیز جان من کن حسینم را خبر
تا بگیرم در برش تا ببوشم حنجرش
از وفا بر سینه ام گو که بگذارد سرش
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
۵. ای علی جانم
قالب: غزل
شاعر: ناشناس
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
ز داغ من به بر رخت عزا کنای علی جانم
خداحافظ برای من دعا کنای علی جانم
پس از من زخمهای کینه سر وا میکند بهرت
برو خود را مهیای بلا کنای علی جانم
به دستت میسپارم هستی خود را گل خود را
ز جان و دل غم او را دوا کنای علی جانم
مقرر گشته بر تو صبر و غربت ور نه میگفتم
که اول میخ را از در جدا کنای علی جانم
بگو آید حسن تا من زنم بوسه به لبهایش
تو پاک اشک از عذار مجتبی کنای علی جانم
نهد بر سینه ام تا سر بگیرم بوسه از حنجر
تو عشقم را حسینم را صدا کنای علی جانم
برای ماندن نهضت پس از خون حسین من
تو زینب را سفیر کربلا کنای علی جانم
۶. ای فاطمه انسیه حورا
قالب: آهنگین
شاعر: ناشناس
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
مریز اشک غم اینچنین به بر من
مرا میکشی پاره جگر من
که هستم ز. داغ تو غرق محن
پس از خود ترا بینمای گل محزون
گهی بین آتش گهی هاله خون
زنی دست و پاای همه هست من
منم فکر ضرب در و دیوار
گل و غنچه و صدمه صد خار
عزیز دلمای حاصلمای فاطمه انسیه حورا
مخور غم که تو اول کسی که میشوی ملحق به بابا
❆❆❆
خدایا به داد دل مرتضی رس
که گردد پس از من شکسته و بی کس
که بی اذن او پا به خانه زنند
گهی از جفا کنج خانه نشانند
گهی دست بسته به کوچه کشانند
به ناموس او تازیانه زنند
چه خوش زحمت من ادا گردد
غریبانه محسن فدا گردد
عزیز دلمای حاصلمای فاطمه انسیه حورا
مخور غم که تو اول کسی که میشوی ملحق به بابا
❆❆❆
خودم دیدم آن بی حیای ستمگر
چه سان زد به روی حبیبهی داور
که شد غرقه خون معجر مادرم
منم آن که گم کرده با دل خسته
در این کوچه یک گوشوار شکسته
چه خاکی شد آخر خدا بر سرم
به کوچه چنان جوجه لرزیدم
زمین خوردن مادرم دیدم
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
۷. روح هستی در میان بستر است
قالب: مثنوی
شاعر: ناشناس
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
روح هستی در میان بستر است
لحظههای آخر پیغمبر است
رو به قبله پای او در احتزار
میکشد از بهر مرگش انتظار
حیدر احساس غریبی میکند
فاطمه هم ناشکیبی میکند
یک طرف گریان حسن یکسو حسین
یک طرف آه و فغان زینبین
زیر لب گوید به آواز جلی
اشهد ان، ولی الله علی
گاه گویدای گروه بی وفا
خوش کنید اجر رسالت را ادا
از شما چیزی نخواهمای همه
جز مودت با عزیزم فاطمه
آخر او دار و ندار من بود
او گل باغ و بهار من بود
فاطمه هم خون و هم بوی من است
روح ما بین دو پهلوی من است
فاطمه عشق من و جان من است
فاطمه تفسیر قرآن من است
فاطمه یک هدیه از رب جلی است
کوثر است و شیشه عمر علی است
این وصیت از من و چشم ترم
بعد من جان شما و دخترم
بعد من اکرام و تکریمش کنید
نی ز. حقش نیز تحریمش کنید
هان مبادا اینکه آزارش کنید
در غم غربت گرفتارش کنید
۸. سخن امشب ز رحمت الله است
قالب: قافیه پریشان
شاعر: ناشناس
منبع: گلواژههای محرم ۹
روزهای عجیب و جانسوزی است
نفس از هُرم غصه میگیرد
مثل هر سال بر اب الزهرا
دلِ دیوانه، روضه میگیرد
سخن امشب ز. رحمت الله است
سنگ خوردهترین پیمبر عشق
ناسرودهترین غزل آری
مطلع بی نظیر دفتر عشق
آخرین روز عمر پر بار
مصطفی آخرین سفیر خداست
حسنین و علی پریشانند
دل پریشانتر از همه زهراست
روی پیشانی رسول خدا
عرق احتضار بنشسته
بهر امت نماید استغفار
با دلی پر ز غصه و خسته
فارق الحال میشود احمد
چون نظر میکند به سوی علی
سر گذارد به شانهی زهرا
گرم عشق است و گفتگوی علی
گفت: از حجره ام همه بیرون
غیر زهرا و حیدر و حسنم
گریه سر داد با پریشانی
که بیاای حسین بی کفنم
دست زهرا گرفت با گریه
در کف دست مرتضی بنهاد
ای علی سید الوصیینم
نرود فاطمه تو را از یاد
یاس یاسین، امانتی خداست
این رخ، چون گل و قد طوبی
جان تو جان فاطمه حیدر
این دو بازوی سالم زهرا
کاش روز سقیفه میبودی.
چون در آتش جمال یاست سوخت
سینهای را که بوسه میدادی
میخ، آن را به چوبه در دوخت
دست خیبر گشای، بسته به بند
دست زهرا شکسته در کوچه
کاش بودی که بنگری آقا
آن قیام نشسته در کوچه
تا که آرام، جان دهد طاها
جبرئیل آمده برای کمک
وای فردا میان شعله و خون
آید از پشت در صدای کمک
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
۹. وامصیبت وامصیبت
قالب: آهنگین
شاعر: ناشناس
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
آه و واویلا آه و واویلا
شهر قرآن زین عزا گشته سیه پوش
ای خدا شمع هدی گردیده خاموش
وامصیبت وامصیبت (۲)
❆❆❆
نوحه خوان حیدر میزند برسر
در عزای او سوره کوثر
ای مدینه داغ بابا دیده زهرا
شد یتیمه کن دگر با او مدارا
وامصیبت وامصیبت (۲)
❆❆❆
بعد او مردم حق ادا کردند
در سرای او آتش آوردند
شعله بالا میرود از خانه او
شد اسیر میخ در پروانه او
وامصیبت وامصیبت (۲)
❆❆❆
بعد از او یارب شد حسن تنها
کشته اعدا شد گل زهرا
طعنه و زخم زبانها قوت او شد
تیر کین دسته گل تابوت او شد
وامصیبت وامصیبت (۲)
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
۱۰. فاطمه در ماتم بابا نشسته
قالب: آهنگین
شاعر: ناشناس
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
گلشن هستی شد خزان امشب
اشک غم ریزد آسمان امشب
مسجد پیغمبر از غم حجله بسته
فاطمه در ماتم بابا نشسته
یا محمد یا محمد (۲)
❆❆❆
بر سر امت کرده غم خانه
سوره در سوره آیه در آیه
دست گلچین باغ دین را کرده تاراج
یا محمد میکند آهنگ معراج؟
یا محمد یا محمد (۲)
❆❆❆
روح پیغمبر میکند پرواز
غربت مولا میشود آغاز
بعد فقدان رسول الله رحمت
میشود زهرا زدن مزد رسالت
یا محمد یا محمد (۲)
❆❆❆
بیت وحی حق گشته نیلی پوش
لالهها گریان باغبان خاموش
باغبان دارد ز. باغ آشنایی
از میان لالهها عزم جدایی
یا محمد یا محمد (۲)
❆❆❆
بزم آل الله گشته غمخانه
مثل شمعی سوخت جان پروانه
آل طاها محفل ماتم گرفتند
گرد پیغمبر نوای غم گرفتند
یا محمد یا محمد (۲)
۱۱. ندارم به سر، سایه پدر
قالب: آهنگین
شاعر: ناشناس
منبع: بانک جامع اشعار مداحان
دیدی، رخت عزا شد بر تنمای دلبرم
گشتم، یتیمه و خاک غمش شد بر سرم
علی علی علی علی
ندارم به سر، سایه پدر
صد واویلتا صد واویلتا (۲)
❆❆❆
دل شد، در ماتمش پر از داغ و درد و محن
مولا، تنها نما پیکرش را غسل و کفن
علی علی علی علی
هستند پیش من، حسین و حسن
صد واویلتا (۲)
❆❆❆
جز غم، که از وفا به خانه ما سر زده؟
بهر، یاری ما دیگر کسی نیامده
علی علی علی علی
اهل کینه اند، در سقیفه اند
صد واویلتا (۲)
❆❆❆
اسم، فرزند آخر من را او بر گزید
اما، سوزد دلم که عاقبت رویش ندید
علی علی علی علی
رفت از این جهان، آن خلد آشیان
صد واویلتا (۲)
← متن نوحه رحلت پیامبر (ص) →
متن نوحه رحلت حضرت محمد (ص)
حاج محمود کریمی
*فرمود: علی جان، بیا عزیزم، كنار من بنشین، لب های پیغمبر تكان می خورد، امیرالمؤمنین گوش مبارك رو آوردند كنار ِ لب های رسول خدا، خانه آرام، رسول خدا آرام آرام حرف می زد، علی شونه هاش تكون می خوردند، زیر لب علی فرمود: چشم. شاید فرموده باشند: علی جان حق تو رو می برند باید صبر كنی، علی گفته: چشم. اشك جاری شد، یه چند لحظه ای رسول خدا صحبت كرد با علی، علی غم فراق پیغمبر، اینكه فاطمه می خواد یتیم بشه، غم بچه هاش، غم این امت، دل ِ تنگ ِ خودش، همین جور گریه می كرد؛
حالا این بارها می خواد بیاد رو دوش علی، علی لنگر ِ زمین و آسمان ِ، هی میگه: چشم، ولی خوب دلش به درد میآْد؛ گوش كرد و گوش كرد و گوش كرد، صدای پیغمبر آرام آرام، یه صدای زمزمه داشت می اومد فاطمه داشت نگاه می كرد، دوباره علی فرمود: چشم، سر امیرالمؤمنین پایین ِ، اصلاً بالا رو نگاه نمی كرد،
شاید رسول خدا فرموده باشن، علی جان درب خانه ات رو آتش می زنند، دوباره شروع كرد پیغمبر حرف زدن، اما این دفعه آروم آروم رنگ صورت ِ مولا تغییر كرد، برافروخته شد، صورت در هم رفت، رگ ِ غضب شیر خدا متورم شد، دستاش رو فشار می داد، سر بالا آورد به فاطمه اش نگاه كرد،گفت: چشم، چشم. شاید پیغمبر گفته باشن: علی جان فاطمه ات رو میزنند، هی نگاه به فاطمه می كرد، هی میگفت:چشم، شاید داره روضه می خونه برای علی، محسنتم می كشند.*
*رسمه هر كی می خواد از دنیا بره، حتی دكمه های پیراهنش رو هم باز كنید، از چند جهت می خوام وارد روضه بشم، محتضر اون لحظات آخر عمرش میگن: حتی یه كاه هم رو سینه اش نباشه، عمر در نگاه محتضر طولانیه، در نگاه ما میگن: دیدی به چشم به هم زدن از دنیا رفت،
علی علیه السلام فرمود: اگه قرار باشه كسی از دنیا بره علی رو ببینه، اون یه لحظه براش زیاده، طولانی است. همه حسرت خواهند خورد لحظه آخر عمرشون كه ما علی رو نشناختیم، علی اینه و ما دنبال یه چیز دیگه رفتیم، علی اینه و ما جدی نگرفتیم، فقط گفتیم: علی، اما بدا به حال اونایی كه میگن: علی اینه و ما باهاش دشمنی كردیم، اون نانجیبا كه در خونه علی رو آتیش زدن هم میگن، علی این بود و ما نشناختیم.
لحظه آخر عمر طولانیه برای محتضر، رسول خدا احترامش برای همه عالم واجبه، اما وقتی می خواد از دنیا بره، باید رعایت بشه، سینه پیغمبر ِ، اینقدر مهمه، ابی عبدالله همین كه شش ماهه تیر خورد، قنداقه رو پاره كرد،بچه دست و پا بزنه،راحت جون بده، لحظه های آخر عمر پیغمبر، حسن رو می گیرند، حسین میره، او رو می گیرند، زینب میره، حسنین خودشون رو روی سینه رسول خدا انداختند امام حسن صورت به صورت پیغمبر گذاشت، ابی عبدالله روی سینه پیغمبر،
علی اومد اینها رو برداره با نوازش، لحظه های آخر پیغمبر با آرامش جان بده، تا اومد بچه ها رو برداره پیغمبر فرمود: رهاشون كن علی، حسین باید رو سینه ام باشه، اصلاً امشب بحث فشار ِ روی قفس سینه است، حسنم باشه، اینها باشن من راحت جان میدم، نگذاشت رسول خدا بچه هارو برداره، هفتاد و پنج روز یا نود و پنج روز به یكی از این روایات، شب بود همین دو تا بچه دوباره روی سینه مادر افتادند، مادر بین كفن، علی بر نداشت بچه هارو، یه مرتبه یه هاتفی صدا زد: علی چه كار داری می كنی؟ بچه هارو بردار، عرش به هم ریخته از ناله، بچه هارو از روی سینه مادر بردار،عالم داره از مدار خارج میشه، علی یتیم های فاطمه رو با احترام برداشت، حسین یتیم های امام حسن رو با احترام برداشت.
سید مهدی میرداماد
*فرمود: ما اوذی نبی بمثل ما اوذیتُ، هیچ پیغمبری به اندازه من اذیت نشد،بیست و سه سال هر جوری خواستند اذیتش كردند، هر تهمتی خواستند بهش زدند، مگه نمیگن: كسی برات كاری میكنه، عرقش خشك نشده باید مزدش رو بدین، مردم مدینه آب غسل ِ پیغمبر خشك نشده مزدش رو دادن؛
كاری كردن مادر سادات بین در و دیوار صداش بلند شد. مگه دعای ندبه نخوندی، قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى، یه نفر بلند شه به من بگه: فِی القُربى كی هستند؟ مگه غیر از بی بی ِ دو عالم و حسنین؟ مگه غیر از فاطمه و بچه های فاطمه است؟ یادتون رفت پیغمبر چقدر حسن رو بغل می كرد، چقدر حسین رو روی دوشش سوار می كرد، یادتون رفت، یادتون رفت چقدر نوه هاش رو می بوسید، آخ پیغمبر می بوسید گریه می كرد، انگار می دید تو این آینه، هر وقت ابی عبدالله رو بغل می كرد زیر گلوش رو می بوسید.
همه شما اهل كنایه هستید و اهل روضه، هر وقت امام مجتبی رو بغل می كرد، لب هاش رو می بوسید، آقا چرا؟ می فرمود: این لب ها یه روز از زهر كبود میشه، پیغمبر اجازه بدن ما از همین روزنه بریم بقیع: السلام علیك یا ابامحمد، آقاجان گداهای هر ساله اومدن، آقا جان قرار هر ساله ماست.
آقا جان شما یه غریب هستی، امام رضا هم یه غریب، اینقدر این شب ها تو حرمش شلوغ ِ، مگه اون عرب از مدینه نیومده بود، گفت: شنیدم ایرانی ها یه امام غریب دارن، برم یه سری به غریب ِ ایران بزنم، وارد حرم امام رضا شد، اول یه نگاه به در و دیوار كرد، یه نگاه به زائرها به جمعیت، به این همه چراغ، برگشت عقب گفت: آقا جان اگه غریب می خوای بیا مدینه، بیا ببین چهارتا سنگ گذاشتن*
منبع: سایت باب الحرم
shiegood@gmail.com
نگویید رحلت،شهادت است، نه رحلت