شعر چهارشنبه سوری؛ کوتاه، بلند، طنز و عاشقانه

با مجموعه‌ای از شعر چهارشنبه سوری، شعر چهارشنبه سوری کوتاه، شعر چهارشنبه سوری طنز، شعر چهارشنبه سوری کودکانه، شعر چهارشنبه سوری عاشقانه، شعر برای چهارشنبه سوری و … همراه ما باشید.

شعر چهارشنبه سوری

در روز چهارشنبه آخر سال برگزاری آیین چهارشنبه سوری در ایران مرسوم است. افراد قبل از غروب چهارشنبه آخر سال هیزم جمع‌آوری کرده و هفت پشته از آنها درست می‌کنند، آنها را آتش می‌زنند، از روی آن می‌پرند و شعرهایی می‌خوانند. به طور کلی در این روز به برگزاری سنت‌های چهارشنبه سوری پرداخته می‌شود مهم‌ترین این شعرها سرخی تو از من است.

همچنین شاعران معاصر در سال‌های اخیر، اشعار مختلف مرتبط با چهارشنبه سوری سروده‌اند که می‌توانید آنها را در ادامه مطلب بخوانید. اگر تمایل به کشیدن نقاشی هستید می‌توانید از نقاشی‌های موجود در نقاشی چهارشنبه سوری ایده بگیرید.

مجموعه شعر چهارشنبه سوری

بیشتر بخوانید: معمای چهارشنبه سوری | خیلی زود بگو داخل این جمله نام چند شهر از شهرهای ایران مخفی شده است؟

گلچین شعر چهارشنبه سوری

بیاین آتیش روشن کنیم که آخر ِ زمستونه
چارشنبه امسالیمون حسابی آتیش بارونه

غم و به آتیش بزنیم سرخی ِ آتیش مال ما
درد و بلاها دور بشه از خونه امسال ما

آرش و کیخسرو و جم با همه اجداد ما
از گرمی آتیشامون دعوت بشن به خونه‌ها

کوزه جهل و بشکنیم از پشت بوم اندیشه
اسپند به آتیش بزنیم چشم حسودا کور بشه

بیاین دعا کنیم با هم دوباره آزادی بیاد
محنت بره روزی بیاد غم بره و شادی بیاد

اهریمنا عاصی بشن از شادی امسال ما
کور بشن و دور بشن و دود بشن و برن هوا

شهرزاد واحدی

✦✦✦

پیشنهاد: اگر به خواندن اشعاری با مضامین رسم و رسومات ایرانی و سنتی علاقه دارید به شما پیشنهاد می کنیم شعر حاجی فیروز را نیز در ستاره بخوانید. 

بیامد چون همان چارشنبه سوری
بگیریم ما دگر جشن و سروری

و ما خواهیم پرید از روی آتش
که گرمی آمدش از سوی آتش

به آتش چون دگر زردی دهیم ما
که در سرخی ز او باشیم سهیم ما

مگو آن کار را آتش ستودن
بدان باشد که غم از دل زدودن

و آن چون هست در آیین ایران
بیا پاسش بداریم ای دلیران

مهسا الیاس پور

 ✦✦✦

سه شنبه آمد و یارب تودفع شر انداز
ترحمی به دل سنگ این بشر انداز

چرا وقوع حوادث نمی‌شود عبرت
و تا به کی و چرا رفته ایم در غفلت

بیا ز بهر خدا از فسانه دوری کن
کم اشتباه به نام چهارشنبه سوری کن

محمدرضاامیری

 

✦✦✦

 

امشب،

ستاره‌های شهر من
بوی باروت می‌دهند
در جای جایِ شهر
جماعتی رها شده،
در لابلای دود و
صدای مهیب ترقه‌ها
تابوتِ کهنهء فرهنگِ خویش را
بر دوش می‌کشند

 

✦✦✦

 

چهارشنبه سوری است
دیگر کسی

ز روی سرخیِ آتش نمی‌پرد
گویا دگر کسی
مشتری سرخی آتش نمی‌شود!
زردی تمام چهرهء شهر را
اشغال کرده است
انگار همه
آماده‌اند
آتش بپا کنند

 

شعر چهارشنبه سوری
شعر چهارشنبه سوری

 

امشب،
ستاره‌های شهر من
چقدَر دود می‌شوند
هر لحظه انفجار !
نابود می‌شوند

امشب ،
صدای وحشی ترقه‌ها
خواب و خماری را
از چشمِ خستهء
کارتن خواب‌های شهر
بیرون نموده است

…چه بگویم !؟
امشب
چهارشنبه سوری است !!!
و اینجا
تهران است !!!

 

✦✦✦

 

عید در راه است و پیش از آن
شب چهارشنبه سوری
تو فرزندم
تو دلبندم
در این پایان سال دل خون نکن مادر
تو ای نو گل،
نهال نوشکفته در دل مادر
بیا در آینه بر چشم ِخود بنگر
و بر گل های لبخندت
بر آن شاخسار دستانت
و بر ساق نهالی نوشکفته،سرو ِپاهایت

تو را برجان خود سوگند
که آتش جنس شیطان است
ریاکاری درخشان،
لیک سوزان است
جهنم باشد آخر،کار هر فرزند آتش باز

 

✦✦✦

 

بیا در آخرین روزهای سال کهنه یاد آریم
بیا در آتش سینه به هم ،
پیمانی نگه داریم
که عهدی ست بین جان و خالق یکتا
دراین نعمت
و بر پاسَش ،
که دادش خالق یکتا

 

✦✦✦

 

امسال هم تموم شد، مثل سالای دیگه
چندروزه که بوی عید،همش همینو میگه

از روزای گذشته،کارای کرده مون موند
کارایی که مارو به،اینی که هستیم رسوند

اشک هاو لبخندهامون،تلخی ها و شیرینی
فردام از راه میرسه،مثل امروز،میبینی

امروز میخوام تموم شه،فاصله ها و دوری
هرکی باعشقش باشه، از این چهارشنبه سوری..!

 

✦✦✦

 

باز آمد همان چهارشنبه سوری
ز شوق چادر با قابلامه بازی

ز بازی کنند نوجوانان با ترقه
ز بی چاره شوند باترقه

باز آمد همان چهارشنبه ی آخر سال
که بعد آن شود نوروز پیروز

شود سال جدید با طراوت
ز ما خوشحال شویم باحاجی فیروز

 

شعر چهارشنبه سوری عاشقانه
شعر چهارشنبه سوری عاشقانه

 

شعر چهارشنبه سوری عاشقانه

چشم‌هایت چهارشنبه‌ سوری آخر سالند
تمام دوستت دارم‌هایم
میان فشفشه ها گم می‌شود
و تمام بوسه‌هایم دود
چشم‌هایت آتشی به پا کرده است
تا واژه واژه برایت خاکستر شوم

 

✦✦✦

 

هیزم چارشنبه سوریت قلب سوزان من است
آب روی آتش دل اشک چشمان من است

بر لبم جاری نباشد شعرتر بی عشق تو
باغ رویا بی تو خشک از خواب باران من است

 

✦✦✦

 

واست آتیش روشن کردم که اخر زمستونه
چهارشنبه ی اخر سال قلب من آتیش بارونه
غم‌هاتو آتیش می‌زنم سرخی آتیش مال تو
چشم حسودا کور شه از عشق میون من و تو

 

✦✦✦

 

عشق تو
بزرگ‌ترین چهارشنبه سوری بود!
آتش به دل زدی
و آنقدر سوختم
که دیگر هوس عاشقی نمی‌کنم!

 

✦✦✦

 

در نگاهت خاکستر پاشیده است
که آتش از چشمانت می بارد؟
یا بلوط جنگل وکوهی
که آتش متصل داری؟
کمی قایم کن آتش منقل را
به کباب کردن دل من
تو که عادت ماهانه داری !
ثواب پلکهایت
محض احتیاط
برای آن مردی
که هیچگاه در تو نمرد
فاتحه می خوانم
پنداری خیلی وقت است
خیال چهارشنبه سوری داری!

 

شعر چهارشنبه سوری جدید
شعر چهارشنبه سوری جدید

 

چهارشنبه سوری همین یک شب است
دل ما پر از شور و تاب و تب است
بسوزد غم و غصه در آتشی
که پاکیِ یک سال به یک امشب است
به رنج و به غصه میندیش جانا
بیفروز آتش امشب که زود
حرارت دهد عشق، بار دگر
که غم ها و غصه سپاریم به دود
غم و غصه ها هیزم آتش است
هر آنکس که در عشق ِ آتش بُوَد
به آتش گذارد غم و غصه را
که میراث پاکی، سیاوش بُوَد

 

✦✦✦

 

لحظه هاشون شعله‌های آتیش
حلقه عاشقی به انگشت
سوت و کور
تنگ و تاریک
سردُ و ساکت
لحظه‌های خونه من
بی تو اینجا موندنم نیست
پریدن از رو آتیش به دلم نیست
فال حافظ
سبزه سفره
سنت فالگوش ایستادن
دلم نیست
در هوای این جماعت

 

✦✦✦

 

بسازم آتشی امشب برایت…
تو بپر….دل فدای خنده هایت..

همه با خنده از آتش پریدند
همه اشک پریشان را ندیدند

میان قلب من چارشنبه سوریست
بیا …آتش گرفتم..درد دوریست

بیا یک فشفشه با من هوا کن
مرا از این سیاهی ها جدا کن

ترقه میزند دوری به جانم
کجایی دخترم….روح وروانم

بیادت هست ز آتش می‌پریدیم
بیادت هست به بالا می‌رسیدیم

من امشب آتشی کوچک ندارم
برایم گریه کن…کودک ندارم

من امشب با خیالش گریه کردم
به خاکش …گریه ام را هدیه کردم

شبای آخر پایان سال است
نوازش کردن زلفش محال است

 

شعر کوتاه چهارشنبه سوری

چهارشنبه سوری
افروختن آتش است
و من
به احترام رسوم گذشتگان
امشب را کنار آتش برافروخته شده دلم
سحر می‌کنم

سحر د. آریایی

 

✦✦✦

 

چهارشنبه سوری
شبی بود و گذشت …
ماندم با
آتش بازیه مدام چشمانت
چه کنم؟

محمدرضا صالحی

 

مجموعه شعر چهارشنبه سوری

 

شعر طنز درباره چهارشنبه سوری

رسیدی و پر از شادی و شوری، آهای چارشنبه سوری
شنیدم با جوانان جفت و جوری، آهای چارشنبه سوری

بساط سرخی تو، زردی من، سر هر کوی و برزن
تو هم چون مردمان غرق سروری، آهای چارشنبه سوری

مش اصغر توی چادر دیدنی شد، پی قاشق زنی شد
که باشد استتار اینجا ضروری، آهای چارشنبه سوری

چراغ قرمز و ده حاجی فیروز، سیه روی و سیه روز
بگیرند از جماعت پول زوری، آهای چارشنبه سوری

یکی از جیغ و داد اهل کوچه، کند دندان قروچه
بگوید داد از این حد بی شعوری، آهای چارشنبه سوری

بر اعصابش زند یکریز تقه، هیاهوی ترقه
ندارد بیش از این تاب صبوری، آهای چارشنبه سوری

به فحش و لعن بر آباء و اجداد، مزاحم را کند یاد
شب آمرزش اهل قبوری، آهای چارشنبه سوری

مقصر من نمی گویم تو هستی، ولی از بمب دستی
چه چشمانی که شد محکوم کوری، آهای چارشنبه سوری

نمی دانم بهشتی یا جهنم، که کارت گشته درهم
از این دیو و دد و غلمان و حوری، آهای چارشنبه سوری

کنند آزارها با نام سرکار، گروهی مردم آزار
که دورند از ادب صد سال نوری، آهای چارشنبه سوری

امید است اینکه با شادی معقول، همه خوشحال و شنگول
کنیم از شیوه این عده دوری، آهای چارشنبه سوری

 

✦✦✦

 

ای هوشنگ، قلی، ملینا!
نبینم توو کوچه برینا
بچه های محل خوبن؛ اما ترقه می‌کوبن!
سیگارت و بمب و فشفشه، مفت می‌فروشم
صدا گرومب گرومب! ترق ترق! همش توو گوشم…
امشب که میری رو پشت بوم؛ کُپ می‌نمایی
انگار جنگه توو خیابون و دشمنا توشن

 

✦✦✦

 

کتابِ تاریخوُ؛ که وا می‌کنی
صفحه هفده رو نگاه می‌کنی
چهارشنبه سوری؛ رسممون این بوده
پلیدی‌ها رو ز وجود، پاک کنیم
نه این کارایی؛ که شما می‌کنین!

“شعر دیرین دیرین”

 

مجموعه شعر چهارشنبه سوری

 

شعر کودکانه چهارشنبه سوری

شب چهارشنبه سوری آخره ساله
زمستون میره پشتش بهاره

این جشن بزرگ از نیاکانه
ازنیاکانه پاک ایرانه

ای بته بته بته
یادت نره این گفته 

ای بته بته بته
گوش کن ببین چی گفته

مامان و بابام بوته میخرن
کنار حیاط آتیش میزنن

بچه‌های خوب از روش می‌پرن
تا که این جشن رو از یاد نبرن

ای بته بته بته
یادت نره این گفته

ای بته بته بته
گوش کن ببین چی گفته

سرخی تو از من
زردی من از تو

 

✦✦✦

 

کردم از کودکی یادی
توی کوچه قدیمی

شبای چارشنبه سوری
باسرو صدا و شادی

آتشی بر پا می کردیم
غصه ها می شد فراری

نمی زد کسی ترقه
نمی شد شیون وزاری

همسایه با مهربونی
به ماها می داد شیرینی

شبای شور و صفا بود
شبای چارشنبه سوری

 

شعر چهارشنبه سوری طنز کودکانه
شعر چهارشنبه سوری طنز کودکانه

 

ترانه چهارشنبه سوری

تق تق تق فش فش
فاصلمون کم بشه

هیزم و نفت و آتیش
دوستت دارم خدایش

سیب زمینی به سیخه
عکس گلت به میخه

غماتو بیار فوتش کن
کینه داری شوتش کن

هوا بهاری میشه
سرما فراری میشه

زردی ازت دور بشه
هرچی بخوای جور بشه

 

شعر سرخی تو  از من

زردی من از تو
سرخی تو از من

غم برو شادی بیا
محنت برو روزی بیا

ای شب چهارشنبه
ای كلیه جاردنده
بده مراد بنده

 

معنی شعر سرخی تو از من

این شعر که در هنگام پریدن از روی آتش خوانده می‌شود به این معنا است که فرد می‌خواهد زردرویی که ناشی از غم، افسردگی، بیماری و رنجوری است را به آتش بدهد و در عوض از آتش سرخی را که نماد گرما، شور و نشاط و شادی است از او بگیرد. جالب اینجاست که ایرانیان خاکستر هیزم‌ها را حاوی بیماری‌های خود می‌دانسته و آنها را با آب می‌شستند.

در پایان امیدواریم از خواندن مجموعه شعر چهارشنبه سوری لذت برده باشید و امیدواریم آداب و رسوم پیشینیان جایگزین مراسمات خطرناک چهارشنبه سوری شود. همچنین می‌توانید با ارسال متن چهارشنبه سوری فرا رسیدن این روز باستانی را به دوستان و آشنایان خود تبریک بگویید.

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

  • شعر هاش باحاله کاش که هر سال چهارشنبه سوری با مراسم قاشق زنی و شهر خوانی بچه ها برگزار بشه

  • عجب شعر هایی داره

  • دخی شیطون

    خوب بود ولی میتونست بهتر باشه فقط درباره خطرات چهارشنبه سوری بود موضوع انشا ها 🙂

  • اون شعر تنظی که نوشته بودیید عالی بود من بیست گرفتم واقعا دستتون درد نکنه

نظر خود را بنویسید