تعبیر خواب مرغ – دیدن مرغ خانگی در خواب چه تعبیری دارد؟

سلام خواهش میکنم تعبیر خوابم رو بگید چون در خواب از دیدن خوابم خیلی ناراحت بودم.
خواب دیدم در خونه ی مادربزرگم یک مرغ هست که احساس کردم اماده ی حمله کردن به من هست و بقیه هم نظرشون این بود که بکشیمش و من برخلاف میلم مرغ رو کشتم و بعد خیلی خیلی ناراحت شدم
ممنون

سلام معبرگرامی دیشب خواب دیدم که مرغهای پرکنده چاقی درمغازه هامی بینم منم فقط نگاهشون میکنم وخوب یادمه نگاه میکردم ومیگفتم درنظروخیال خودم که اینا بعضی هاشوغازوبوقلمون هستندچون چاق بودندکه درون یخچال های مغازهابودند

سلام ببخشین من خواب دیدم که در یکجا چندین ماکیان وخروس بودند که ماکیان میمردن ولی بعدا دیدم که افتادن مریض بودند ولی زنده بودن ولی خروس ها سالم بودند مریضی نداشتند تعبیرش چیه

سلام، خواب دیدم مرغی شدم و تلاش می‌کردم که پرواز کنم، اول برام کمی دشوار بود ولی بعد از تلاش دوباره به پرواز در امدم و به راحتی پرواز کردم.
تعبیرش چیه؟

سلام من خواب دیدم یه مرغ بزرگ و گوشتی وارد خونمون شده بعد چون در بسته بوده نمیتونسته بره بیرون و دنبال راه فرار بوده و هی میدویده.من خواستم بگیرمش نشد بعد در رو باز کردم رفت تو حیاط.تعبیرش چیه

سلام و خسته نباشید
خواب دیدم رو اوپن خونمون چنتا مرغ و خروس هست بعد خواستم به یکی از مرغا آب بدم بخوره یکم آب با چهارتخم قاطی کردم دادم خورد ولی تو دهن و گلوش گیر کرد و داشت خفه میشد انقد بالا پایین پرید تا کوچیک شد و مرد،البته پوست نداشت مرغش، بعد سراسیمه اومدم تو اتاق دیدم مادرمم هم مثل من مضطرب و ترسیده میگم چی شده میگه خواب دیدم به من گفتم از این دوتا چیز اینو انتخاب کن من مثلا پول یا مال رو انتخاب کردم و اونو که بهتر بود انتخاب نکردم

سلام و خسته نباشید
دیشب خواب دیدم که ی جایی بودیم نمدونم کجا بود من و دوست پسرم بعد اونجا ی مرغ بود که فرار کرد من رفتم دنبالش و ایشونم بام اومدن توی راه بارون گرفت بعد رسیدیم ب ی خونه ی خانوم بیوه همراه با ی دختر بچه خیلی ناز ک ب ما گفتن شبو اونجا بمونیم ما موندیمو کلا بیخیال مرغه شدیم فرداش برگشتیم خونه پدربزرگم اونجا کل فامیل بودن با ی عاقد .بابام گفتش ک مامانت یهودی شد رفت توعم برو بعد عاقد میخواست بیاد عقدمون کنه که از خواب پریدم .:|
ممنون میشم اگه تعبیرشو بگن

سلام خسته نباشید
من درخواب دیدم که دارم میرم به سمت مدرسه بعد میرم جلوتر که تاکسی بگیرم تاکسی باسرعت بیشتری هی میره و من تلاش میکنم ولی بهش نمیرسم بعد اون میام از یک راه میانبر برم
که یه خونه قدیمی تقریبا داشت بعد یکی از دوستان قدیمیم که فقط درحد همکلاسیم بود تعقیبم میکرد من که فهمیدم با حس شیشمی که داشم((من درودقعیت هم حس شیشم دارم و میتونم اگه چیزی اطرافم باشه راحت حسش کنم حتی اگ با چشمام نبینمش یا نشنوم یا حتی میتونم بسیاری از اتفاقات اینده ام رو بفهمم و این به تازگی برام بیشتر شده یعنی حتی با کوجک تریم جزئیات انگار توی ذهنم شکل میگیره))
ادامه خواب: بعد یهو نگاهش کردم و گفتش که بیا ازین راه بریم بعد گفت بیا مقداری خوراکی هم بخریم بعد توی اون راه از یه خونه ی قدیمی باید میگذشتیم که حالت پشت بوم داشت بعد من که میخوام برم تو بهش میگم پرنده که توش نیس اینا
اونم میگه فقط مرغه و منم میام و میبینم دوتا مرغ خونگی اونجاس بعد گفتم نوک که نمیزنه گفت نه بعد یهو میبینم مرغا اروم اروم میان سمت من بعد من میکشم عقب و هی عقب بعد باسرعت بیشتری میان پامو نوک بزنن هردو مرغ
بعد دوستم اونارو برمیداره و باز یکیشون میاد من میگم من از مرغ میترسم و اون مرغه هی میاد سمتم
بعد همین که دارم از پله ها میرم پایین دوستم بهم میگه بگیرش فرار میکنه بعد یهو دوستم بدو بدو میاد پایین که بگیرتش بعد که میگیرتش توی دستش مرغ نبود دیگه کبوتر بود!!
بعد کبوتر انگار میخواست بال بزنه بره من میگفتم قشنگ بگیرش اوف
دوستمم گفت کاری بهت ندره فقط باهاش مهربون باش بعد من تلاش میکردم تا سرش رو ناز کنم و تنش رو ولی همچنان چون از نوک پرنده ها میترسم اعتمادی نمیکردم که یهو نوکم نزنه
فک میکنم تاهمین جا بود که بیدار شدم

سلام عرض میکنم خدمت شما امیدوارم حالتون خوب باشه. خواب دیدم که تعدادی مرغ هستن که دارن توی حیات غذا میخورن و داشتیم برمیگردوندیمشون داخل لونه‌شون اما دوتا از اونها اصلا حرکت نمی‌کردن جوری که انگار چسبیده بودن به زمین یکیشونمرغ بود یکیشون خروس. بابام میگفت مرغه عادت ماهانشه حال نداره از آخر بلندشون کردم و خیلی آروم بودن و گذاشتم توی لونشون، دستم هم کثیف شد اما مرغای قشنگی بودن و لونشون هم خیلی زیبا بود.پنجتا مرغ بودن که سه‌تا از اونها برای ما بودن. این مرغ ها توی خونه ی پدربزرگم بودن اما مادربزرگم میخواست اونارو بکشه چون می‌گفت دردسر دارن و تخم نمیذارن اما من با اونها مخالفت میکردم و سعی میکردم قانعشون کنم که به زودی به سن تخم گذاشتن میرسن. ممنون میشم تعبیرش رو بگین

سلام.خسته نباشید.
خواب دیدم از کوچه ای رد میشم که دو تا مرغ دارن راه میرن و بهم نگاه میکنند. یکدفعه یکیشون بهم حمله میکنه . و من بهش لگد میزنم.این درگیری ادامه پیدا میکنه و مرغ دنبالم میاد و باز لگد میزنه تا اینکه من سعی میکنم زیر پاهام لهش کنم. پامو رو گردنش فشار میدم ولی وقتی میبینم داره میمیره پامو برمیدارم. اونم پا میشه و خیلی عادی بهم یه چیز مثل خداحافظ میگه و میره. مرغ رنگش قهوه ای بود.