غزل شماره ۱۷۳ حافظ: در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد

غزل شماره ۱۷۳ حافظ از غزل‌هایی است که برای شاه شجاع سروده شده و معانی ابیات اشاره به اواخر دوران تسلط شاه محمود بر شیراز دارد. این شعر خبر از عاشقی می‌دهد که در حین نماز به یاد کمان ابروی یار افتاده و نه تنها خودش بلکه همه اجزا و بالاتر از همه، محراب از شور این عشق به فریاد درآمده‌اند و برای حافظ صبر و قرار نمانده است.

تعبیر و تفسیر این غزل در فال حافظ شما

دلی پاک و ضمیری روشن داری، به هرچه رسیده‌ای دلیلش دل پاک و صافت بوده است. مدتی است داری صبر و شکیبایی به خرج می‌دهی که به زودی نتیجه صبر و ذکاوت خود را خواهی دید. شرایط و موقعیت را برای رسیدن به هدفت آماده کن. موقعیتی پیش خواهد آمد که از نظر مالی و معنوی تغییری ایجاد می‌شود، در مسیر کمال روحی قدم خواهی گذاشت و روح معنوی‌ات بزرگ‌تر می‌شود. به خدا توکل کن و به خانواده خودت بیشتر توجه بنما تا از تو دلخور نباشند.    

 

غزل شماره ۱۷۳ حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی

 

متن غزل شماره ۱۷۳ حافظ

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد
بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد
ای عروس هنر از بخت شکایت منما
حجله حسن بیارای که داماد آمد
دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد
زیر بارند درختان که تعلق دارند
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد
مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد

 

غزل شماره ۱۷۳ حافظ
غزل شماره ۱۷۳ حافظ

 

معنی و تفسیر غزل شماره ۱۷۳ حافظ

بیت اول

در نمازم خم ابروی تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد

در هنگام نماز به یاد خم ابروان تو افتادم و دچار حالتى شدم که محراب نماز از حال من فریاد برآورد. یعنی این چه نمازیست؟

 

✦✦✦✦

 

بیت دوم

از من اکنون طمع صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد

دیگر انتظار نداشته باش که از من صبر و قرار دل و هوشیاری ببینی؛ زیرا آن تحمل و بردبارى که پیش از این در من دیده بودی، همه از بین رفته است.

 

✦✦✦✦

 

بیت سوم

باده صافی شد و مرغان چمن مست شدند
موسم عاشقی و کار به بنیاد آمد

شراب صاف شد و پرندگان در چمنزار سرمست شدند. فصل عاشقى و کارهاى اساسى فرا رسید. باده صافی شد یعنی شراب رسید و در خمره پخته شد.

 

✦✦✦✦

 

بیت چهارم

بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم
شادی آورد گل و باد صبا شاد آمد

احوال دنیا نیکو شده است و من از اوضاع جهان بوى بهبود به مشامم مى‌رسد، زیرا می‌بینم که گل با خود شادى آورده و باد صبا نیز شادمان است.

 

✦✦✦✦

 

بیت پنجم‌

ای عروس هنر از بخت شکایت منما
حجله حسن بیارای که داماد آمد

اى عروس هنر، از بخت بد خودت شکایت مکن. حجله زیبایی را تزیین کن که اینک داماد تو آمده است. حافظ در این بیت هنر را که تاکنون کسی به او توجه نمی‌کرده به عروسى تشبیه نموده که از بخت خود گله‌مند بوده و اکنون دامادش یعنی خریدار هنر آمده است.

 

✦✦✦✦

 

بیت ششم

دلفریبان نباتی همه زیور بستند
دلبر ماست که با حسن خداداد آمد

گیاهان و درختان مانند زیبارویان دل‌فریب خود را با زیورآلات آراسته‌اند؛ یعنی زیبایی‌شان از خودشان نیست و عاریه است. فقط دلبر ماست که با زیبایى بکر و خدادادی جلوه‌گرى مى‌کند.

 

✦✦✦✦

 

بیت هفتم

زیر بارند درختان که تعلق دارند‌
ای خوشا سرو که از بار غم آزاد آمد

درختان به سبب دل‌بستگى به میوه خود، بار سنگین دل‌بسته و وابسته بودن را حمل می‌کنند؛ خوشا به حال سرو که میوه ندارد و از بار غصه دل‌بستگى آزاد است.

 

✦✦✦✦

 

بیت هشتم

مطرب از گفته حافظ غزلی نغز بخوان
تا بگویم که ز عهد طربم یاد آمد‌

ای مطرب، از سروده‌های حافظ یک غزل بدیع و جالب بخوان تا سر ذوق بیایم و باز هم بگویم، چراکه ایام شادمانی‌ام به خاطرم رسیده است

یادتون نره این مقاله رو به اشتراک بگذارید.
وب گردی:
مطالب مرتبط

نظر خود را بنویسید